پایگاه مردمی انقلاب اسلامی

ارسال در اخلاق و اندیشه

 

sarmaghaleسرنگونی رژیم پادشاهی توسط یك حركت مذهبی از نكاتی است كه پژوهشگران مسایل سیاسی و كارشناسان اجتماعی اقتصاد و نظریه پردازان را به توجیهاتی واداشته است.

 

غربی ها تمایل دارند كه این سرنگونی و جابجایی قدرت را از دریچه براندازی یك نهاد حكومت قدیمی كه اصلاحاتی را در دنیای جدید برای كشور به همراه داشت توسط مردمی كه بر باورهای مذهبی و سنتی تكیه داشتند بررسی نمایند، اما نیروی مضمحل شده آن گونه نیست كه آنان پنداشته اند.

واقعیت این است كه رژیم شاه با حد بالایی از امكانات رفاهی و پیشرفت های مادی كه برای نخبگان قدرت خویش فراهم ساخته بود میان تشكیلات خویش و جامعه فاصله ای عمیق ایجاد كرده و در واقع تافته جدابافته ای از مردمی شده بود كه با آگاهی رهبران دینی نمی توانستند این روند باطل را نظاره گر باشند و خاموش بنشینند. شخصیت سازش ناپذیر امام كه به مرور جلوه بیشتری می یافت در كنار خصلت طبیعی ارتباط عالمان دینی با مردم به اضافه قداستی كه جامعه گرداگرد وجود رهبر می یافت سبب گردید كه شاه به صورت حاكمی منفور در اذهان جلوه كند، جذابیت و مقبولیت دروغین خویش را از دست بدهد و مصداقی از شرك، نفاق، ستم و در واقع باطلی در مقابل حق تلقی گردد.

پاره ای از تحلیل گران به جای توجه به این حقیقت كه در واقع همان سنت الهی است كه قرآن مطرح كرده مدتی طولانی حكومت شاه و گرایش مردم به تنوع و تغییر را اسباب این تحول و جابجایی قلمداد كرده اند و چیزی كه در این تحلیل فراموش شده و مورد توجه واقع نشده همان نیروی معنوی است كه قادر گردید علاقه، احساسات مثبت مردم، گرایش های مذهبی و باورهای دینی آنان را بر حول محور رهبری برای محو ستم سازماندهی كند، شاه در رنج مضاعف از حقارت درونی و مالیخولیای تكبر بیرونی هیچ گاه موفق نشد كه به صورت شایسته این اعتقادات مذهبی را درك كند و به آنها بها دهد و به رابطه مستمر و واقعی با مردمی متدین دست یازد، مردم با روشنگری علمای حوزه و روشنفكران مذهبی دانشگاه متوجه می شدند كه جهت گیری درآمدهای سرشار نفتی و سرمایه گذاریهای عظیم به سمت قطب های مرفهی است كه هزار فامیل خوانده می شوند، هم چنین بخشی مهم از تلاش های نظام استبدادی مصروف برنامه هایی می گردید كه با علایق دینی و گرایش های مذهبی مردم در تباین بود، فساد مالی، ابتذال، گسترش منكرات و كوشش در جهت میراندن فضیلت ها و دربند كشیدن وارستگان و نیكان و مبارزان از نظر مردم دور نبود و با بصیرتی درونی درك می كردند. به رغم آن كه شاه ادعا می نمود ایران در آستانه تبدیل به یكی از پنج كشور بزرگ و متمدن جهان است از توسعه اساسی و زیربنایی در صنایع، اسراف و تبذیر بی حد مالی، ورشكستگی روستاها و خرابی شهرها رنج می برد، طبیعی است غربی ها كه سالهای متمادی از استبداد پهلوی حمایت كرده اند نمی توانند به یكباره اقرار كنند كه حكومت شاه فاقد توانایی ها و شایستگی های لازمه بوده و به دلیل همین بی كفایتی توسط نیروهایی كه بر ارزش های اصیل مذهبی ایقان و اعتقاد و التزام عملی داشتند سرنگون گردید البته آنها در تحلیل ها و برخی اظهارات خود تلویحا به گسستگی روابط میان نظام استبدادی و مردم مسلمان ایران اذعان داشته و قبول كرده بودند كه از سوی رژیم منفور پهلوی تنها سخن ممكن با مردم از طریق زور گفته می شد و یكی از دلایل از دست رفتن بقایای پایگاهی تشكیلات حكومتی در میان مردم روش سركوبگرانه ای بود كه شاه در ماجرای قیام خونین پانزده خرداد پیش گرفت و كشتار مردم در جمعه سیاه این شكاف را شدت بخشید، اصولا خصائلی كه برای حالات روانی شاه در ماههای پایانی حكومتش برشمرده اند و گزارشات كسانی كه در این مدت با وی ارتباط داشته اند حاكی از آن است كه شاه مبهوت از بی پایگاهی در میان مردم این آمادگی را داشته كه برای رهایی از این وضع اسف بار به هر امكان و وسیله ای توسل جوید و این حیرت و اضطراب سبب بروز آشكار ضعف های روانی وی شده است

