کلمات فراموش شده (4)
عَمَله زمین کَن: کارگری که زمین را شخم می زند.
مختصی: عمدا
غاز قُلَنگی: ناهموار، جسم ناهموار، شخص بسیار لاغر
کِنِس: خسیس
کَله مال: لبریز
کُروک، تو کروک بودن: تو فکر بودن، ( تو کروکه = تو خودشه )
کوزَه او انداختن: بادکش کردن موضع درد
کَل کَلی: نامنظم، سری که درست اصلاح نشده باشد.
کل دُمبی: حیوانی که دمش کنده شده
کلشکه: چفت در
گُس پا: از خانواده بندپایان ( شبیه کنه)
گوله: زمین زراعی کوچک
گُجار: شکاف
گُرُپ گُرُپ: صدای بم ناشی از ضربه خوردن روی چیزی
گرگ انداز: روده بزرگ گوسفند
لُنج تاباندن: حرکتی در لب به نشانه کم محلی و تمسخر ( ... هر وقت منا میبینه لُنج میتابونه )
مافَنگی: بی دست و پا، لاغر مردنی و بی جون
دَقَزه: درز
صندوقچی ملوس: کفش دوزک
کفتر بچه: نوعی از گلابی
کَچه شدن: خیط شدن
سُسِه شدن: خیط شدن
جانالوس: چاپلوس، تملق گوی شدید
تیزلک انداختن: بالا و پایین پریدن
تی پا: لگد محکم برای تنبیه یا دعوا
چک رویی: سیلی
کِرَک: مرغ
کِرکرَک: بلدرچین
کِرک سلیمون: هدهد
کُت کِنه: خارپشت، اصطلاحا آدم سیریش
قوزولی موزولی: آدم ریز نقش و زبر و زرنگ
موش عروچک: سنجاب
موسوره: راسو
عروچک: عروسک
مقبول: زیبا و دلپسند
دلالگی: واسطه گری برای خواستگاری، معرفی خانواده ها به هم
ماینه: دختر دم بخت
اُشتویی: عجله ای
پاختر: فاخته
مرغ کوکومه، بی بی کوکومه: جغد
غلاغ جاره: کلاغ جارک
عاشق دلاله: پرستو یا پرنده ای شبیه به آن
پنداری: به گمانم
دِلِنگون: آویزون
بُر: گروه گروه شدن
پس غازیدن: پس زدن