محمد شایانفر

ارسال در ایثار و شهادت



شهید:                    محمد شایانفر

متولد:                    1345  شهرستان خمینی شهر

دوران کودکی خویش را در محیطی مذهبی گذراند. دوران تحصیلات ابتدایی را با موفقیت در یکی از مدارس خمینی شهر طی کرد. در دوران تحصیل چندین بار از سوی معلمان مورد تشویق قرار گرفت.

در سنگر کار
بعد از گذراندن کلاس دوم راهنمایی در کارخانه ریسندگی و بافندگی پدرش مشغول به کار شد. دوران  نوجوانی او همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی و حوادث مختلف آن بود. نیاز شدید کشور به تولیدات مختلف نساجی تلاش مضاعف ملت را در این  زمینه می طلبید. محمد در این سنگر با جدیت و خستگی ناپذیری تلاش می کرد و در اوقات فراغت در فعالیت های مذهبی مسجد محله شان شرکت می نمود. او فردی منظم در کار بود و دقتش در انجام اموری که به او محول می شد برای دیگران نمونه بود.

در فکر  مادر
محمد نسبت به خانواده مهربان و صمیمی بود. یک روز عصر بعد از پایان کار به منزل وارد شد. مادرش مشغول شستن لباس بود. با این که کمردرد داشت برای شستن لباس های اعضای خانواده ساعت ها با دست این کار را می کرد. او ساعتی در منزل به مادرش کمک کرد و بعد بدون این که حرفی بزند از منزل خارج شد و مدت زمانی بعد با یک ماشین لباس شویی وارد منزل گردید. مادرش با تعجب از او سئوال کرد که این را از کجا آوردی؟ محمد با لبخند به مادرش گفت دیگر طاقت دیدن کار شستن لباس ها توسط شما با این کمردردی که دارید را نداشتم و با پول مزد کارم این لباسشویی را برای خانه خریدم.

اعزام به خدمت سربازی
شهید شایانفر در اواخر سال 64 برای گذراندن خدمت سربازی اعزام گردید. بعد از گذراندن دوره آموزش به لشکر 21 حمزه مامور شد. مقر یگان آنان در منطقه جنگی غرب کشور بود. او حدودا هر سه ماه یکبار به مرخصی می آمد و در ایام مرخصی در کارهای کارخانه به پدرش کمک می کرد. دفعه آخر که به مرخصی آمد طبق روال گذشته با اعضای خانواده دیدار کرد. و این دیدار آخر بود.

فیض شهادت
یکی از همرزمان شهید می گوید: "قرار بود در منطقه مرزی سومار عملیاتی علیه دشمن بعثی انجام گیرد. گردان شهید شایانفر از نیروهای خط شکن بود. نیروها به میدان مین دشمن رسیدند. بعد از باز شدن معبر برای عبور توسط تخریبچی ها، رزمندگان برای عبور حرکت کردند که دشمن متوجه آنان شد و درگیری شدیدی آغاز گردید. حجم سنگین انواع سلاح های دشمن و انفجار گلوله های مختلف در اطراف نیروها حرکت آنان را به سوی مواضع دشمن مشکل می کرد. رزمندگان در زیر آتش شدید بصورت سینه خیز به حرکت خود ادامه می دادند که ناگهان انفجار خمپاره ای در نزدیکی ستون و باران ترکش لحظاتی رزمندگان را از حرکت بازداشت. در زیر نور گلوله های منور جسم غرق به خون محمد که از ناحیه سر مورد اصابت ترکش قرار گرفته بود مشاهده می شد. او حتی فرصت گفتن یک کلمه هم پیدا  نکرد. به علت شدت آتش دشمن تعدادی از اجساد شهدا در منطقه درگیری باقی ماند."

سال ها انتظار
خانواده شهید حدود 21 سال در انتظار بازگشت جسد شهید خویش بودند و این انتظار به خصوص برای والدین محمد بسیار سخت بود. ماجرای پیدا شدن جسد شهید محمد شایانفر خواندنی و عبرت آموز است. روزنامه جمهوری اسلامی در شماره 1801 سال 29 صفحه 12 به  تاریخ یکشنبه 24/4/1386 در مطلبی با عنوان " گلی در لابلای تلی از خاک" ماجرا را چنین می نگارد: "پایان جنگ هشت ساله تنها پایان یک جنگ تحمیلی بود. اما دفاع مقدس پایان نیافت. جنگ تحمیلی پایان یافت و درس های باقیمانده از این مکتب عاشورایی عزت و شرف ملت ما را در برابر تهاجمات همه سویه دشمنان بیمه کرده است. شهیدانی که عاشقانه واژه به واژه و سطر به سطر کتابی را نگاشتند که هنوز بسته نشده است. شهادت آنان تلنگری است بر افکار  بلوری و غبار گرفته ای که آسایش و امنیت کنونی کشور آنها را از آنچه طی هشت سال گذشت غافل نموده است. از جمله این شهیدان گمگشته جسد، شهید محمد شایانفر جمعی لشکر 21 حمزه سیدالشهدا است که از خمینی شهر به سمت جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و در منطقه نفت شهر در یکی از میادین مین دشمن بعثی به فیض رفیع شهادت نائل آمد. پیکر پاک این شهید پس از گذشت 21 سال در جریان کاوش و تفحص مین روبی رزمندگان گردان 432 لشکر 81 زرهی که به فرماندهی سرهنگ رسول حیدری و با حضور نماینده مدیریت نظارت بر پاکسازی میادین مین استان کرمانشاه انجام گردید از  زیر خروارها خاک بیرون آورده شد. خانواده شهید می گویند بعد از 21 سال خبر پیدا شدن محمد را آوردند و بعد از این همه سال بدنش صحیح و سالم بود و ترکش به سرش خورده بود. باری ناگفته های جنگ بسیار است و قلم ها ناتوان اما آنچه به زبان ساده می توان گفت این که در پاسداری از دستاوردهای هشت سال جنگ تحمیلی، پاسداری از ایثار، حماسه، عزت و حریت است."
کنگره سرداران و 2300 شهید شهرستان خمینی شهر