ميراث فرهنگي خميني شهر در سراشيبي نابودي + عکس /1

ارسال در تاریخ

tarikh2میراث فرهنگی، شامل آثار باقیمانده از گذشتگان است كه نشانگر حركت انسان در طول تاریخ می باشد و با شناسایی آن زمینه شناخت هویت و خط حركت فرهنگی او میسر می گردد

، انسان از همان زمانی كه در ذهن خود توانست وقایعی را كه در گذر زمان اتفاق افتاده به یاد بسپارد و آنها را به عنوان تجربه در زندگی روزمره خود به كار برد همان تجربه ها ارزش خاصی در نزد انسان پیدا كرد چرا كه آنها با مشقت به دست آمده و از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و حتی بعضی از این تجربه ها جان مایه یك نسل بوده است.مطمئنا بسیاری از آثار باقیمانده از گذشتگان حاصل از این تجربه ها بوده، و از این نظر برای انسان ارزشمند است، و از این طریق زمینه های عبرت برای انسان فراهم می آید. میراث فرهنگی هر شهر و ديار، در واقع، آیینه جان، اندیشه و معنویت آن منطقه است كه گاهی در معرض بی توجهی و نابودی قرار می گیرد.

ميراث فرهنگي و تاريخي سند هويت يك ملت است و نشان دهنده آنست كه آن ملت، از پشتوانه فرهنگي غني اي برخوردار بوده اند و ريشه در باورها و آئين ها و آداب و رسوم انساني و الهي داشته اند. شناختن اين ميراث و شناساندن آن به نسل جوان بخصوص در زمانه فعلي كه غرب تلاش مي كند روح جوانان را از هويت تهي كند و انسانهايي بي ريشه و باري به هر جهت بسازد بسي مهم تر مي نمايد.

میراث تمدن هر دیار، درحكم دریچههای است، كه به سوی روحیات و خلق خوی و آداب و رسوم ساكنین آن دیار باز می شود. شناختن و شناساندن آثار تمدن چهرهای تابناك هر نقطه به حكم وظیفه بر همگان لازم است.

از هر دریچه كه به فرهنگ مردم در هر كجای دنیا باشد، بنگریم، یك پیام كاملا شفاف را از دل تاریخ بر كتیبه زمانه حك شده می بینیم: آینده از آن ملتی است كه گذشته خود را می شناسد.

رمز این پیام در شناخت و یادآوری خاطره تاریخی یك ملت نهفته است، دستاوردهای مادی و معنوی گذشتكان با فراهم آوردن آن از گردوغبار تاریخ سر برون می آورد و عناصر جاندار آن پویا می شود، و در زندگی امروزه نقشی دیگر می پذیرد. میراث فرهنگی هر ديار، عصاره شخصیت وجودی و هویت فرهنگی، اعتقادی و سیاسی هر ملتی در تاریخ بوده و هر ملتی همان قدر دارای شخصیت هویت و اصالت ریشه و ارزش تاریخی است، كه مستنداتی به عنوان میراث فرهنگی از خود ارایه كند. مردم با دیدن و شناختن میراث تاریخی و فرهنگی احساس تحسین و هویتی اصیل و استوار می نمایند، و از فراز نشیبها و تجربیات تلخ و شیرین گذشتكان درس عبرت می گیرد.

ایران سرزمینی با پیشینه دیرین و یكی از پنچ كشور دارای تمدن كهن است، و در جای خود میراثهای كهن و با ارزشمندی را جای داده است، كه معرفی، بازسازی، حفاظت و كاربریهای گوناگون آنها متناسب با زمان می تواند در دوره ای كه بحران هویت یك معضل است و تهاجم فرهنگی سرزمین های کهن را آماج خود قرار داده است یكی از راهكارهای آشنایی نسلهای امروز با هويت خود باشد.

اهمیت میراث فرهنگی (آثار تاریخی) بیشتر از دو نظر است، یكی اینكه سابقه تمدن و هنر در دنیا مورد علاقه و توجه بسیاری از مردم است، خصوصا ملتهايی كه از حیث تمدن و صنعت جلوتر هستند، بیشتر به این نكته دلبستگی دارند، كه بدانند و بفهمند كه ریشه هریك از مظاهر زندگی از چه زمان بوده، و كدام محل نشو و نما یافته است. عامل دوم، اهمیت آثار باستانی از نظر جنبه معنوی و وارستگی است. كه روح بشر بر اثر گرفتاریهای مادی تشنه آنست، و روز به روز هم بیشتر نیازمندی خود را به تسكین التهاب و هیجان روحی كه بر اثر زندگی سراسر مادی و ماشینی كنونی برای او فراهم گردیده است، احساس می كند، و ذوق زیبا شناسی و زیباپرستی هم بیشتر به این احساس دامن میزند. و از طرف دیگر بناهای تاریخی كه در شهرهای مختلف هستند بهترین عامل زینت و زیبایی همان شهر بوده و در حكم قباله و سند تاریخ آنجا محسوب می شود.

