توصيه اي مهم از آيت الله قاضي جهت غلبه بر هواي نفس
آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب روح مجرد می فرمایند: « آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند.
یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند. »
حدیث عنوان بصری
اينروايتاز حضرتامامجعفر صادقعليهالسّلاممنقولاست، و علامه مجلسيدر كتاب «بحار الانوار» ذكر نمودهاست؛ و دستورالعملجامعياستكهاز ناحيةآنإمامهُمامنقلشدهاست.
علامه مجلسي در نقل روايت مي نويسد: منبهخطّ شيخما بهاء الدّينعامِليقَدَّساللهروحَهچيزيرا بدينعبارتيافتم: شيخشمسالدّينمحمّد بنمكّيّ (شهيد اوّل) گفت: مننقلميكنماز خطّ شيخاحمد فراهانيرحمهاللهاز عُنوانبصري؛ و ويپيرمرديفرتوتبود كهاز عمرشنود و چهار سالسپريميگشت.
او گفت: حالمناينطور بود كهبهنزد مالكبنأنسرفتو آمد داشتم. چونجعفر صادقعليهالسّلامبهمدينهآمد، منبهنزد او رفتو آمد كردم، و دوستداشتمهمانطوريكهاز مالكتحصيلعلمكردهام، از او نيز تحصيلعلمنمايم.» ... به ديدار حضرت شرفياب شدم و حضرتسر خود را بلند نمود و گفت: چهميخواهي؟! عرضكردم: از خداوند مسألتنمودمتا از علمتبهمنروزيكند. حضرتفرمود: ايأبا عبدالله! علمبهآموختننيست. علمفقطنورياستكهدر دلكسيكهخداوند تباركو تعاليارادةهدايتاو را نمودهاستواقعميشود. پساگر علمميخواهي، بايد در اوّلينمرحلهدر نزد خودتحقيقتعبوديّترا بطلبي؛ و بواسطةعملكردنبهعلم، طالبعلمباشي؛ و از خداوند بپرسيو استفهامنمائيتا خدايتترا جوابدهد و بفهماند.»
گفتم: ايأبا عبدالله! حقيقتعبوديّتكداماست؟ گفت: سهچيز است: اينكهبندةخدا برايخودشدربارةآنچهرا كهخدا بهويسپردهاستمِلكيّتينبيند؛ چرا كهبندگاندارايمِلكنميباشند، همةاموالرا مالخدا ميبينند، و در آنجائيكهخداوند ايشانرا امر نمودهاستكهبنهند، ميگذارند؛ و اينكهبندةخدا برايخودشمصلحتانديشيو تدبير نكند؛ و تماممشغوليّاتشدر آنمنحصر شود كهخداوند او را بدانامر نمودهاستو يا از آننهيفرمودهاست.
بنابراين، اگر بندةخدا برايخودشمِلكيّتيرا در آنچهكهخدا بهاو سپردهاستنبيند، انفاقنمودندر آنچهخداوند تعاليبدانامر كردهاستبر او آسانميشود. و چونبندةخدا تدبير امور خود را بهمُدبّرشبسپارد، مصائبو مشكلاتدنيا بر ويآسانميگردد. و زمانيكهاشتغالورزد بهآنچهرا كهخداوند بهويامر كردهو نهينمودهاست، ديگر فراغتياز آندو امر نمييابد تا مجالو فرصتيبرايخودنمائيو فخريّهنمودنبا مردمپيدا نمايد.
پسچونخداوند، بندةخود را بهاينسهچيز گراميبدارد، دنيا و ابليسو خلائقبر ويسهلو آسانميگردد؛ و دنبالدنيا بهجهتزيادهاندوزيو فخريّهو مباهاتبا مردمنميرود، و آنچهرا كهاز جاهو جلالو منصبو مالدر دستمردممينگرد، آنها را بهجهتعزّتو علوّ درجةخويشتنطلبنمينمايد، و روزهايخود را بهبطالتو بيهودهرها نميكند.
