راه حق چگونه است؟

ارسال در کتاب و ادبیات

شیخ بایزید بسطامی معروف به سلطان العارفین جهان و ایران از عارفان قرن دوم و سوم هجری می باشد. او را از شاگردان و مدیران حضرت امام صادق (ع) نامیده اند که از پرچمداران تصوف و مکتب سکر و مستی ایرانی بوده است.شیوه او را در وادی عرفانی به روش انسان سالاری و مردم گرایی بارز و عمیق می توان درک کرد که با رفتار و کردار نیکو که از خصایل ایرانیان می باشد خود را به درجه والای عرفانی و لقب سلطان العارفین رسانید.
نقل است که مریدی به سفری می رفت. شیخ را گفت: مرا وصیتی کن. گفت: «به سه خصلت تو را وصیت کنم. چون با بدخویی صحبت داری خوی بد او را با خوی نیک خود محو کن تا روزی-ات مهیا گردد و چون کسی با تو محبت کند و چیزی بدهد اول خدا را شکر کن بعد از آن فرد تشکر کن که حق، دل او را با تو مهربان کرد و چون بلایی به تو رسد به عجز و ناتوانی خود اعتراف کن و از خدا یاری خواه که تو صبر نتوانی کرد ولی حق از آن باکی ندارد.»
از شیخ بایزید پرسیدند از زهد، و گفت: « زهد را قیمتی نیست که من سه روز زاهد بودم روز اول در دنیا و روز دوم در آخرت و روز سوم از آنچه غیر خداست.»
و از او پرسیدند که راه حق چگونه است؟ گفت: «تو از راه برخیز که به حق رسیدی» گفتند: «به چه به حق توان رسید؟» گفت :«به کوری و کری و گنگی.» یعنی آنکه به غیر از خدا نبینی و به غیر از خدا فرمانی نشنوی و در همه حال فرمان و دستورات خدا را مطیع باشی و حرفی به میان نیاوری و جز به رضای او قدم برنداری و در همه حال محبت به خلق را در دل داشته باشی.
و گفتند «درویش کیست؟» گفت: «آنکس را که در کنج دل خویش پای به گنجی فرو شود و در آن گنج گوهری یابد. آن را محبت گویند که هر که آن گوهر یافت او درویش است.»
منبع:
- بایزید بسطامی از کتاب تذکره الاولیاء عطار نیشابوری قرن ششم و هفتم هجری
- سلطان العارفین بایزید بسطامی اثری از عبدالرفیع حقیقت
- بایزید بسطامی اثری از دکتر جواد نوربخش