کلوابند

ارسال در خبر و گزارش

صدا، صدای چینی بند زن سیار بود که هر از گاهی با الاغش توی محل می گشت و اهل محل قوری و چینی های ترک خورده و شکسته "فرمزهای" معیوب، سمارورهای سوخته و انواع چراغها و سماورهای نفتی ، بادی و ذغالی آن زمان را برای تعمیر پیشش می بردند و رونق بازاری داشت که بیا و ببین.


در جستجوی استاد چلونگر رفتیم و رفتیم تا رسیدیم به یک مغازه تو گودی با دری جالب که از تعدادی تخته های هم عرض با ارتفاع مساوی و بصورت ریلی درست شده بود و هنگام باز شدن دریک گوشه جمع می شد. اینجا همه چیز بوی گذشته را می داد.


حسین مختاری، چلونگر (چلینگر) (کلوا بند)


- درباره چلینگری توضیح می دهید؟


در قدیم به کسانی که وسایل نفتی و یا چینی جات را تعمیر و درست می کردند، چلینگر و یا کلوا بند می گفتند.

 

- از روش کارتان بگویید.


قبلا که چینی بند می زدم آهک را با سفیده تخم مرغ مخلوط می کردم که به این چسب "ساروج" می گفتند. که البته در ساخت بناهای قدیمی مثل پل هایی همچون سی و سه پل و پل خواجو هم از ساروج استفاده شده و آب هیچ ضرری به آن نمی رساند.

 

- دیگر چه چیزهایی را تعمیر می کنید؟


تنوره سمارورهای سوخته را عوض می کنم، چراع های علاء الدین و خوراک پزی را هم فتیله کرده و تعمیر می کنم.

 

- در گذشته وسایل دیگری هم تعمیر می کردید که امروزه جزو خاطرات شده باشند؟


خیلی زیاد. " فرمز های" بادی، چراغ های "تیریک"، انواع " گرد سوز" ، "فانوس" (چراغ مرکبی) و از این قبیل.

 

- درباره "فرمز" و چراغ "تیریک" میگویید؟


"فرمز" بیشتر برای پخت و پز استفاده می شد و کار گاز امروزی را برعهده داشت و به وسیله نفت و تلمبه ای که در داخلش تعبیه شده بود کار می کرد به طوری که با زدن تلمبه هوا وارد مخزن نفت شده و نفت ها با فشار از سر "فرمز" خارج شده و حرارت زیادی تولید می نمود و چراغ " تیریک" هم تقریبا مثل همان بود با این تفاوت که به سرش (توری) وصل می شد و برای روشنایی به خصوص در عروسی ها استفاده می شد.

 

- شغلتان موروثی است؟


اگر منظورتان این است که از پدرم به ارث برده ام باید بگویم، نه! پدرم نمد مال بود، ولی پدربزرگم و اجدادم "چلونگر" بودند و من هم که از کودکی نزد پدربزرگم زندگی می کردم و در کار کمک حالش بودم طبعا یاد گرفتم و ادامه دادم.

 

- راضی هستید؟


قبلا که گاز نبود و همه وسایل گرمایشی با نفت کار می کرد کار ما هم رونق خوبی داشت حتی بعضی از شب ها هم کار می کردم، ولی امروزه به یمن قدم گاز کسی از بو و دم نفت و ذغال خوشش نمی آید، البته تعمیر سماورهای گاز سوز جزو کار من است و خدا را شکر نانی در می آورم.

 

- همکار هم دارید؟


قبلا چند تایی بودند، البته سیار هم زیاد توی کوچه ها می آمدند، ولی امروزه در هر محل یکی دو نفر بیشتر نمانده.

 

- به غیر از تعمیر وسایل و چینی جات کار دیگری هم انجام می دادید؟

 


البته من و پدربزرگم نه! ولی جدم علاوه بر تعمیرات با لوله تفنگ های قدیمی و به وسیله پتک و سندان قفل های قدیمی درست می کرد.

 

- گفتید تنوره سماورهای سوخته را تعویض می نمایید، بیشتر توضیح می دهید؟


به خاطر این که ضربه ای به سماور وارد نشود و بدنه آسب نبیند قلع های (سرب) سماور را آب می کنم تا تنوره از بدنه جدا شود.

 

- چگونه و با چه ابزاری؟


به وسیله فر دستی که با کپسول گاز کار می کند حرارت زیادی به انتهای تنوره می دهم تا قلع هایش آب و جدا شود و تنوره نو را روی سماور سوار کرده و اطرافش را با قلع آب کرده پر می کنم تا محکم شود و نم پس ندهد.

 

- در قدیم که کپسول گاز نبود، چطور قلع را آب می کردید؟


توسط فرهای دستی که به وسیله نفت و تلمبه بادی کار می کرد.

 

- یک خاطره مهمانمان کنید.


اتفاق و خاطره در کار ما زیاد است مثلا یک بار قلع ها را داخل پیت حلبی آب کرده بودم که پیت برگشت. خدا رحم کرد که سربهای داغ روی دست و پایم نریخت، یک شب هم چراغ تیریک را روشن کردم تا مغازه روشن شود و کارم را انجام دهم پایم به چراغ خورد و واژگون شد و آتش گرفت و اگر مردم به دادم نرسیده بودند آتش سوزی بزرگی می شد.

 

- و کلام آخر؟


خیلی دلم می خواهد بیمه شوم ولی نمی دانم چه باید بکنم. چند صباح دیگر شغل ما هم منقرض می شود. زندگی ها تجملاتی و همه چیز برقی شده، اگر این چهار تا سماور گازی را هم نیاوردند در دکانم تخته می شود. اجدادم با همین شغل خانه می خریدند و دختر و پسر به خانه بخت می فرستادند ولی با این اوصاف باید بگردم دنبال یک شغل دیگر هر چند کار دیگری بلد نیستم!