اعتقاد پایدار، مکتب انسان ساز
چند نوجوان که با مراجعه به درب منازل خانه های محل به دنبال جمع آوری مبالغی هستند تا بتوانند در ایام محرم مراسمی به پا کنند جلب توجه می نمایند.
با خودم میگویم مگر محرم رسیده است؟ سری به تقویم میزنم هنوز ده پانزده روزی تا شروع اول ماه مانده است. فکرم به موضوع مشغول است که نوجوان دیگری با مراجعه به درب خانه سراغ مکانی را میگیردکه بتوانند به قول او بچهها تو محل در ایام محرم علم و کتلی به پاکنند و طبل و دهلی بزنند و به این ترتیب عزاداری کنند. این بار عمیق به فکر فرو میروم. میخواهم بگویم: که پسرجان جا و مکان درست اما آیا برنامه درستی برای این ایام دارید؟ چه استفادهای میخواهید از آن بکنید؟ راههای صحیح عزاداری و پاسداشت سرور شهیدان را میدانید؟ اصولاً شناخت شما از امام حسین (ع) و راه و نهضت او در چه حد است؟ کتابی، مطلبی درباره آن مطالعه کردهاید؟ اهداف او را میشناسید؟ بایدها و نبایدها را میدانید و به دنبال شناخت آن هستید؟ و یا این که از روی تقلید و بدون فکر و مطالعه دور هم جمع میشوید، هم همه و سر و صدایی راه میاندازید و ساعاتی را حتی تا پاسی از شب میگذرانید و حتی ممکن است برخی رفتارهایی بکنید که به دور از شئونات و ارزشهای مذهبی و دینی باشد و گاه مزاحمتهایی برای دیگران فراهم کنید، رفتارهایی که حسینیان از آن دوری میجویند.
ولی چگونه میتوان در گرماگرم شورها حرف از شعورها زد و در هنگامه سیل، سد ساختن را تجربه کرد؟ به خانه بر میگردم ولی اما دیگر نجات از درگیری فکری پیش آمده به این راحتیها امکان ندارد.
با خود میگویم اگر در کشورهای سرمایهداری بخواهند مثلاً نوجوانان یک کشور که هیچ، یک شهر را دور هم جمع کنند و در مسیر خاصی قرار دهند چقدر باید هزینه کنند؟ چند شبکه تلویزیونی و چند روزنامه باید وارد عمل شوند؟ چه ترفندها و مقدماتی باید فراهم کنند؟ چه مشوقهایی باید در نظر بگیرند تا شاید این امر امکان پذیر گردد؟ آن هم برای لحظات و ساعاتی محدود. اما در شهر و دیار ما چه راحت و ساده فقط با رسیدن بوی محرم و عاشورا و کربلای حسینی به عشق حسین (ع) همگان به ویژه نوجوانان و جوانان شور و شوق خاصی پیدا کرده و پای به میدان میگذارند. اما آیا بزرگترها، نهادهای فرهنگی، هیئات مذهبی، روحانیون و آموزش و پرورش میتوانند از چنین شوری برای ساختن آنها و مقاوم کردن نوجوانان و جوانان در برابر تهاجمات بیگانگان و موجهای مسموم پراکنده در فضای شهر و انحرافهای گوناگون و معضلات استفاده کنند؟ آیا تغییری در رفتار و کردار و حرکات عزاداران پس از پایان محرم و عاشورا و افت شورها و شعارها به وجود خواهد آمد؟ آیا خروجی این هزینههای انسانی و مادی انسانهای پاک سرشت، درستکار و معتقد به ارزشهای دینی و انسانی و مجهز به اطلاعات و دانشهای لازمه زندگی امروزی خواهد بود؟ آیا معضلات و مشکلات و انحرافات متعدد فرهنگی و اجتماعی را درمانی خواهدکرد که همانا تغییر نگرشها و بینشها و رفتارها و پالایش فرهنگی و توجه به دستورات و برنامههای انسانساز مکتب حسینی و فلسفه قیام آن امام بزرگوار میباشد.
