بنازم به بزم محبت که آنجا / گدایی به شاهی مقابل نشیند

ارسال در خبر و گزارش

بی€Œ پا و سر به رقص آ

اگرچه رنگ به رخ ندارد اما با سماجت تمام دامن دیوار را گرفته است و رها نمی کند و همچنان خود را به رهگذران می نمایاند این تابلوی محله درب محکمه. دسته ها یکی بعد از دیگری از راه می رسند. رقص پرچم های برّاق با رنگ ها و دل نوشته هایی متنوع، پیش درآمد هر دسته است و اگرچه بلند است و سنگین اما غالبا به دست نوجوانان به اهتزار در می آید و مقابل چشم بینندگان می رقصد.

photo 2016 09 10 07 45 47

photo 2016 09 03 09 42 38
گروه موزیک اما پیش تر رفته اند با لباس هایی سیاه و یقه ها و سرآستین ها و جادکمه های سبز. کمربندها هم سبز است و همچنین خط شلوارها. گروه موزیکِ این دسته به مناسبت شهادت جواد الائمه (ع) آهنگ سریال ولایت عشق را می نوازند و با این زبان به سرسلامتی امام رضا (ع) آمده اند.

photo 2016 09 10 07 46 25
دسته جدید کم کم وارد گذر درب محکمه می شود و مداح به احترام دسته قبلی که هنوز صدایشان در گذر طنین انداز است، دم آنها را می گیرد و آنچه آنها می خوانند را زمزمه وار و با صدایی زیر در بلندگو تکرار می کند تا به بهترین نحو بدرقه شان کرده باشد: چشم ما و جود بی پایان تو / سیدی درد من و درمان تو

حالا سرِ دسته رسیده است مقابل تابلوی محل و باید بایستد. بزرگ یا بزرگان محل در صدر دسته پیش می آیند و بزرگ ترهای گذر به استقبالشان می روند. دست می دهند و گاه دیده بوسی هم می کنند.


گروهی که مسوول پذیرایی هستند با لباس یکدست سبز و سیاه، به محض استقرار دسته، از کوچه تنگ و باریک سر گذر بیرو ن می آیند و از میان انبوه جمعیت نشسته و ایستاده در گذر، با چندین سینی استکان روی سر هم در یک دست و قوری چای در دست دیگر تَر و فِرز از راه می رسند تا با چای نبات که از دیرباز بهترین و سنگین ترین اسباب پذیرایی خمینی شهری ها بوده از دسته تازه از راه رسیده پذیرایی کنند.

photo 2016 09 03 09 42 53

مداحِ دسته روی چهارپایه می ایستد، درست در مرکز دسته و دم که می گیرد، دست ها بالا می رود و بر سینه ها فرود می آید و نواها یکدست و یکصدا به آسمان می رود. عزادارانی که در گذر روی فرش ها و صندلی ها نشسته اند از زن و مرد و پیر و جوان با هر دسته همراهی می کنند و با دَم آنها جان می گیرند و با روضه خوانی مداحِ دسته، آه می کشند و اشک می ریزند و سوگواری می کنند.

photo 2016 09 03 09 43 18
اشک ها میهمان دیدگانند و دست ها مسافر سینه ها که مرد گلاب پاش با مخزن گلاب بر پشت از راه می رسد و با شلنگ کوچک توی دستش دسته و جمعیت سوگوار گذر را گلاب پاشی می کند و برخی از خانم ها به سنت دیرینه اسکناس های ریز و درشتی پیشکش او می کنند.

photo 2016 09 10 07 46 14
بنازم به بزم محبت که آنجا / گدایی به شاهی مقابل نشیند
دسته بعدی توی نوبت است و گروه موزیکش که پیش تر به گذر نزدیک می شود به احترام دسته پیشین سکوت اختیار می کند و می ایستد. دسته فعلی نیز البته سعی می کند زودتر به سمت گذر بعدی راه بیفتد تا نوبت به دسته های پشت سرش هم برسد. مداح دسته به مداحی پایان می دهد و به رسم قدیمی ها برای اموات محل خصوصا علما و شهدا طلب مغفرت می کند و تا آنجا که وقت اجازه اش بدهد از تک تکشان نام می برد. سپس دست به دعا برمی دارد. دعا برای ظهور، نابودی دشمنان اسلام و تشیع و همچنین طلب باران های نافعه از

photo 2016 09 03 09 43 03

خداوند وجه مشترک همه دعاهاست. دسته، زمزمه خوان در حال بیرون رفتن است و مردی که بلندگوی دسته را هل می دهد آخرین کسی است که درب محکمه را پشت سر می گذارد.

photo 2016 09 03 09 43 13
این دسته که بلند است و باشکوه گذر را به سمت دوشنبه بازار ترک می کند تا دسته بعدی که کوتاه است و بی ریا در گذر مستقر شود. البته با مقدمه گروه موزیک و پرچم به دست ها و علامت دارها.
شاید اینجا تنها جایی باشد که همچنان فقیر و غنی و پیر و جوان و کوچک و بزرگ را در کنار هم جای می دهد با شرایطی مساوی، بی تبعیض و بی تحقیر بلکه با محبت و با مهربانی.
بنازم به بزم محبت که آنجا / گدایی به شاهی مقابل نشیند

photo 2016 09 03 09 42 43
دسته ها که گاه زنجیر دارند و گاهی فقط به سینه می زنند، یکی بعد از دیگری می آیند و می روند. آنها که سعی دارند یک به یک سنت های زیبای عزاداری برای ائمه اطهار (ع) را به جا آورند تنها بزرگترهای گذرها و دسته ها نیستند که جوانان و نوجوانان هم بر به جا آوردن این سنت های نیکو تاکید می ورزند.


مردان آهنین
علامت ها که همه فلزی اند و سنگین، بال ها و شال هایی تک رنگ یا رنگ به رنگ را با خود حمل می کنند که هر رنگ می تواند تفسیر خودش را داشته باشد. این علامت ها که گاه بزرگ و گاه کوچکند نام هیات مربوطه را با خود یدک می کشند و پیش از دسته حرکت می کنند سلانه سلانه و سنگین. مقابل این تابلوی قدیمی که می رسند می ایستند. میاندارها که یا پیرمردانی موی سپیدند و ردا سیاه و یا جوانانی موی سیاهند و شال سیاه با کمربندها و شانه بندهایی چرمین، در میانه، میخ می شوند و مردها گرداگرداشان حلقه می زنند. اینها مردان آهنینی هستند که یک یک جلو می آیند و هر کدام لحظاتی علامت را سر دست می گیرند و تا آنجا که زور بازویشان اجازه بدهد بالا می برند.

photo 2016 09 03 09 43 07
تابلوی سمج
صدای اذان در گلدسته ها طنین می اندازد. دسته ها رفته اند و سوگواران هم یکی یکی گذر را به سمت مسجدها و خانه هایشان ترک می کنند. تابلوی رنگ و رورفته درب محکمه اما به رسم سالیان دور با سماجت تمام دامن دیوار را گرفته است و رها نمی کند و همچنان خود را به رهگذران می نمایاند.

عکس ها از: سعید بیگی