سده در کشبافی سرآمد شهرها بود

ارسال در خبر و گزارش

پیرمرد هر روز صبح زود با ذکر بسم اله در مغازه اش را که از یک در چوبی و چند الوار تشکیل می شد را باز می کرد و بعد از آب و جارو «یاعلی» گویان پشت دستگاه چوبی کش بافی می نشست، پاهایش را روی پدال چوبی و بزرگ دستگاه می گذاشت و فشار می داد و با دست ماکوی پر از نخ را از این سوی دستگاه به آن سو هل می داد تا ببافد دستار سری، شال کمری و چارقد قدی...
حاج میرزا قانعی/ 80 ساله / کش باف

 

کشبافی با نساجی چه فرقی دارد؟
به تولید پارچه های کشمیر و کشی کشبافی می گویند.


از کی وارد این شغل شدید؟
از 10 سالگی


شغل خانوادگی تان بود؟
نه، پدرم کشاورز بود اما من به این شغل علاقه داشتم و دنبالش را گرفتم.


چقدر زمان برد تا یاد گرفتید؟
یاد گرفتنش 3-2 روز بیشتر زمان نبرد اما من یک سال کارگری مردم را کردم تا توانستم سفارش ساخت یک دستگاه را بدهم. یک سال در خانه کار کردم و توانستم کارم را توسعه بدهم و با خرید چند دستگاه یک کارگاه اجاره کردم و مشغول به کار شدم.


به کجا سفارش ساخت دستگاه می دادید؟
دستگاه ها چوبی بود و نجارها می ساختند.


کش بافی را چه کسی به شهر ما آورد؟
شخصی بود به نام استاد محمد یزدی که این شغل را از یزد وارد شهر ما کرد. ساکن اینجا شد و همین جا هم ازدواج کرد. چند کارگاه راه انداخت و خیلی از جوان ها در کارگاه هایش مشغول به کار شدند.


این کارگاه ها در کدام نقاط شهر واقع بود؟
اول فقط در شمس آباد خوزان بود و بعد به مرور توسعه پیدا کرد و به محله های دیگرهم رسید.


دستگاه ها چگونه نصب می شد؟
از آنجایی که دستگاه ها چوبی بود باید در جایی محکم قرار می گرفت بنابراین گودالی به عمق تقریبا یک متر و به عرض و طول دستگاه کنده می شد. دستگاه را توی گودال گذاشته با دو چوب دو طرفش را مهار کرده و به دیوار می بستند. کارگر لبه گودال می نشست و کار می کرد.


مواد اولیه تان چه بود؟
کلوزه پنبه (قوزک پنبه)


لطفا نحوه کارتان با دستگاه های چوبی را توضیح بدهید؟
آقایان کلوزه ها را پاک کرده و سپس پنبه ها را حلاجی می کردند و در مرحله بعد خانم ها با چرخ های نخریسی (چخلو) که در خانه داشتند پنبه ها را به نخ تبدیل می کردند. بافنده پشت دستگاه می نشست و با پا پدال چوبی بزرگی را که زیر دستگاه قرار گرفته و به آن طرف متصل بود را فشار می داد. همزمان با دست، ماکوی حامل نخ را از زیر نخ های تار که روی دستگاه بسته شده بود به آن طرف هل داده و با دست دیگر دفتین (شانه) را به آن می زد تا تار و پود روی هم سوار شده و پارچه بافته شود.


تا کی با این دستگاه ها کار می کردید؟
تقریبا 15 سال با دستگاه چوبی کار کردم. حدود سال 1335 بود که کارخانه های نخریسی و پارچه بافی در اصفهان زیاد شد و دستگاه های چدنی از آلملان و انگلستان وارد شد. بیشتر کارگران جذب آن کارخانه ها شدند و من هم وقتی دیدم کار کردن با دستگاه چوبی برایم صرف نمی کند این کار را رها کرده و به سراغ کشاورزی رفتم. اما حدود سال 1345 بود که دستگاه های جدید را خریداری کردم و دوباره به کار بافندگی مشغول شدم.