دوازده بهمن ماه هر سال یادآور یكی از شورانگیزترین روزهای تاریخ معاصر ایران می باشد روزی كه مردمی عاشق و تشنه خوبی ها پس از سال های طولانی فراق، گمشده خود را چون نگینی در بر گرفتند و استقبالی بی مانند از مراد خویش را در سینه پر خاطره هستی به یادگار نهادند، راستی رمز و راز آن اقبال به پیر فرزانه ای كه از همه امكانات مادی و ابزارهای قدرت ظاهری محروم بود در چیست، درك چرایی هجوم عاشقانه مردم به سوی آن روح قدسی می تواند كلید موفقیت و چراغ راه آینده جامعه ما و تمامی جوامعی باشد كه می خواهند مردم سالاری را تجربه كنند، در میان تمام فضایل كم نظیر امام می توان اصلی ترین انگیزه مردم برای عشق همیشگی به ایشان را در اخلاص او نسبت به خدا و صداقتش در ارتباط با مردم دانست، او موفق گردید پس از سال ها سلوك ملكوتی با كوله باری از معنویت و وارستگی و تنها برای رضای خدا كمر خدمت به بندگان او را ببندد، مردم عزیزترین و اصلی ترین چیز در اندیشه و عمل امام بودند، همان مردمی كه برای برپایی دین خدا قیام كرده و در رسیدن به این منظور از همه چیز خود گذشته بودند، می دیدند كه امام خمینی جز آنان به چیزی فكر نمی كند و به همین جهت در یكی از نادرترین روابط عاطفی شیفته و فرمانبردار او بودند، امام نشان داد كه به رغم نظریه های آمیخته به شرك كه همه تإثیرات را به ابزار مادی و رسانه های جمعی نسبت می دهند كلید دل ها به دست خداست وبه مدد شگردهای تبلیغاتی و عوام فریبی موسمی و مردم نمایی فصلی نمی توان چشمان تیزبین مردم را برای همیشه مسحور كرد.

امام خمینی در زمره شخصیت های بی بدیلی است كه نه تنها تا پایان عمر كه تا امروز همه جایگاه رفیع خود را در دل های حقیقت جو از دست نداده و در آینده هم به فضل الهی از دست نخواهد داد و همین پایگاه پرتوان مردمی، نظام بین الملل استكباری و نظم نوین جهانی را به هراس افكند و به همین دلیل همه قدرت ها درصدد نفی و یا تحریف آن برآمده اند و هجوم سازمان یافته ای را به فرهنگ مقاوم و مولد و تحول آفرین امام كه ریشه در ارزش ها دارد و بر دوش دل های مردمان متدین استوار است آغاز كرده اند و متإسفانه جمعی از كوردلان، كژاندیشان و كوتاه فكران دل بسته به شهرت های اجتماعی زودگذر و فناپذیر با این توطئه جهانی هماهنگ و هم صدا گشته اند كه باید بدانند مردم رشید و هوشیار ایران به لطف خدا و هشدارهای رهبری، بیدار و دشمن شناس هستند و هرگونه حركت آغشته به نفاق و تباهی را خنثی می كنند.

از پیامدهای مهم انقلاب اسلامی احیای نگرشی خاص به حكومت با الهام از حقایق اسلامی بود، بر مبنای این تفكر رهبران جامعه ضمن اهتمام در جهت استقرار حكومت دینی، حق تعیین سرنوشت برای امت اسلامی را به رسمیت شناختند و ساختار نظام سیاسی ایران براساس مشاركت فعال مردمی و اراده آن شكل گرفت و پس از پیروزی قیام اسلامی با توجه به این كه آحاد جامعه نقش فعالی در به ثمر رسانیدن انقلاب داشتند در یك همه پرسی با اكثریت آرا به نظام جمهوری اسلامی رإی مثبت دادند، اهمیت دادن به نظرات مردم مرهون برداشت امام خمینی از حكومت مذهبی بود، آن رهبر فرزانه نهضت اسلامی در مصاحبه ای با روزنامه نگاران كشورهای گوناگون در پاییز سال 1357 در فرانسه اعلام كرد:

حكومت آینده در ایران اسلامی خواهد بود و چون بعدها بحث بر سر شكل نظامی سیاسی شكل جدی به خود گرفت امام فرمودند: جمهوری اسلامی، نه یك كلمه بیشتر و نه یك كلمه كمتر.

