خوزان در آثار نظامی گنجوی

ارسال در تاریخ

tarikh--logoسپاهان بدان سان که می خواستند / به دیبا و گوهر بیاراستند

کشیده بر طره کوی و بام / شقایق نمطهای بیجاده فام

پر از کله شد کوی و بازارها / دگرگونه شد سکه کارها

نشاندند مطرب به هر برزنی / اغانی سرایی و بربط زنی

ز خوزان طرف تا لب زنده رود / زمین زنده گشت از نوای سرود

ز بس رود خیزان که از می رسید / لب مامشان رود را می گزید

(شرفنامه)

با آن همه دوری راه و فاصله اصفهان تا گنجه، در قرن ششم هجری شهر و ولایت اصفهان از جمیع جهات برای مردم آن روزگار شناخته شده بود چنان که هنرمند گنجه از خوزان سخن به میان می آورد هر چند نظامی در اشعار زیبای خود سیب و گلاب بلوک ماربین را به طور کلی به سپاهان ارتباط می دهد به طوری که شیرین هنگام وصف زیبایی خویشتن از سیب سپاهان یاد می کند و می گوید: در برابر زیبایی و رنگ رخسارم، سیب سپاهان و خود را از دیده ها پنهان می کنم تا نبینند و ندانند که رخسار شیرین از سیب اصفهان سرخ تر و رنگین تر و زیباتر است. گلاب بلوک ماربین در قدیم در حد مشک نافه آهوی ختن شهرت و معروفیت داشته است که از قدیم در کشورهای مختلف جهان شناخته شده و به خصوص به هندوستان و چین و عربستان و اندلس صادر می شده است. (ظرایف و طرایف ص 37-34)

دیدگاه هنرمند گنجه در مورد آتشگاه با گونه ای افسانه پردازی همراه است. او از زنی در آتشگاه هرستان به نام آذرهمایون یاد می کند که از گنجینه آتشگاه (گنج فریدون) حفاظت می کرد. آذرهمایون از نسل سام نریمان است و از هیکل خویشتن اژدهایی آتشین ساخته و به سوی دشمن حمله می کرده و گویا گلوله های آتشین باروت و تپشه های پر از نفت و آتش به سوی دشمن پرتاب می کرده است.

سرانجام بلیناس حکیم موفق به شکست آذرهمایون شده و او را به همسری بر می گزیند. نظامی از گذشته پیش از اسلام اصفهان اطلاعات دقیقی ندارد لیکن در بخشی از منثوی زیبا و رویا انگیز هفت پیکر گویا اشاره ای به قصرهای ییلاقی شاهان هخامنشی داشته به طوری که در زمان بهرام گور مهندس و آزاده ای به نام شیده از شاگردان سنمار رومی زمین را بوسه داده از بهرام می خواهد تا رخصت بدهد و او هفت گنبد را در هفت رنگ بیاراید.

اوستادی به شغل رسامی / در مساحت مهندسی نامی

از طبیعی و هندسی و نجوم / همه در دست او چو مهره موم

بنابراین هفت گنبد بهرام گور یادگاری از قصرهای ییلاقی مربوط به زمان های پیش از وی بوده است.

مافروخی در محاسن اصفهان از قصر هارون هفت در دیمیتریان فروشان و قصر کوهان در کوشیده (سده) یاد کرده است. استرابون نیز از یک اقامتگاه شاهی در گی یاد می کند که استراحتگاه پادشاهان هخامنشی بوده است. کاوش های باستان شناسی در اطراف آتشگاه اصفهان علی الخصوص در نصرآباد و گورتان نشان دهنده این است که سابقه تاریخی اطراف کوه آتشگاه به شش هزار سال پیش می رسد.

گنبدی کو ز قسم کیوان بود / در سیاهی چو مشک پنهان بود

وانکه بودش زمشتری مایه / صندلی داشت رنگ پیرایه

وانکه مریخ بست پرگارش / گوهر سرخ بود دربارش

وانکه از آفتاب داشت خبر / زرد بود از چه؟ از حمایل زر

وانکه از زیب زهره یافت امید / بود رویش چو روی زهره سپید

وانکه بود از عطاردش روزی / بود پیروزه گون ز پیروزی

وانکه مه کرد سوی برجش راه / داشت سر سبزی ای ز طلعت شاه

بر کشیده برین صفت یک سر / هفت گنبد به طبع هفت اختر

باورها و اعتقادات اهالی دستگرد را در خصوص باران خواهی پیش از این به تفصیل بیان نمودم. در خوزان در دوران قاجار برای باران خواهی به هنگام خشکسالی، فردی به اسم باباتقی لباسهای ژنده پوشیده و بر گردنش گیوه سدهی می بست و بر سر خود دیگچه ای می گذاشت و چوبی در دست خود می گرفت و بچه ها اشعاری به شرح زیر می خواندند: باباتقی چی می خواد، از خدا بارون می خواد، کار تقی ایاری ست، تقی بیچاره شده، خدایا بارون بده، بارون برا یتیما، صل علی محمد(ص) صلوات بر محمد(ص).

گاه همسایه ها با ریختن آب بر سر تقی از خداوند طلب باران می کردند.