فرق دستگاه های قدیم و جدید در چه بود؟
با دستگاه های قدیمی همه بدنمان درگیر کار می شد. در دستگاه های امروزی پارچه به صورت خودکار روی نورد دستگاه لوله می شود ولی سابق پارچه های بافته شده روی هم جمع می شد تا به سقف کارگاه می رسید آن وقت باید بلند می شدیم و با دست پارچه را باز کرده روی نورد می کشیدیم تا توسط قرقره داخل کیسه شود. دستگاه های امروزی بیشتر نظارت می خواهد تا کار با دست و پا.


کارخانه های نخریسی اصفهان که راه افتاد نخ را چطور تامین می کردید؟
با دوچرخه می رفتیم بازار اصفهان نخ می خریدیم. همان جا هم به رنگ های سفید و مشکی رنگرزی می شد و می آوردیم کارگاه.


این نخ در کارگاه چگونه تبدیل به پارچه می شد؟
چله را به صورت رشته رشته روی دستگاه سوار می کردیم بعد هزار تار نخ را یکی یکی با دست به سر سوزن های دستگاه می بستیم و بعد شروع به بافت می نمودیم. الان هم با وجودی که دستگاه ها صنعتی است باید نخ را با دست به سر سوزن متصل کنیم.


رونق کارتان در قدیم بیشتر بود یا الان؟
اوایل انقلاب کار ما رونق خوبی داشت اما الان زحمت کار را ما می کشیم و سودش را واسطه می برد. تحریم ها هم که روی قیمت ها بسیار اثر گذاشته است. ورود جنس های خارجی هم به رکود کار ما بسیار کمک می کند و تا وقتی هم که وضعیت ورود کالا اینگونه باشد، کلاه تولید پس معرکه است.


در حال حاضر چند کارگاه بافندگی در سطح شهر فعال است؟
شاید نزدیک به هزار تا کارگاه فعال باشد. اشتغال زایی زیادی هم دارد ولی کسی حمایت نمی کند نه وام می دهند و نه برای فروش کمکی می کنند.


میزان تولید روزانه الان با گذشته چقدر فرق کرده است؟
قبلا روزانه دو کیلو نخ می گرفتیم و تقریبا 12 متر پارچه می بافتیم الان روزانه تقریبا 40 کیلو تولید داریم. البته مردم آن زمان هم قانع تر بودند. دستمزد کارگر برای هر متر یک ریال و 30 شاهی بود.


در حال حاضر نخ را از کجا تهیه می کنید؟
پنبه در کارخانه های هندوستان تبدیل به نخ شده و تحویل ما می شود.


چه پارچه ای می بافید؟
الان بیشتر روسری و پارچه ویسکوز می بافیم. قبلا کش و کرباس هم می بافتیم.


محصولتان به کجا صادر می شود؟
بعد از اینکه در اصفهان طرح و رنگ می گیرد به کشورهای عربی صادر می شود. آنجا قیمت خوبی هم دارد.


حرف آخر؟
یک زمانی سده از نظر کش بافی سرآمد بقیه شهرها بود و جزو اولین شهرهایی که کارگاه نساجی داشتند ولی چون شهرهای دیگر صنعتی و به روز شدند روی دست ما آمدند. خمینی شهر هنوز سنتی عمل می کند یعنی با دستگاه های 3 میلیون تومانی کار می کند در صورتی که دستگاه های تمام اتوماتیک 50 میلیون تومان قیمت دارد و ما توان خرید آن را نداریم. کار ما نیاز به سرمایه دارد و دست ما خالی است. اجاره کارگاه، آب و برق و گاز، این ها همه پول می خواهد اگر دولت نمی خواهد اینگونه شغل ها فراموش شود حمایت و همراهی مان کند. قرار بود در شهرک صنعتی به ما زمین بدهند ولی عملی نشد حداقل وام بدهد تا بتوانیم ادامه دهیم.