با نظری اجمالی به حضور مردم در تعیین سرنوشت سیاسی اجتماعی خویش كه اصل پنجاه و ششم قانون اساسی بر آن تاكید دارند، اداره امور كشور با توجه به انتخابات عمومی و اخذ آرا از مردم مشخص می گردد، علاوه بر همه پرسی در خصوص اظهار تمایل نسبت به جمهوری اسلامی انتخابات دیگری در كشور صورت گرفت كه از مردم سالاری دینی حكایت دارند، در 12 مرداد سال 1358 مردم فقهای شورای خبرگان را برای تدوین قانون اساسی انتخاب كردند و در 24 آبان همین سال خبرگان منتخب مردم قانون اساسی را به تصویب رسانیدند و آن را برای شركت آحاد مردم در تعیین سرنوشت سیاسی و اجتماعی خویش در تاریخ دهم آذر 1358 در معرض همه پرسی قرار دادند و در نهایت با تصویب نهایی آن در 12 آذر 1358 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران رسمیت یافت، برگزاری نخستین انتخابات برای تعیین اولین ریاست جمهوری در پنجم بهمن 1358 و انتخابات متعدد دیگری كه در سال های بعد صورت گرفت موید این حقیقت است كه نظام اسلامی ایران ضمن محتوایی اسلامی و الهام گرفتن از فرهنگ قرآن و عترت بر آرای مردم تكیه دارد و مردم از طریق نمایندگانی كه تعیین می كنند در ترسیم سیاست های جمهوری اسلامی نقش موثری دارند، روحانیانی چون شهید مطهری، شهید دكتر بهشتی، آیه الله طالقانی، شهید مفتح ودكتر شهید محمد جواد باهنر ضمن صیانت از هویت اسلامی و توجه به مسایل ارزشی به هنگام تدوین قانون اساسی، آزادی را مخالف دیانت تلقی نكردند و ضمن دفاع از آزادی به معنای واقعی و همه جانبه آن كوشیدند تا این مفهوم را در بندهای قانون اساسی بگنجانند، هم چنین علمای حوزه برای دانشگاه و مراكز علمی بیرون از حوزه اهمیت و اعتبار قائل شدند و اجازه ندادند از شإن دیگر مبارزان برای سرنگونی استبداد بكاهندچه ارتباط تنگاتنگ بین روحانیان و دانشگاهیان سبب شد كه مذهب در میان اقشار تحصیل كرده آن چنان اثر بگذارد كه تفكر مذهبی آنان به تدریج انحصارگرایی اصلاح طلبان سكولار یا وابستگان به حزب توده و اردوی به ظاهر ملی گرایی را درهم شكست و عطر معنویت چون چشمه ای در دانشگاه جاری گردید، شیوه ای كه متفكرانی چون آیه الله مطهری و آیه الله طالقانی برای گسترش دیانت به كار بردند این خاصیت را داشت كه بین علم و دین وحدت برقرار ساخت و اسلام را با توجه به مقتضیات زمان مطرح ساخت، از بركت این تلاش های فرهنگی شكوفایی چندین انجمن اسلامی دانشجویی در سطح دانشگاهها و نیز رویش انجمن های اسلامی مهندسین و پزشكان بود، حركت امام خمینی نه تنها موج جدید بازگشت به اسلام را كه در میان اقشار تحصیل كرده و دانشجویی پا گرفته بود در ابعاد گسترده ای تقویت نمود بلكه در خصوص ارتباط مذهب با سیاست و حكومت، تحولاتی شگرف پدید آورد، قیام امام موج اسلام گرایی را كه به تدریج از چند دهه قبل پدید آمده بود تقویت كرد و به آن جانی تازه و حیاتی دوباره بخشید، هم چنین مبارزین مذهبی اعم از دانشجویان و بازاریان كه با شكست ملی گرایی عملا از وجود رهبری مقتدر و سازش ناپذیر محروم شده بودند با ظهور امام در صحنه مبارزه برای مبارزه با ستم و استكبار مصمم گشتند و از رهبر فرزانه خویش گرما گرفتند و احساس حقارت، ضعف و زبونی را از ذهن و اندیشه خویش حذف كردند و با صلابت و شجاعت مسیر مقاومت و پایداری را ادامه دادند تا پیروزی را در آغوش گرفتند، رهنمودهای امام ضمن آن كه گروه های گوناگون مسلمان را متحد كرد با مطرح كردن جاذبه های دینی مرزهای اسلام خواهی را گسترده تر كرد، آن روح قدسی مفاهیم فراموش شده شیعه را احیا كرد و به آنها روحی تازه كه سرشار از ستیزه جویی، ایثار و مبارزه طلبی بود دمید، امام سیمایی از اسلام را ترسیم كرد كه ریشه در قرآن وعترت داشت، چهره ای مترقی، انقلابی و مخالف هر گونه شرك، نفاق و كفر و جاهلیت، او از اسلامی سخن گفت كه هم حكومت و سیاست داشت و هم اقتصاد و آیین كشورداری، اندیشه دینی مطرح شده توسط امام خمینی هر گونه نابرابریهای طبقاتی را از بین می برد و جامعه ای برابر و برادر می ساخت، ضمن آن كه به خفقان، دیكتاتوری و استبداد پایان می داد، آزادی، حرمت اندیشه و تإمین حقوق انسانی را مطرح می ساخت، این نگرش ایمانی به نفوذ ابرقدرت ها خاتمه می داد و به جای آن ایرانی مستقل و متكی به خود می ساخت، با چنین تصویری بود كه اسلام توانسته بود بر قلوب طیف گسترده ای از اقشار مختلف جامعه اثر بگذارد و همه را متحد ساخته و برای مقصدی عالی و انسان ساز مجتمع نماید.