پالان دوزی

ارسال در تاریخ

tarikh--logo

پالان عبارت است از مصنوعی که موی اسب و کاه را در یک قاب چوبی جمع آوری کرده و با جوال های پشمی دستبافت و حاشیه دار آن را می پوشانند. این پالان ها با نوارهایی از چرم قرمز و منگوله آویز، جلوی سینه آیینه دوزی شده و گاه تسمه نوارهایشان با گل میخ، برنج و نقره کوبی می شد. پالان دوز سدهی از قالی کهنه و جاجیم و گلیم در رویه، و تکه جل و بافته های زبر و خشنی برای آستر و محتوی ای از کاه و پوشال در ساخت پالان استفاده می کند و دور لبه آن را با جوالدوز و کفی می دوزد. بدین ترتیب که برای دوخت هایی که باید از این ور پالان تا آن طرف امتداد یابد با درفشی آن را سوراخ کرده و نخ پشمی محکمی را از یک طرف سوراخ فرو کرده و از سوی دیگر با قلاب آهنی به نام شاخ بیرون می کشند. مرکز پالان دوزی در سده به صورت متمرکز در بازارهای شهر جمع شده بود تا اگر پالانی و یا حتی نعلی به پشت و پای خری نخورد به صورت مشترک درباره اش شور و مشورت کنند! پالان نو برای اعیان و اشراف تازه به دوران رسیده سدهی باعث مباهات بود و اکثرا بر روی آن باد به غبغب انداخته و به مردم بی نوا فخر می فروختند اما برای خر بیچاره باعث عذاب بود چون پشت الاغ زبان بسته را مجروح می ساخت هر چند خر همان خر بود اما پالانش عوض شده بود (1) و خلق و خوی خر را بدتر از هر زمان می ساخت چون پالان نو نقاط برجسته بدن حیوان را مجروح می ساخت و تولید درد می نمود و در این جا بود که خر جفتک پرانی می کرد عین همان مردمی که از آسایش و راحتی لگد انداخته و گاز می گیرند. این جاست که شلاق از سیم تابیده گره دار نیاز بود تا هم خورنده و بیننده نجیب و تطهیر شود. هر چند اگر خر از ده ترک دیزه زنجان بود و شلاق اثر نمی کرد خود و صاحبش را به پرتگاه می فرستاد چون خر مذکور از نوع لجباز آن بود!

 

علی خر فروش سدهی با خوراندن تریاک و بنگ به خر فرسوده، به مشتری چنان خر جوانی تحویل می داد که تا رنان را در پنج دقیقه می پیمود اما پس از رسیدن به رنان خر جوان وا می رفت و این جا بود که خریدار متوجه می شود که چه کلاه گشادی بر سرش رفته است.

دوست او حاج تقی نعل بند طماع با شاگرد بی مروتش مش حبیب در بازار برای خود سر و سری داشتند. اگر نعل کوچک بود تقی پس از مهار خر میخ را به درون سم حیوان فرو می کرد و برای این که خر زبان بسته متوجه نشود چکش خود را به سندان می زد و ناگهان میخ را به سم حیوان می کوبید. و یا تراشیدن سم برای اینکه با نعل کوچک همخوان شود و بیچاره حیوان زبان بسته که گرفتار چه بی مروتی شده با کوچک بودن نعل که میخ های آن باید در گوشت و استخوانش فرو رود شبیه بعضی از اندک فروشنده ها که به هر صورت قصد فروش کفش به مشتری دارند. عقیده کوبیدن نعل کهنه جلوی خانه و دکان در سده در این که باعث گشایش کار و وسعت رزق شود در حالی که خر و یابویی که از حق جو و نعل خود نمی توانست دفاع کند چگونه می توانست کارگشا باشد؟

1) اگر زردی کنی سرخی بپوشی، همان کنگرخور و کنگر فروشی. طعنه به بی اصل و نسب یا تازه به دوران رسیده که بخواهد با ظواهر خود را بزرگ کند.