محمد مهدی یزدان پناه

ارسال در ایثار و شهادت

نام:  محمدمهدی یزدان پناه

ولادت:   1333

شهادت:   تیرماه 1360، کردستان

شرح:    شهید محمد مهدی یزدانپناه در سال 1333 در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلاتش را در دبستان «مفید» شروع کرد و در دبیرستان های صائب و ادب ادامه داد. روح حساس و لطیف مهدی در دامان مادری فداکار و پدری که همیشه در فکر مردم محروم و خدمتگزار آنان بود پرورش یافت. در سن 15 سالگی با فوت پدرش همچنان این طرز فکر در عمق وجودش احساس می شد. پس از پایان دوره متوسطه وارد دانشکده کشاورزی کرج شد. از همان روزهای اول ورود به همراه دوستانش به تشکیل جلسات تفسیر قرآن پرداخت که به دنبال آن توسط ساواک در اردیبهشت 1353 دستگیر گردید. پس از تحمل شکنجه ها و مقاومت آزاد گردید. در سال 1354 در حالیکه مدت زیادی از آزادیش نمی گذشت دوباره به زندان افتاد. مهدی از زندان به عنوان محلی برای خودسازی یاد می-کرد. آوای تلاوت قرآنش در زندان آرامش بخش دلها بود.

 

در سال 1355 با تن مجروح از شکنجه های رژیم از زندان آزاد و برای ادامه مبارزاتش در دانشکده راهی کرج شد. در تیر ماه 1357 هنگام مراجعت از یک مجلس سخنرانی دستگیر و روانه زندان شد. با اوج گیری انقلاب اسلامی به همراه تعداد زیادی از زندانیان آزاد گردید. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با جدیت به خدمت در ارگانهای انقلابی پرداخت. درتیرماه 1358 هنوز یک هفته از ازدواجش نگذشته بود که برای کمک به محرومان و نیازمندان راهی کردستان گردید. او از بنیانگذاران جهاد سازندگی در کردستان بود. بنابر ضرورت با تعدادی از برادران همرزمش اقدام به تشکیل هیئت واگذاری زمین در بیجار کرد. این کار را به دیگر شهرهای کردستان گسترش داد. بعد از یکسال و نیم خدمت صادقانه در 13/9/59 به همراه چهار نفر (حسین یزدان پناه، علی اصغر غواصیه، محمد الهی و غلامرضا اسلامی توسط گروهکهای مزدور به گروگان گرفته و در زندان دمکرات به بند کشیده شد. این بار هم در زندان سخنرانیها و درس قرآن او روحیهبخش دیگر برادران در بند بود. وی در بمباران زندان دوله تو توسط رژیم صدام که با هماهنگی گروهکها انجام گرفت به طور معجزه آسا به خواست خداوند جان سالم به در برد ولی در حین کمک به مجروحان مجدداً دستگیر و درست بعد از حادثه هفتم تیرماه 1360 پس از شکنجه های بسیار و سوزاندن جسم مطهرش در روغن او را به شهادت رساندند.

 

قسمت هایی از نوشته های شهید:


«خداوند بزرگتر است از هرچیز متصور و متوهم و تنها صفت بزرگتر به او می پردازد و بس. قرآن شفیع است، آری دشمن قرآن این شفاعت را دانست و تو را از آن دور کرد. در آنچه به تو می رسد بنگر که از تو چه خواسته می شود. آیا عبودیت حق و رب اعلی و یا بندگی غیر او. پس باید بدانی که چه کسی هستی و چه می توانی بکنی. تقوا این است که با اطلاع از کلیه امکانات موجود و استفاده از آنها خود را برای آینده ای که می-شناسیم آماده کنیم. در تعلیم و تعلم آنگونه بیاموز که متعلم جای و قدر خویش بشناسد و بر اساس آن فعالیت کند. چشم همه محرومان و اسیران و مسکینان جهان به ثمرههای انقلاب ماست. خدایا هیچ امیدی را ناامید نکن.»
کنگره سرداران و 2300 شهید شهرستان خمینی شهر