از اين رو آگاه سازی مردم نسبت به این میراثهای ارزشمند و برنامه ریزیهای دقیق فرهنگی، عمرانی مسئولين در جهت نگهداری از آنها اهميتي مضاعف مي يابد.

خميني شهر را همه مي دانيم كه داراي پيشينه و تاريخي طولاني به درازاي چند هزار سال است. اين تاريخ طولاني، مملو است از درخشش ها و افتخارات و برجستگي ها و البته نمادها و يادمان ها كه بايد مورد حفاظت قرار گيرد و نسل به نسل منتقل شود. اما متأسفانه در سايه بي توجهي مسئولان و مردم در سالهاي اخير و به دليل عدم وجود نهاد متولي حفظ آثار تاريخي و فرهنگي، اين آثار آسيب هاي فراواني را متحمل شده اند بطوريكه بسياري از آنها به كل نابود شده اند و فقط در تصاوير مي توان رد پايي از انها يافت و برخي ديگر از اين آثار هم در آستانه نابودي قرار دارند.

فرصت به لحاظ اين اهميت اين مسئله، در چند شماره به بررسي آثار تاريخي شهرستان و ارائه گزارش تصويري از اين آثار در حال ويراني مي پردازد به اميد آنكه مسئولين امر هر چه زودتر ادقدامات لازم را انجام دهند.

 

آتشگاه هرستان(شهر اردشیر)

سابقه احداث بنای آتشگاه به دوره کیکاووس پادشاه کیانی بر می گردد که آن را با عنوان قلعه کیکاووس معرفی می نمایند. حمزه اصفهانی از اتشگاه هرستان به نام آتشکده شهر اردشیر (سده) یاد کرده و بنیاد آن را به کی اردشیر نسبت داده که منظور او همان اردشیر بابکان مؤسس سلسله ساسانی است. آزمایشات کربن 14 روی خشت های خام بنای آتشگاه که حاوی ذرات کاه (هیدرو کربن) می باشند قدمت آنها را تا سده ششم یعنی دوران هخامنشیان نیز می رساند. آزمایشات دیگر از قدمت این بنا تا دوران ایلام و وجود زکّوره ای بر روی کوه اتشگاه خبر می دهد.

 

بنای ابن مردویه

بنای ویرانه ابن مردویه (بالا دو مرده) در فروشان، یادآور حضور یکی از اندیشمندان و محدثین قرن چهارم و پنجم هجری است که زندگی نامه ایشان را به تفصیل درروزنامه فرصت بیان کردم. ابن مردویه ازدوستداران اهل بیت (ع) بوده که بر ولایت امام علی(ع) تأکید می ورزیده است. (نگ به کتاب شب های پیشاور شمس الواعظین) در مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مقاله ای در خصوص شیعه بودن نامبرده به چاپ رسیده است. هر چند برخی از محققین معتقدند که نامبرده حامی مذهب بوده است. اما شیعه بودن ایشان بر نگارنده محرز گشته است الله اعلم.

 

برج های کبوترخانه ولاشان

در جنوبش ماربینی زنده رود از فرازش باغ بینی دروجود

در دوره صفوی در اصفهان در حدود 3000 برج کبوترخانه وجود داشته است. درتصاویر به جای مانده از کوه اتشگاه هرستان در دوران قاجار برج های کبوترخانه به فاصله اندک ملاحظه می شود که اکنون اثری از آنها موجود نیست بنابراین در دوران صفوی شاید چیزی حدود 18 میلیون لانه کبوتر با احتساب ظرفیت میانگین 6000 کبوتر برای هر کدام از برج ها می توان محاسبه کرد. برج هایی که متأسفانه امروز پایگاه معتادن وبزه کاران شده است.

برج های کبوترخانه خمینی شهر که فعلاً وجود دارند بیش از 25 عدد نمی باشند که عمدتاً در منطقه ولاشان درچه وجود داشته وظرفیت آنها از هزار تا هزار و پانصد متفاوت است و از نظر مهندسی و معماری به عنوان شاهکار مهندسی سده می توان در نظر گرفت. در گذشته در خمینی شهر مرسوم بوده که هر کس قصد داشت تشکیل زندگی بدهد موظف بود با اهالی روستا به صورت دسته جمعی سالی یکبرج کبوترخانه احداث نماید. فضولات حاوی قادیر قابل توجهی نیتروژن شیمیایی و آلی و دارای اکسیدهای فسفر و پتاسیم کبوتران در مزارع کشاورزی ماربین بین کشاورزان خرید و فروش می شد. این فضولات باعث می شد تا بهترین محصولات کشاورزی از سیفی جات و سبزی جات گرفته تا خربزه و گلابی و به و سیب و حبوبات وگندم تولید شود. امروزه گویادر شهر تلوز فرانسه برج های کبوتر خانه با طرح و مصالح متنوعی دیده می شود.