روشنتر بگویم، آیا جامعه میتواند از این شعارها و شورها در اصلاح رفتارها و اعمال و کردار و حرکات و اخلاقیات و خصوصیات اعضای خود بهرهای ببرد و افراد در عمل پیرو مکتب حسینی گردند و یا اینکه با فرا رسیدن هر مناسبتی رفتارهای خاصی از بعضی افراد سر میزند که در مناسبات دیگر ضد آن را عمل میکنند. یعنی در عزای حسینی به گونهای و در عروسیها به گونه دیگر و در نیمه شعبان و غیره هم به نوعی دیگر که با هم تناسبی نداشته و نمیتواند اعتقاد پایهدار را نشانه باشد.
آیا این نوجوان عاشق امام حسین (ع) امروزی چند سال دیگر که در محیطهای بازتر و شرایط دیگری قرار میگیرد توشهای از آن شورها و شعارها و عزاداریها برای راه بس سخت و متلاطم و ناهمواری که امروزه به ناچار به دلیل سهولت ارتباطات جهانی و انتشار افکار و عقاید و بمب بارانهای تبلیغاتی جوان با آن روبرو خواهد شد به همراه خواهد داشت؟ آیا میتواند اعتقادات و باورهای خود را حفظ و از آنها دفاع کند حتماً مکتبی که صدها سال است در مقابل طوفانها و تهاجمات و تاخت و تازهای یزیدی و شیطانی و طاغوتی مقاومت کرده و همچنان زنده و پویا درخششی بالاتر از خورشید دارد چنین ظرفیتها و قابلیتهایی را دارد، تاریخ بشریت و تاریخ اخیر کشور ما و حماسههای انقلاب و دفاع مقدس شاهد مدعاست. اما اگر کسی در خاک چنین شهری زیسته و آب و هوای چنین مکتبی را تنفس کرده و در حسینیهها و مراسم عزاداری سرور شهیدان حضور یافته ولی رفتار و افکار و اعمال او متناسب با آموزهای راه شهیدان کربلا نباشد و در شرایطی آسیب پذیر بود و دچار انحراف گردد توشهای از آن مجالس برنگرفته است. در این صورت عیب و اشکال را علاوه بر خود فرد باید در روشها و برنامهها یافت بی شک مراسم و برنامهها باید به گونهای باشد که ضمن اینکه متناسب با عظمت و شأن امام بوده بتواند در نشان دادن راههای نجات جامعه و افراد و ساخته شدن آنها مفید افتد. بی شک خون اما حسین(ع) و یاران با وفایش بیهوده ریخته نشد. هدف ایجاد مکتبی بودکه درهمه اعصار و قرون انسان ساز بوده و دردهای فردی و اجتماعی را راه حلی باشد اما لازمه آن اعتقاد پایهدار و اشتیاق به شناخت رمز و رموز مکتب انسان ساز و افزایش شناختها و معرفتها خواهد بود که برای نیل به چنین اهدافی برنامه و روشهای صحیح لازم است و در همین راستا باید روشهای نامتناسب را تغییر داد و آنها را پالایش کرد و زنگار از روی افکار زدود تا راههای درست و صحیح و محکم را شناخت و فکر و مکتب حسینی را درست و صحیح تبلیغ و عرضه کرد و اساس و بنیاد و همه جنبههای آن را نشان داد و با روشهای غلط و اعمال نا مربوط ضد تبلیغ نکرد تا بدینوسیله در حافظه مردمان شهر پایدار بماند و ناظری بر اعمال و رفتارها باشدکه البته نوجوانان به دلیل اینکه شخصیت آنها در حال شکل گیری است توجه بیشتری را میطلبند و میتواند آینده آنها به برکت شناخت و معرفت مکتب انسان ساز حسینی (ع) شکل بگیرد، آیندهای که بر پایه اعتقاد پایدار و بهره گیری از مکتب انسان ساز استوار خواهد بود. قطعاً چنین سد عظیمی را هیچ سیل آبی و تهاجمی حریف نخواهد شد.