بدکاری، آتشی در خرمن عمر

ارسال در کتاب و ادبیات

سعدی در بوستان حکایتی می آورد از مردی که در فصل برداشت محصول غله ها را درو و انبار می کند ولی شبی به دلیل مستی و غفلت آتش در آن ها می زند و همه را نابود می کند.
یکی غله مرداد مه، توده کرد      ز تیمار وی خاطر آسوده کرد
شبی مست شد آتشی بر فروخت      نگون بخت ز کالیوه (1) خرمن بسوخت
مرد مدتی بعد به خود می آید و به دنبال جمع آوری مجدد غله در فصل نامناسب می افتد که البته فایده ای ندارد و دانایان به او یادآور می شوند که:
نخواهی که باشی چنین تیره روز         به دیوانگی خرمن خود مسوز
و در این جا سعدی هشدار می دهد که این داستان ما و عمرمان می باشد که می تواند در اثر غفلت و ندانی و جهالت دچار آتش شود و به چشم به هم زدنی تمامی اندوخته نیکی و درستی و پاکدامنی را بسوزاند و نابود سازد.
گر از دست شد عمرت اندر بدی       تو آنی که در خرمن آتش زدی
فضیحت بود خوشه اندوختن     پس از خرمن خویشتن سوختن
پاورقی
(1) کالیوه: دیوانه