ویژگی برج کبوترخانه در درچه شکل سازه ای آن است که محیطی خنک در تابستان و گرم در زمستان را برای کبوترها ایجاد می کرد. ضخامت دیوارها به صورت مخروطی طراحی شده که در هنگام زلزله تا حد امکان مرکزش ثقل برج در تزار پایین تری قرار داشته و از حساسیت آن تا اندازه ای کاسته شود وطراحی سازه ای ان به گونه ای است که حداکثر تعداد لانه و ظرفیت را برای کبوتروان به برج می دهد. وجود یک دیافراگم در میانه برج باعث می شود تا ایستایی برج نیز افزایش یابد. به علاوه همین امر و شکل مقاوم خارجی برج در مقابل نیروی باد باعث می شود تا در هنگام پرواز ناگهانی دسته ای از کبوتران از فراز برج همزمان با مشاهده نزدیک شدن پرندگان شکاری به ان و ایجاد رزونانس (امواج تشدیدگر) ناشی از پرواز دسته جمعی تخریب نشده و مقاومت کافی در مقابل این امواج مخرب را داشته باشد.

در گذشته کشاورزان ظرفی حاوی شیر در کنار برج قرار می دادند که در میان حاقه هایی از آهک بود. هنگامی که مار به قصد خوردن شیر، پوست بدنش به آهک آغشته می شده که همین باعث مسمومیت و مرگ مار می گردید. برخی از برجهای کبوترخانه مثل برج دستگرد دارای نوار گچی به ساختمان برج یود نا مار نتواند از دیوار برج به داخل لانه کبوتران نفوذ کند.

در درچه رسم بود که چون می دانستند مار عاشق خوردن ماست است، سفالهایی با دهانه باریک را از ماست پر می کردند و در کف برج دفن می کردند. پس از ورور مار به داخل برج، مار به داخل کوزه رفته و از ماست می خورد ولی در مراجعت دیگر قادر به خروج از کوزه نبود جون پس از حوردن ماست، بدن او افزایش حجم پیدا کرده و با این ترفند مار به تله افتاده و هلاک می شد.

برای مطالعه بیشتر: نگ به: معماری ایرانی: دکتر کیانی، شیرین بیانی

سده در گذر زمان: رسول صرامی

 

قنات پیروزشاهی

وجود قنات پيروز شاهی که به قولی آن را پيروز پسر يزدگرد ساسانی ساخته، شاهد اين مدعا است که اين منطقه در عصر ساسانی آبادان بوده است. . این قناتها كه دوهزارسال پیش به دستور پیروزشاه ساسانی حفر شده است، از دیگر بناهای خمینی شهر درحال ویران شدن است و قسمت های كمی از آن باقی مانده است. درروایات دیگر نیز امده حمله اسکندر به سه دژ ، گاردژ ، کهندژ و دیمیردژ که در این منطقه واقع شده بودند باعث ویران شدن آنها بدست اسکندر مقدونی گردیده و این منطقه تا دوران پادشاهی ساسانیان ( 224 میلادی ) یعنی تا 6 قرن بعد بصورت بیابانی بی آب و علف باقی ماند . تا آنجا که پیروز شاه ساسانی به سلطنت رسید و به دژ آمد و بنا به خواسته او باردیگر این محل آباد شد ، وی دستور حفر قناتی داد که بنام خودش به قنات « پیروز شاهی » معروف گردید ، و به دستور پیروز شاه مردم متفرق شده ، گردهم آمدند و زمینهای ده خوزان و پروشان بین مردم تقسیم شد .

 

سنگ قبرهای ایستاده

در قبرستان ورنوسفادران از قدیم سنگهای قبر بسیار بزرگ و با خط فارسی نزدیک به عربی و کوفی وجود داشته است.این سنگ قبرها متعلق به دوران صفوی است. حجاریهای این سنگها حکایت از عظمت آبادی در قرون اولیه اسلامی می باشد. بخشی از این سنگ قبرها به امامزاده سید محمد منتقل شده و هم اینک در فضایی باز، رها شده و در حال تخریب است.

 

گزارش تصويري مربوطه را در اين لينك ببينيد.