خانواده در موفقیت من نقش محوری داشت

ارسال در خبر و گزارش

پس فکرش را نمی کردی؟
البته در کنکورهای آزمایشی همیشه رتبه یک کشور بودم ولی کنکور را نمی توانستم پیش بینی کنم.


چه شد رفتی رشته علوم انسانی؟ ریاضی ات ضعیف بود؟
اتفاقا ریاضی را در کنکور 83 درصد زدم اما از همان سال های ابتدایی تحصیلم تصمیم گرفتم بروم انسانی.


معمولا پدر و مادرها فرزندانشان را توصیه می کنند که رشته ای انتخاب کنند که در نهایت به مهندسی ختم شود یا پزشکی. چه شد خانواده شما مانع تان نشدند؟
اتفاقا پدرم در این تصمیم گیری من بسیار موثر بود و تشویقم کرد. سال دوم دبیرستان که برای ثبت نام در رشته علوم انسانی به مدرسه رفته بودم مدیر اسمم را نمی نوشت و چند بار مرا برگرداند که دوباره فکر کنم و بروم برای ثبت نام و اصرار داشت که ریاضی یا تجربی بخوانم اما من در تصمیم خودم مصمم بودم.


تحصیلات پدر و مادرتان در چه سطحی است؟
پدرم کارشناس علوم تربیتی است. کنکور ارشد هم قبول شده اما به خاطر شرایط کاری نمی تواند ادامه بدهد. مادرم هم دیپلم دارد.


در میان اعضای خانواده و نزدیکان کسی بوده که در کنکور رتبه تک رقمی کسب کرده باشد؟
در میان بستگان خصوصا خانواده پدری ام تحصیل کرده زیاد داریم اما رتبه تک رقمی خیر.


می خواهی چه رشته ای بخوانی؟
به مدارج عالی حقوق فکر می کنم. دانشگاه تهران


وکالت؟
فعلا که چندان علاقه ای به این حوزه ندارم بیشتر به تدریس و تالیف کتاب علاقه مندم.


سهم کلاس کنکور در موفقیت تو چقدر بود؟
من اصلا در هیچ کلاسی شرکت نکردم اما سال سوم در آزمون های گزینه 2 و سال چهارم در آزمون های گاج شرکت کردم.


نقش مشاور را در برنامه ریزی صحیح و در نهایت موفقیت در کنکور چقدر می دانی؟
مشاور تحصیلی من پدرم بود. فکر می کنم مشاور می تواند محرک خوبی باشد و راهکار تازه ارائه بدهد اما در نهایت این خود دانش آموز است که باید به برنامه ریزی ها عمل کند و پشتکار به خرج بدهد.


نقش معلمان در سوق دادن شما به برنامه ریزی دقیق و جدی برای کنکور چقدر بود؟
معلم ها سعی می کردند در ما انگیزه ایجاد کنند و حتی بعضی از آنها ساعات استراحتشان را هم صرف کار کردن با دانش آموزان می کردند. از میان معلمان ما که همگی خوب بودند آقای صرامی دبیر ادبیات و آقای نبیان دبیر عربی بسیار فعال و کوشا بودند و سطح علمی و نحوه تدریسشان در حد کشوری بود.


دغدغه برای کنکور در میان همکلاسی هایتان چقدر بود؟
ما یک کلاس 20 نفره بودیم که همگی دغدغه کنکور داشتیم اما حدودا 10 نفر به صورت جدی درس می خواندند.


خانواده تان چقدر به شما کمک کردند؟
نقش خانواده ام 90 درصدی بود. آنها نقش محوری داشتند.


برای کنکور که درس می خواندی همه چیز را تعطیل کرده بودی؟
نه زندگی جریان داشت اما خب کمی نسبت به قبل خودم را محدودتر کرده بودم مثلا ایام عید فقط دو سه جا برای عید دیدنی رفتم.


روزانه چند ساعت درس می خواندی؟
متوسط 9 تا 10 ساعت.


بالاترین و پایین تری درصدهایت مربوط به کدام درس ها بود؟
ادبیات اختصاصی را 100 درصد زدم و فلسفه و منطق را 50درصد. 4-3 تا از سوالات این دو درس را جواب ندادم، راجع به چند تا از آنها هم شک داشتم که در نهایت وسوسه شدم و جواب دادم که همان ها باعث شد درصدم پایین بیاید.


اگر سال گذشته یکبار دیگر تکرار بشود، چه کارهایی را دوباره انجام می دهی و چه کارهایی را ترک می کنی؟
اولا که اصلا دوست ندارم به عقب برگردم و همیشه نگاهم رو به جلو است اما اگر بر فرض محال این اتفاق بیفتد سعی می کنم درس ها را مفهومی تر و کاربردی تر بخوانم و اموری را که ذهنم را درگیر خود می کند، ترک کنم.


در چند سال اخیر زمزمه می شود که سوالات کنکور مفهومی شده، همینطور بود؟
به نظرم بیش از آنکه مفهومی باشد یک نوع بازی با کلمات و عبارات اتفاق می افتد مثلا در کنکور امسال سوالات فلسفه، منطق، دین و زندگی و اجتماعی غلط انداز بود. در هر صورت اگر مفاهیم کاربردی شود بهتر از این است که اصطلاحات مصنوعی به کار برود.


برای پشت کنکوری ها چه توصیه ای داری؟
خیلی ها دوران کارشناسی شان را در دانشگاه های نه چندان معتبر خوانده اند اما در کارشناسی ارشد جبران کرده اند. همه چیز بستگی به تلاش ما دارد. باید ضعف هایمان را برطرف کنیم، ناامیدی را دور کنیم و با توکل به خدا پیش برویم.


کسی هست که بخواهی از او تشکر کنی؟
از خانواده و معلمانم خیلی ممنونم و همینطور مسوولان شهر که با نصب بنر به من تبریک گفتند اگرچه فکر می کنم اینقدر افراد بزرگی در این شهر کارهای بزرگ انجام داده اند که من در مقابل آنها هیچم. نمونه اش بیش از 2 هزار شهید بزرگواری که جانشان را برای دفاع از میهن کف دستشان گذاشتند.