روستاها و محلات خمينيشهر كه نامهاي باستاني خود را حفظ كردهاند
براي شناخت بيشتر يك منطقه، توجه به نامهاي برجامانده از روستاها، بخشها، رودخانهها، صحراها، كوهها و... از ارزش ويژهاي برخوردار می باشد زيرا حاكي از تمدنهاي فراموش شده است.
"قَدخَلَتْ مِن قَبلِكُم سُنَنٌ فَسيروا فِي الأرضِ فَانْظُروا كَيف كانَ عاقِبَه المُكَذِّبينَ" (136/آلعمران) پيش از شما مللي بودند و رفتند. در اطراف زمين گردش كنيد تا ببينيد چگونه آنان كه وعدههاي خدا را تكذيب كردند، هلاك شدند.
امام علي(عليهالسلام) به فرزندش امام حسن (عليهالسلام) وصيت نمودند:
"پس اي پسر من! دلت را به اخبار گذشتگان آشنا كرده و به يادش آور آنچه به پيش از تو از پيشينيان رسيده است. در سراها و بازماندهها و نشانههاي ايشان گردش كن. پس ببين چه كردند؟ و از چه جايي انتقال يافتند؟ و كجا فرود آمده جا گرفتند؟ خواهي يافت ايشان را از دوستان جدا شده كه در سراي تنهايي فرود آمدهاند. چنان است كه تو در اندك زماني يكي از آنان خواهي بود. پس منزل و آرامگاه خود را درست كن. آخرتت را به دنياي خويش مفروش." (نهجالبلاغه فيض الاسلام، صفحه909)
قديميترين ساكنان اصفهان جزو گروهي بودند كه تماس و ارتباطي با مناطق جنوب غربي داشتهاند، بهطوري كه يكي از باستانشناسان آلماني بهنام هانس هنينگ فن در اوستن مولف كتاب "دنياي ايرانيان" مينويسد:
"در نيمه هزاره چهارم قبل از ميلاد مسيح عدهاي از ساكنان فلات مركزي ايران از منطقه اصفهان فعلي به جلگه حاصلخيز ايلام قدم گذاشتند. از طرف ديگر ناحيه خمينيشهر از لحاظ اهميت و مواهب طبيعت نسبت به ناحيه اصفهان از اهميت بيشتري برخوردار است. "
اگر قول نويسندگان دايرهالمعارف بريتانيا درست باشد منطقه اصفهان و عليالخصوص خمينيشهر يكي از قرارگاههاي آريايي است. واژههاي اسفريز و دستگرد نشان ميدهد كه در روزگار كهن ساساني و اشكاني و شايد مقدم بر آنها اين نواحي مراكز تربيت اسب بوده است و مالكان و شاهزادگان در قديم در اين مناطق املاكي شامل دژ، تأسيسات رفاهي، خانه و آتشكده داشهاند.
از نقش و نگار در و ديوار شكسته / آثار پديد است صناديد عجم را
ويژگيهاي طبيعي منطقه اصفهان همواره چنين بوده كه از حدود 1300سال قبل از ميلاد كانون بزرگي براي شهريگري شمرده ميشد و تيرههاي پاكنژاد آريايي در حاشيه رودخانه زايندهرود ساكن شدند و اسامي ديهها و روستاهاي خود را بر اساس وضع خاص محل از نظر گودي و ارتفاع (مثل گارسله) و همچنين نام طايفه و قبيله (مثل خوزها و اندوها) و يا روان بودن و داشتن آب فراوان (مثل باورگان) نامگذاري كردند.
برخي از واژهها نشاندهنده حضور قوم بيگانه در ناحيه خمينيشهر است. يك مثال بزنيم؛ مثلاً كلمه يوناني ديميتر يا ديميتريون (دژ ديميتر) كه اكنون صحرايي در محله فروشان خمينيشهر است. ميتوان قدمت اين محله را تا دوره سلوكي تخمين زد. درخصوص واژه ديميتر بايد گفت اين واژه در يونان نام يكي از الاهههاي مادر است كه مسبب رشد محصول و تولد برههاي كوچك بود. بدين ترتيب يونانيهاي مهاجر در دژ مذكور وظيفه تبليغ فرهنگ هلني را برعهده داشتند.
به هر حال مابين كهنگي و قدمت نام ديه يا محله در خمينيشهر و وجود آثار كهن نوعي رابطه وجود دارد. هر جا كه واژه محله كهنه بود مثل باورگان ولي آثار بسيار كهني در آن به دست نميآوردم، لااقل لهجهاي قديمي و گويش كهن در آنجا شيوع داشت. گويش زيباي ولاتي در ورنوسفادران بازمانده اصل و يا دگرگون شده گويشهاي باستاني و ميانه است و لهجه مردم سده ظاهراً با لهجهاي كه در گز و برخوار، ميمه، جوشقان، اردستان، كوهپايه، سگزي، زمزه، كهنگ و نيسيان ارتباط داشته است و كمكم در اثر معاشرت و آميزش مردم سده با اصفهان اصل لهجه از ميان رفته است.
درخصوص اسامي كهن در خمينيشهر ذكر اين نكته جالب است كه بدانيم واژههايي مثل خوزان، كوشك، محلهنو، ورنوس، ميانجوبي، پلارت، نصرآباد، كهندژ و اندآن با اسامي قديمي در نواحي بلخ، هرات و بخارا قرابت دارد.
فهرست منابع و مآخذ ديگر:
1) رنجبر، احمد: خراسان بزرگ، اميركبير، صص281، 122، 272، 250، 274
2) صرامي، رسول: سده در گذر زمان
3) رهبر، مهدي: كاوشهاي باستانشناسي بنديان، گزارشهاي باستانشناسي(1)، ص34
4)پيگولوسكايا، ن: شهرهاي ايران در روزگار پارتيان و ساسانيان، صص290، 289
5) صرامي، رسول: ديار كهن خمينيشهر
6) شفقي، سيروس: جغرافياي اصفهان
و غيره
روزنامه فرصت از سال 13 کار خود را آغاز کرد و در حال حاضر خبر های خود را به صورت آنلاین نیز ارائه میکند