زهرا آقابابایی

ارسال در کتاب و ادبیات

انتظارش به وسعت دریاست/ آن زمان که به دار قالی بود/ بارش اشک گوشه چشمش/ دستهایش به کشت شالی بود/ صحبت از مردمان مزرعه بود/ تارهایی که با دلش می بافت/ رنگ ها را به پای خرمن برد/ روستا را ز سعی خود می یافت/ شانه می زد به تار گیسویش/ تا به روی دو شانه اش در باد/ سیلی سرخ گونه اش با غم/ آبروی نهفته اش در یاد/ تار و پودش به نقش دنیا بود/ خوشه های طلاییش پیداست/ قالیش نقش آب و گندم شد/ با خدا، با صفا دلش دریاست.

زهرا آقابابایی متولد 22 بهمن ماه سال 1356 یکی از شاعران خمینی شهر است. وی از کودکی علاقه زیادی به ادبیات و شعر داشت و از هر فرصتی برای شعر خواندن استفاده می کرد تا اینکه اولین نوشته هایش را در دوران راهنمایی به رشته نظم کشید. اولین شعرش با عنوان "مادر" در مسابقات هشتگانه مدارس حائز رتبه برتر شد و از طریق اداره آموزش و پرورش به کانون ادبستان صفا معرفی شد. وی با حضور در کلاس های استاد خاسته در ادبستان صفا به طور جدی وارد دنیای خیال انگیز شعر شد و پیشرفتش به گونه ای بود که در همان سال ها یکی از غزلیاتش با عنوان "همزاد باران"حائز رتبه سوم در سوگواره ادبی ثاراله شد. وی شعرخوانی در گنگره میلاد آفتاب را از بهترین خاطراتش می داند. از نظر آقابابایی ادبستان صفا تاثیر بسزایی در روند و پیشرفتش در زمینه شعر داشته است و آن را سکوی پرتابی برای بسیاری از استعدادهای ناشناخته ای که در شهر وجود داشت، می داند.

آقابابایی در پاسخ به این پرسش که شعر از دیدگاه او چه تعریفی دارد،گفت: تمام احساسات درونی آدمی اعم از غم ها و شادی ها، ترس ها و دلهره ها، هیجان ها و گاه عاشق شدن ها شعر است و ما هر روز با این شعرها زندگی می کنیم, شعرهایی که گاهی به نظم در می آید و ماندگار می شود. وی از اشعار شاعرانی چون سعید بیابانکی، سعید ایران نژاد، بهجت فروغی مقدم، منیر سلطان پور و خانم مالکی به عنوان اولین شعرهایی که مطالعه کرده است یاد می کند و همچنین به شعرهای قیصر امین پور و مثنوی های احمد عزیزی نیز علاقه مند است.

وی به دلیل مشغله های تاهل، سال هاست که از جامعه ادبی فاصله گرفته و در محافل و جلسات ادبی شرکت نکرده است و هم اکنون مدت کوتاهی است که درجلسات هفتگی انجمن ادبی نسیم شرکت می کند و این انجمن را در برانگیخته شدن قریحه شاعرانگی اش موثر می داند.