شعر چیست؟

ارسال در کتاب و ادبیات

وقتی صحبت از سوال و چیستی به میان میآید میخواهیم چیزی را بفهمیم که نمیدانیم چیست و یا میدانیم چیست ولی میخواهیم از ماهیت آن سر در بیاوریم و اکنون جواب این پرسش چیست؟
"شعر" چیست که  میخواهیم از ماهیت آن سر در بیاوریم؟ آیا میشود به راحتی جواب داد؟ آیا میتوان گفت: شعر آن چیزی است که در کتابها و مجلات و دیگر رسانههای عمومی یا به صورت دکلمه و یا با موسیقی و هر شکل دیگری خوانده میشود؟
در طول تاریخ بحث دربارهی شعر چه از نظر افلاطون و ارسطو و دیگر فیلسوفان غربی و چه در بین مسلمانان ادامه داشته و به راحتی میتوان انبوهی از آراء و نظریات در باب شعر یافت. ولی اغلب تعاریف شعر امروز بر محور دو موضوع میچرخد که یا شاعر و نویسنده را ملاک قرار میدهند و یا خواننده و مخاطب را و میتوان گفت که موارد ذکر شده هم نسبی است و نمیتوان روی یکی از آنها تکیه داشت.
به طور کلی برای شعر، مخصوصاً شعر پارسی باید ارزشی خاص قائل شد و بهتر است اینطور برآورد کنیم که: شعر عطیهای است از جنب (وجود) به پرسشگر (وجود) و شاعر در مقام معانی، جز پذیرنده و احیاگر معانی نیست و اگر بخواهیم شعر حکیمانهی پارسی را بر بنیاد آراء و نظرات فرمالیستی (صورت و فرم) تفسیر و معنا کنیم به راستی از حقیقت شعر غافلیم و اگر هم بخواهیم فقط به معانی و محتوی توجه کنیم شاید به گونهای از نظم خالی از خیال و احساس برسیم که نتواند مخاطب را جذب کند. شعر نو یا شعر شکسته هم اینطور خواهد بود که باید استخوان بندی خوب و به اصطلاح حرفی و پیامی گیرا داشته باشد تا جذب کننده باشد و صرف اینکه ساختار و اصول ظاهر رعایت شود نمیتواند ماندگاری و ارزش خود را حفظ کند و یک نفر سپید سرایی که ادبیات غنی خودمان را مطالعه و بررسی کرده باشد بهتر و گیراتر شعر نو خواهد گفت و مسلماً شعر او فقط کلامی دست و پا شکسته نخواهد بود، که نمونه با ارزش شعر نیما یوشیج است. باید دانست شعر مانند خون در رگهای بدن جاری ست و باید در انسان تحرک ایجاد کند و لحظههای نشکفتهای را که آدمی منتظر شکوفایی آن است را بارور سازد که: (سپند در آتش به رقص بر میخیزد) لذا شعر باید از نظر فرم و صورت و هم از نظر محتوی غنی باشد خوشبختانه شعر امروز ما از نظر فرم و صورت پیشرفت خوبی داشته ولی از نظر محتوی نسبت به شعر قدما و پیشینهی ادبیات غنی ما افت کرده است (شعر آیینی و دفاع مقدس استثناء است) و این افت به خاطر دوری از پیشینهی ادبی ماست و این که مرتب افرادی که یک قدم جلوتر هستند به جوانان و تازه واردان این عرصه توصیه میکنند کتابهای امروزی بخوانید تا زبان شما جدید و به روز باشد در جای خود صحیح ولی خود یکی از مواردی است که باعث میشود جوان ما به سراغ ادبیات غنی کشورش نرود و کار تقلیدی شود. شعر امروز ما و مخصوصاً شعر جوان ما دچار سردرگمی، عریانی و انحطاط است. پیشینیان ما شعر را میشناختند و با آن و در آن میزیستند (قفس بر  دوش مانند سحر پرواز میکردم)
با کنکاش و جستجو در اشعار کسانی چون مولانا، عطار، نظامی، فردوسی، حافظ و بسیاری دیگر از این بزرگان میتوان به اصول و قواعدی مشترک رسید که در آن انسانیت و کمال انسانی را مشاهده میکنیم و به حکمتی مُخیّل میرسیم و این حکمت مخیل تافتهای جدا بافته از زندگی روز مرهی آنان نبوده و امروزه که سرگشتگی یکی از اقتضائات زمانهی ماست، این وظیفهی شاعران مطرح و پیشکسوتان با تواضع ماست که هم خود اصالت شعر پارسی را حفظ کنند و هم جوانان علاقهمند و با ذوقی که قدم به این عرصه میگذارند را با اصالت ادبی شعر آشنا سازند تا بیش از این شعر پارسی به انحطاط کشیده نشود و ارزش از دست رفتهی خود را بدست آورد. با این امید که شعر پارسی اصالت خود را حفظ کند و در پناه شعار امروزیها (شعر برای شعر) از محتوا خالی نشود. انجمن ادبی نسیم-ویژه خانم ها- در حد توان در این راستا تلاش میکند و پذیرای جوانان با ذوق شهرمان و در خدمت آنها است. این انجمن چهارشنبه ها ساعت 5 در طبقه فوقانی کتابخانه الغدیر برقرار است.


خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد               که بستگان کمند تو تا جدارانند


انجمن ادبی نسیم
خانم حبیبی
23/5/1391