صد پنجره
غلامرضا مهدی پور یکی از شاعران خمینی شهر غزلی با موضوع انتظار برای ما ارسال کرده است که با هم می خوانیم.
دل شد ز کف و وصل نگردید میسر
دیگر چه بگویم اگرم آب شد از سر
خشکیده لب از چشمه امید گذشتم
شاید مددی باشدم از ساقی کوثر
چون آب حیاتست مرا صحبت خوبان
پیوسته مرا صورت یارست برابر
دل آب شد و فرصت دیدار ندادی
کی می رسد این هجر تو ای دوست به آخر
عمری همه عشقم به تو خشنود نشستم
شعر ترم از یاد تو گردید معطر
هر گوشه تو را می نگرم گر چه نهانی
صد پنجره شوق است که آیی تو ز یک در
طوفانیم ای موج به ساحل نرسانم
تا بیشتر از این بشود بال و پرم تر
در خانه دل صحبت (معمار) نهانست
یک قطره ز دریا شد از این شعر مرا سر