خدمت در دستگاه امام حسین (ع) شاید در زمان هایی به چند فعالیت خاص محدود می شد اما این روزها با گسترش جوامع، افزایش جمعیت و به تبع آن افزایش نیازهای شهروندان، فعالیت مخلصانه در این عرصه نیز از تنوع و تعدد بسیاری برخوردار شده که «نظافت» مکان های برگزاری مراسم عزاداری که خود یکی از جلوه های اعتقاد و ایمان عملی ما به راه ائمه اطهار (ع) است، یکی از آنهاست.

کریم هاشمیان پیرمرد خوش فکر آدریانی در دو سه سال اخیر اقدام به احیای هر چه پررنگ تر سنت قدیمی جاروکشی که از دیرباز در ایام محرم و صفر میان مردم این محل رایج بوده، پرداخته است.

وی می گوید: ده روز است مشغولم. در کل به دویست تا جارو نیاز داریم که درست کردن هر کدام یک ربع ساعت وقت می گیرد. قدیم ها کشاورزان محل، تخم جارو می کاشتند اما حالا که بیشتر زمین های کشاورزی آدریان تبدیل به عمارت شده، در محل خودمان از بوته جارو چندان خبری نیست. اعلام می کنیم که هر کس تمایل دارد بوته جارو بیاورد. دسته هایش مورد نیازش را هم می خریم و رنگ آمیزی می کنیم.

به گفته وی که در جلو خانه اش واقع در یک کوچه بن بست اقدام به تهیه جارو می کند، وقتی جاروها به کمک مردم آماده شد، میان مغازه دارها و گذرها و هیئات محل توزیع می شود و چند روز پیش از شروع ماه محرم مراسم جاروکشان حسینی به صورت نمادین برگزار شده و تمام محل تمیز می شود. با شروع ماه محرم و راه افتادن دسته ها و هیئات در گذرها، جاروکشان حسینی روزانه دو ساعت را به نظافت محل اختصاص می دهند.

این پیرمرد با صفای 70 ساله می گوید: از پنج سالگی ام به یاد دارم که مراسم جاروکشی در دهه اول محرم در محل اجرا می شد.
شیخ کریم می افزاید: علاوه بر این دویست جارو، شهرداری نیز تعدادی جارو برای نظافت محل در این ایام در اختیار ما می گذارد.

هاشمیان همچنین برای چیدن اسپند با موتورسیکلتش تا بیابان های میمه و مورچه خورت هم می رود. وی می گوید: برج چهار و پنج زمان مناسبی برای چیدن اسپند است. دانه های اسپند را بعد از چیدن خشک می کنم و بعد بسته بندی می نمایم تا در مراسم عزاداری امام حسین (ع) و اهل بیتش و همچنین در مسیر سفر به کربلا هنگام اربعین دود کنم.

شیخ کریم که از چاووشی خوانان و پیرغلامان امام حسین (ع) است می گوید: از خدمت در دستگاه امام حسین (ع) همه خیری نصیبم شده است.
برای حسن ختام گفتگویمان با این خادم باصفای اهل بیت (ع) می خواهیم تا برایمان چاووشی بخواند و او با صدایی لرزان می خواند:

بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید، خاتم، ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد فریاد العطش ز بیابان کربلا..