نام:   محمدکریم عموشاهی

تاریخ ولادت:   1338

تاریخ شهادت:   1359/2/2 بانه

شرح:    محمد كريم عموشاهي فرزند عزيزالله متولد سال 1338 در خانوادهاي مذهبي ديده به جهان گشود.وي تحصيلاتش را تا كلاس اول دبيرستان ادامه داد و پس از آن به شغل آزاد پرداخت. در نوجواني با حضور در مجالس مذهبي پا به عرصه فعاليت هاي انقلابي گذاشت و با شروع اعتراضات مردمي بر عليه رژيم ستم شاهي همراه امت حزب الله فعالانه در تظاهرات بر عليه رژيم طاغوت شركت مينمود. در دوران انقلاب اسلامي چند بار توسط نيروهاي شهرباني بازداشت و شكنجه گرديد.

در اوائل بهمن ماه 1357 جهت استقبال از امام خميني (ره) با تعدادي از دوستانش به تهران رفت و از آن زمان در فعاليتهاي انقلاب شركت مي كرد. با پيروزي انقلاب اسلامي در 22 بهمن 57 به همراه تعدادي ساختمان راديو و تلويزيون در جام جم را تصرف كردند. مدتي به عنوان نيروي حراست در آنجا خدمت كرد. با تشكيل سپاه پاسداران جزء نيروهاي اوليه بود كه به سپاه پيوست. از زمان ورود به سپاه هر كجا كه نياز بود داوطلبانه شركت مي كرد. در آشوب هاي خلق عرب خوزستان در شهر خرمشهر مجروح گرديد.

با شروع فتنه كردستان داوطلبانه به آن منطقه اعزام گرديد و در مناطق مختلف كردستان خدمت نمود. ايشان پس از رشادت هاي زياد در تاريخ 2/2/1359 در منطقه بانه حين درگيري با ضد انقلاب به درجه رفيع شهادت نائل گرديد. پيكر پاكش به علت درگيري حدود بيست روز در منطقه باقي ماند و پس از پاكسازي منطقه، براي خاكسپاري به زادگاهش خميني شهر انتقال يافت و در تاريخ 24/2/1359 با حضور امت حزب الله پيكرش تشيع و در گلزار شهداء درب سيد به خاك سپرده شد.

قسمتي از دست نوشته شهيد فتحالله عموسلطاني در وصف دايي شهيدش محمد كريم عموشاهي كه در تاريخ 8/9/1359 در گردنه خان بانه نوشته است: «كريم پاسدار، همرزم شهيدم، اي مسافر ديار حسين (ع)، به دست هاي گلگونم مي نگرم كه از خون پاك و سرخ تو رنگ گرفته است. خوني پاك تر از چشمه هاي زلال كوهستانها و صافتر از شبنم گلبرگهاي سرخ سحر، خوني كه از چشمه قلبي بيرون ريخته كه با صداقت تر از نسيم صبح و سوزنده تر از خشم خورشيد است. آه خدايا! او نيز قرباني ديگري است كه همانند هزاران حماسه آفرين اين مرز و بوم ايثار را به زيباترين و باشكوه ترين نوع خود به ملتش و به همه تاريخ نشان داد و هستي اش را در طبق اخلاص به قربانگاه عشق فرستاد. اي مسافر ديار حسين (ع)، كريم عزيز، چه خوب مي دانستي كه براي رسيدن به معشوق پروانه وار از تيرگي گريخته و با شعله شمع ازلي بالهايت را سوزاندي زيرا كه هرگز پذيراي تيرگي نبودي. شهيدان مشعلهاي فروزاني هستند كه راه سعادت را براي ما كوران باز مي نمايند.»
خدايا توفيق ادامه راهشان را به همه ما عطا بفرما.
كنگره سرداران و 2300 شهيد شهرستان خميني شهر