انسان پرخور هرگز به اسرار و باطن عالم پي نخواهد برد

ارسال در اخلاق و اندیشه

 

javadiamoliماه مبارك رمضان فرصت مناسبي است براي پي بردن به اسرار عالم، بايد به همان مقدار غذايي كه نيروي انسان را تأمين كند بسنده كرد، هيچ كس با پرخوري به جايي نمي‌رسد، در تعبيرات اخلاقي اسلام آمده است كه: "ما ملأ آدمى وعاءً شراً من البطن"

انسان هيچ ظرفي را به بدي ظرف شكم پر نكرده است، شكم كه پر شد راه فهم مسدود مي‌شود، انسان پرخور هرگز چيزفهم نيست و هرگز به اسرار و باطن عالم پي نخواهد برد. شكمبارگي، بي‌ارادگي و خمودي مي‌آورد و رعايت اعتدال در خوردن، سلامتي، طول عمر و نورانيت دل مي‌بخشد. خوردن بيش از حدّ، هم روح را سرگرم مي‌كند تا غذاي زايد، هضم شود و هم بدن را به سوخت و ساز بيشتري وادار مي‌سازد و سرانجام انسان را زودتر از موعد از پا در مي‌آورد، نوعاً انسانهاي پرخور، عمر طولاني ندارند.

 

زياده‌روي در خوردن، بر كسالت و خواب مي‌افزايد. وقتي اصحاب رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) حضور آن حضرت شرفياب مي‌شدند، حضرت از آنان مي‌پرسيد: "هل من مبشّرات" شب گذشته چه خوابي ديديد كه موجب بشارت باشد؟ انسان مي‌خوابد كه چيز بفهمد نه آنكه زياد بخورد تا بيشتر بخوابد. شخصي در محضر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) آروغ زد، حضرت فرمود: كمتر بخور شايسته نيست انسان آنقدر بخورد كه وقتي در جمع ديگران نشسته آروغ بزند: "أقْصِر من جشائك فإنّ أطول الناس جوعاً يوم القيامة أكثرهم شبعاً فى الدنيا"گرسنه‌ترين افراد در قيامت كساني هستند كه در دنيا سيرترين افراد بودند. در حالات امير مؤمنان (سلام‌الله عليه) نقل شده كه حضرت روزي به باغبانش فرمود: غذايي داري؟ عرض كرد: غذاي ساده‌اي دارم كه شايسته شما نيست، از كدوي بي‌روغن غذايي تهيه كرده‌ام فرمود: حاضر كن! حضرت دستها را شست و آن غذا را ميل فرمود سپس به شكم خود اشاره كرد و گفت: شكمي كه با اين غذاي ساده سير مي‌شود! بدا به حال كسي كه شكم او وي را به آتش ببرد.

ارزش آزادي در اسلام

امام صادق (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: گرچه روزه گرفتن سخت و دشوار است، ولي لذت شنيدن اين نداي خداوند كه مي‌فرمايد "يا أيها الذين امنوا كتب عليكم الصيام" خستگي روزه را از انسان مي‌گيرد: "لذة ما فى النداء أزال تعب العبادة والعناء" با شنيدن اين ندا عبادت براي ما سهل و روان مي‌گردد.

رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در آخرين جمعه‌ي‌ ماه شعبان خطبه‌اي ايراد فرمودند كه: "يا أيّها النّاس إنّ أنفسكم مرهونةٌ بأعمالكم ففكّوها باستغفاركم" مردم شما آزاد نيستيد؛ در قفس هستيد. و نمي‌دانيد كه در قفس هستيد. گناهانتان شما را در قفس زنداني كرده است. در ماه مبارك رمضان با استغفار، خود را آزاد كنيد. انسان گناهكار بدهكار است و بدهكار بايد گرو بسپرد. اينجا خانه و زمين را به عنوان گرو قبول نمي‌كنند؛ بلكه جان را به گرو مي‌گيرند. آنكه مي‌گويد من هر چه بخواهم مي‌كنم، هر جا بخواهم مي‌روم و هر چه بخواهم مي‌گويم، او اسير است؛ آزاد نيست. گرفتار هوس و آز، برده است نه آزاد. هيچ ارزشي در اسلام به اندازه ارزش آزادي نيست. علي (عليه‌السلام) مي‌فرمايد: "من ترك الشهوات كان حرّاً" آزاد كسي است كه شهوتها را ترك كند. معصومين (عليهم‌السلام) در بسياري از كلمات به ما آموختند كه آزاد بشويد. آزاد شدن از دشمن بيروني چندان مهم نيست.آزاد شدن از دشمن دروني مهم است. راه تشخيص بنده بودن يا آزاد بودن اين است كه اگر به دلخواه خود عمل مي‌كنيم معلوم مي‌شود در قفس آز و طمع زنداني هستيم؛ و اگر به خواسته‌ي‌ خداي سبحان عمل كنيم، آزاد هستيم. انسان آزاد به غير خدا نمي‌انديشد. از برجسته‌ترين وظايفْ در ماه مبارك رمضان آزاد شدن و رهيدن است. انسان بايد اين قفسها و ميله‌هاي پولادين را كه با دست خود ساخته بشكند. راه آزادي، استغفار و طلب آمرزش است. از اين رو گفته‌اند: در شبانه‌روز چندين بار بگوييد "استغفر الله ربى وأتوب إليه". در نماز و غير نماز براي خود و ديگران طلب آمرزش كنيد، نه براي رهايي از آتش و نه براي رفتن به بهشت و متنعم شدن در آن بلكه بايد هدف بالاتر از اين مسائل باشد. انقلاب اسلامي هم براي آزادي بود؛ اما نه آزادي از بندگي خدا. انقلاب براي اين بود كه ما بنده‌ي‌ خدا شويم و لاغير. دين را از حكومت ديگران نجات دهيم تا فقط در اختيار خداوند باشد. امير مؤمنان (عليه‌السلام) در نامه‌اي به مالك اشتر مي‌فرمايد: "إنّ هذا الدين كان أسيراً فى أيدى الأشرار، يعمل فيه بالهوي ويُطلب به الدنيا" اين دين اسير دشمنان بود، به ميل خود عمل كرده و دنياطلبي مي‌نمودند. كساني كه در دنيا شكست مي‌خورند گرفتار اسارت نفس هستند. هم ميل به ماندن در دنيا دارند و هم از رها شدن مي‌ترسند. اسلام اين دو اصل را محكوم، و دو اصل اصيل ديگري جايگزين آن كرده است: يكي اينكه به طبيعت دلْ نبنديد، ديگر آنكه از ماوراي طبيعت نترسيد. علي (عليه‌السلام) فرمود: "ألا حرٌّ يَدَعُ هذه اللّماظة لأهلها" آيا انسان آزاده‌اي پيدا مي‌شود كه اين مانده‌ي‌ لاي دندان نسل گذشته را ترك كند؟ آنچه فعلا ً به نام دنيا است مانند مقام، مسكن، زمين يا ثروت و... از آنها نسل قبل، استفاده كرده و لاي دندانش مانده و امروز به شما رسيده است. آنچه فعلا ً در روي زمين است، همه‌ي‌ اين مقامها، ثروتها، اوهام و خيالها، ته‌مانده و لُماظه‌اي است كه انسان آزاده بايد آن را رها كند. در قرآن كريم مي‌فرمايد: "كُلُ امرءٍ بما كسب رهين"يا: "كلّ نفس بما كسبت رهينة" همه در گِرو عمل خويش هستند. فقط يك عده آزادند: "إلاّ أصحاب اليمين". اصحاب يمين افرادي هستند كه، مصاحب با ميمنت و همنشين با يُمن و بركتند. چيزي جز بركت از آنها انتظار نمي‌رود. و آنها هم كاري جز يُمن و بركت ندارند. اين بهترين نعمت است كه خداوند سبحان ما را به تحصيل آن فرا مي‌خواند. ماه رمضان، ماه آزاد شدن است؛ هر روز كه مي‌گذرد، يك بند از بندهايي كه با دست خود تنيده‌ايم، بايد بگسلد تا آزاد شويم. بهترين راه براي آزاد شدن پي بردن به حكمتهاي عبادات است. روزه و جزاي روزه‌دار در بعضي از روايات آمده است كه روزه بگيريد براي آنكه طراوت و خرمي و شادابي غير ماه مبارك را از دست بدهيد؛ زيرا آنها نشاط كاذب و زودگذر است. وقتي انسان روزه گرفت و به آن دل بست، كم كم به باطن روزه پي مي‌برد. باطن روزه انسان را به لقاي حق مي‌كشاند كه خداي سبحان فرمود: "الصّوم لى وأنا أجزى به" روزه مال من است و من شخصاً به آن جزا مي‌دهم. اين تعبير فقط درباره‌ي‌ روزه وارد شده است. همه‌ي‌ اشيا و موجودات جهانِ امكان از آنِ خداست. چيزي در جهان خلقت نيست كه مال خدا نباشد؛ چون مخلوق و مملوك اوست. چشم و گوش ما هم از آنِ خداست: "أم مَن يَملك السّمع والأبصار". اميرالمؤمنين (سلام‌اللهعليه) فرمود: "... أعْضاؤكم شهوده وجوارحكم جُنوده وضمائركم عُيونه وخَلَواتكم عِيانه" مواظب باشيد، بدانيد در خلوت و جلوت، نهان و آشكار، در محضر خداي سبحان هستيد. خلوات شما جلوات عيون و مَشهد و مرآيِ اوست. چيزي در جهان نيست كه به ياد حق و خداي سبحان نباشد. اين انسان است كه گاهي غافل است و گاهي غير غافل. فرشته‌ها نَفَسها را مي‌شمارند كه براي چه انسان نفس مي‌كشد. وقتي به فرموده قرآن سرتاسر جهان، مِلك و مُلك خداست، همه‌ي‌ اعضا و جوارح ما سپاه حق است: "ولله جنود السموات والأرض". اين كه فرمود: روزه مال من است، خصوصيتي را مي‌رساند كه قابل ملاحظه و دقت است. گاهي انسان از سحر تا افطار امساك مي‌كند؛ اين يك درجه روزه‌داري است؛ تلاشي است كه حداكثر در قيامت نسوزد يا وارد بهشت بشود؛ بهشتي كه "جنّاتٌ تجري منْ تحتها الأنهار"؛ اما به آن بهشت كه "فادْخلي في عبادي * وادْخلي جنّتي" راهش نمي‌دهند. يعني روزه، ضمن اينكه حكم و ادبي خاص دارد، حكمتي هم دارد كه آن لقا و محبت خداست. اين حديث در انسان شوق ايجاد مي‌كند تا عاشق شود. انسان تا مشتاق نباشد، تلاش نمي‌كند و تا تلاش نكند، نمي‌رسد. وقتي روزه مال خدا بود، خدا هم شخصاً جزاي روزه‌دار را بر عهده گرفته است.

مرحوم مولي محمد تقي مجلسي (قدّس‌سرّه) كه گذشته از مقام شامخ فقاهت در بسياري از معارف اسلامي و علوم عقلي نيز اهل نظر بوده است، مي‌گويد: خداي سبحان به اين معنا اكتفا نكرد كه بفرمايد: "الصوم لى". فرمود: "أنا أجزى به". ضمير متكلم وحده را قبل از فعل ذكر كرده و با ذكر كلمه‌ي‌ "أنا" خودش را مطرح مي‌كند كه: روزه مال من است و من هستم كه جزاي روزه‌دار را مي‌دهم.