و اينستاوّلينپلّهاز نردبانتقوي. خداوند تباركو تعاليميفرمايد:
آنسرايآخرترا ما قرار ميدهيمبرايكسانيكهدر زمينارادةبلندمنشيندارند، و دنبالفَساد نميگردند؛ و تماممراتبِ پيروزيو سعادتدر پايانكار، انحصاراً برايمردمانبا تقوياست.»
«گفتم: ايأباعبدالله! بهمنسفارشو توصيهايفرما!
گفت: منتو را بهنُهچيز وصيّتو سفارشمينمايم؛ زيرا كهآنها سفارشو وصيّتمناستبهارادهكنندگانو پويندگانراهخداوند تعالي. و از خداوند مسألتمينمايمتا ترا در عملبهآنها توفيقمرحمتفرمايد.
سهتا از آننُهامر دربارةتربيتو تأديبنفساست، و سهتا از آنها در بارةحلمو بردبارياست، و سهتا از آنها دربارةعلمو دانشاست. پسايعنوانآنها را بهخاطرتبسپار، و مبادا در عملبهآنها از تو سستيو تكاهلسر زند!
عنوانگفت: مندلمو انديشهامرا فارغو خالينمودمتا آنچهرا كهحضرتميفرمايد بگيرمو اخذ كنمو بدانعملنمايم.»
«پسحضرتفرمود: امّا آنچيزهائيكهراجعبهتأديبنفساستآنكه: مبادا چيزيرا بخوريكهبداناشتها نداري، چرا كهدر انسانايجاد حماقتو نادانيميكند؛ و چيزيمخور مگر آنگاهكهگرسنهباشي؛ و چونخواستيچيزيبخورياز حلالبخور و نامخدا را ببر و بهخاطر آور حديثرسولاكرمصلّياللهعليهو آلهرا كهفرمود:
هيچوقتآدميظرفيرا بدتر از شكمشپر نكردهاست. بناءً عليهذا اگر بقدريگرسنهشد كهناچار از تناولغذا گرديد، پسبهمقدار ثُلثشكمخود را برايطعامشبگذارد، و ثلثآنرا برايآبش، و ثلثآنرا براينفَسش.»
«و امّا آنسهچيزيكهراجعبهبردباريو صبر است: پسكسيكهبهتو بگويد: اگر يككلمهبگوئيدهتا ميشنويبهاو بگو: اگر دهكلمهبگوئييكيهمنميشنوي!
و كسيكهترا شتمو سبّ كند و ناسزا گويد، بهويبگو: اگر در آنچهميگوئيراستميگوئي، مناز خدا ميخواهمتا از مندرگذرد؛ و اگر در آنچهميگوئيدروغميگوئي، پسمناز خدا ميخواهمتا از تو درگذرد.
و اگر كسيتو را بيمدهد كهبهتو فحشخواهمداد و ناسزا خواهمگفت، تو او را مژدهبدهكهمندربارةتو خيرخواهميباشمو مراعاتتو را مينمايم.»
«و امّا آنسهچيزيكهراجعبهعلماست: پس، از علماء بپرسآنچهرا كهنميداني؛ و مبادا چيزيرا از آنها بپرسيتا ايشانرا بهلغزشافكنيو برايآزمايشو امتحانبپرسي. و مبادا كهاز رويرأيخودتبهكاريدستزني؛ و در جميعاموريكهراهيبهاحتياطو محافظتاز وقوعدر خلافِ امر دارياحتياطرا پيشةخود ساز. و از فتويدادنبپرهيز همانطور كهاز شير درندهفرار ميكني؛ و گردنخود را جِسر و پلعبور برايمردمقرار نده.
ايپدر بندةخدا (أبا عبدالله) ديگر برخيز از نزد من! چرا كهتحقيقاً برايتو خير خواهيكردم؛ و ذِكر و وِرد مرا بر منفاسد مكن، زيرا كهمنمرديهستمكهرويگذشتعمر و ساعاتزندگيحسابدارم، و نگرانماز آنكهمقدارياز آنبيهودهتلفشود. و تماممراتبسلامو سلامتخداوند برايآنكسيباد كهاز هدايتپيرويميكند، و متابعتاز پيمودنطريقمستقيممينمايد