و شهر بي رمقم در هجوم تهمت ها... صبور باش تو چون مرد پهلواني كه ...

ارسال در کتاب و ادبیات

abaiyanمطهره عباسیان شاعر تواناي خميني‌شهر در پی بازتاب های منفی واقعه اخیر و سيه نمايي‌هاي صورت گرفته پيرامون مردم شريف خميني‌شهر، برای شهر و زادگاهمان دست به قلم برد تا این بار از این استعداد خدادادی اش در راه دفاع از حیثیت شهرش بهره برد و صدای شهر را برساند به دوستانی که...

 

گفتنی است شاعر در این غزل از تکنیک موقوف المعانی استفاده کرده است.

·        وَ من صداي توام ...

وَ من ... زبان توام ، شهر من ! زباني كه ...

زبان ِ گفتـه و ناگفتـه  با  بياني كه ...

زبان خوب و بد ِ تو ، كم و زياد ِ تو

زبان سرخ تو چرخيده در دهاني كه ...

زبان درد دل تو ... غم تو ... غصه ي تو ...

زبان مَردُم ِمَرد ِ تو آن زماني كه ...

تو شهر بوده اي از آن زمان كه شهر نبود

همان سه ده ؛ سه ده خوب و مهرباني كه ...

هزار سال نشستي صبور و دَم نزدي

كنار دست ِ همين شهر اصفهاني كه ...

سه ده به نام فروشان ، بُن اصفهان ، خوزان

سه ده پُر از نفَس گرم مردماني كه ...

پُر از طبيب و معلم ، مهندس و استاد

پُر از اهالي هم راه و هم زباني كه ...

به من رسيده از اجداد من همين ميراث

نشان آن همه تاريخ بي نشاني كه ...

دفاع مردم سرسختْ در هجوم مغول

نشان غيرت تو در همين جهاني كه ...

كتيبه هاي نوشته به سنگ مسجدهات

نشان بودن ِ تو از گذشتگاني كه ...

نشان كهنگي تو قنات پيروزت

و خانه هاي قديميّ و باستانيّ كه ...

نشان بودن ِ تو از گذشته اي آباد

همين طبيعت ويران و نيمه جاني كه ...

طبيعت تو اگرچه به دست ويراني ست

ولي هنوز نشاني ست از زماني كه ...

تو خاستگاه شهيدان اين وطن هستي

همان حماسه سرايان قهرماني كه ...

تو شاهد غم شب هاي مادري هستي

كه خود ، فداي وطن كرد آن جواني كه ...

كبوتران تو در خانه هاي تاريخي

هنوز خاطره گويند با لباني كه ...

چرا من از تو نگويم كه تو سراي مني!

من از تو خاطره دارم ، در آشياني كه ...

وَ...  شهر بي رمقم در هجوم تهمت ها

صبور باش تو چون مرد پهلواني كه ...

...كه آسمان تميز و زمين پاكت را

مسير توطئه كردند آن چناني كه ...

صبور باش كه من با توام ، كنار توام ...

من از تبار سروشم وَ شاعراني كه ...

هنوز در قلمم مي دود رگ غيرت

كه با تو در رگم آميخت آب و ناني كه ...

نمي گذارم از آنچه به من رسانده پدر

بگيرد و ببرد هر چه بدگماني كه ...

نمي گذارم از اين حرف هاي تكراري

براي خود بتراشند نردباني كه ...

و من صداي توام ... شهر من ! كه آمده ام

صِدات را برسانم به دوستاني كه ...

مطهره عباسيان