فروشان و پریشان
اصطلاح رایج برای توپونیمی در ادبیات علمی ایران «وجهâتسمیه» است. منابع وجهâتسمیه شامل دستهâهایی است: نوشتاری، شفاهی، معاصر و همجوار. اداره جغرافیایی وزارت کشور امریکا در سال 1960 کتابی به نام فرهنگ آبادیâهای ایران (نرمâافزار Geoename) به چاپ رساند.
هر چند انگلیسیâها در اوایل قرن بیستم درخصوص توپونیمی سرزمین ایران تحقیقات مفصلی نموده بودند. هر واحد توپونیسم از چند جنبه قابل تقسیمâبندی است:
1- از نظر صرف واژه و ساخت موفورلوژی
2- از نظر مفهوم و استنادی مفهومی
Â
 وجهâتسمیه فروشانÂ
درخصوص وجهâتسمیه این محل چند نظر (شفاهی، مفهومی، نوشتاری) وجود دارد که نظر آخر متعلق به نگارنده است.
1- در قدیم یکی از طوایف کوچâرو از لرستان در حوالی درب بالا دو مرده سکنی میâگزینند و به کشاورزی روی میâآورند و چون آب خوزانیâها را تصرف کردند، اهالی خوزان از آنها علت را جویا میâشوند و آنها در جواب میâگویند: ما «پریشان» اوضاع هستیم، این زمینâها را تسخیر کردیم. این غائله با وساطت اهالی بُن خاتمه میâیابد.
Â
2- پریوش اسم زنی بوده که در زمان قدیم بنای قریه نموده و به نام خود منسوب نموده است. شاید پریوش همچون چالوس دلبستگان زیادی داشته است.
Â
3- پس از آباد شدن دیه خوزان، مردم یونانی دیمیر از اعطای زمین رایگان به مردم خوزان خبردار شده و از پیروزشاه درخواست زمین و آب قنات بیشتر میâکنند. پیروزشاه نیز زمین و یک چهارم از آب قنات پیروزشاهی را به آنها واگذار میâکند. نظر به اینکه افراد قوم دیمیر مردمانی زیبارو بودند، به دستور پیروزشاه این قوم را «پریوش» و محله آنها را «پریوشان» نامگذاری میâکنند که بهâمرور زمان به «پروشان» و سپس «فروشان» تبدیل میâشود.
Â
4- اطلاق کلمه «فروشان» در اواخر حکومت زندیه به این منطقه بهâدلیل رواج کسب و کار اطلاق شده است و شاید در ابتدا همچون ده بار فروشه، بهâعنوان قلعه فروشان شناخته میâشده است.
Â
5- استاد مهریار معتقد است کلمه «فروشان» همان «فروزان» است چون حرف «ش» با حرف «ز» به هم قابل تبدیل است بنابراین جزء اول نامâواژه «فروشان»، «فروز» معادل فروغ به معنای روشنایی است و «ان» جزء آخر پسوند فاعلی و اتصاف است. بنابراین دو جزء روی هم فروزنده و درخشان است. برخی از اهالی فروشان را بهâمرور زمان به «پریشان» تبدیل کردهâاند.
Â
6- نظر آخر به عقیده نگارنده یکی از عناصر تشکیلâدهنده نامâهای جغرافیایی میتوپونیمâها و توپونیمâهای دینی است. این دسته از نامâهای جغرافیایی از نامâهای اساطیر و یا واژهâهای منتسب به این به وجود آمدهâاند. در مناطق مرکزی ایران بیشتر نامâهای جغرافیایی ناشی از مذهب زرتشتی است. یکی از منابع غنی نوشتاری برای بررسی وجهâتسمیهâها، آثار قدیم و کلاسیک مؤلفان باستان است. برای نمونه آثار غنی «هرودت» منابع سرشاری درمورد توپونیمی ایرانی است. هرودت درخصوص اسامی نامâهای ایرانیان میâنویسد: «نامâهای آنان همه بر «خوشیâهای روحی و جسمی» دلالت دارد.» نگارنده معتقد است دو کلمه «فروشان» و «پریشان» در ارتباط با هم معنا پیدا میâکنند و به این معنی است که «فروشی» (روح) با همان پاکی آغازین، به جهان مینوی پرواز (پرشین) میâکند و مردم این ناحیه از فروشی پارسایان یاری میâخواستند یکی از روستاهای اصفهان، روستای «فران» است که در اصل فروهران بوده است. از سوی دیگر چون فرایند معاد در باورهای کهن ایرانی، هنگامی که جهان به پایان رسد و فریشه یا شکوهمند شود، تحقق میâیابد. امکان دارد از قدیم این مکان را «فُرشه» (آتش) نامیده باشند.
واژه هندی کهن «Prksa» به واژه هند و ایرانی «Prksa/Frava» برمیâگردد. در آیین مزدینا، فروهر پس از مرگ تن، از جسم جدا شده و پرواز کرده و به آسمان عروج میâکند. فروهر نیرویی است که در وجود هر انسان و جانداری است این نیرو، ابدی و ازلی است پیش از آنکه پیکر خاکی هر جاندار و انسان شکل بگیرد، فروهر او در بارگاه خداوند وجود دارد. از آنجا به پیکر درمیâآید و تا پایان زندگی پیکر با اوست. همین که سامان پیکر از هم پاشید و هستی او نیست شد. فروهر (فروشی) با همان پاکی آغازین به جهان برین و و جایگاه نخستین پرواز (پریش) میâکند.
Â
فهرست منابع:
1) وجهâتسمیه شهرهای ایران، حسین توکلی، ج1
2) دیار کهن خمینیÂشهر، رسول صرامی
3) فرهنگ جامع آبادیâهای اصفهان، محمد مهریار
4) کاروند کسروی
5) فرهنگ نظام (پریش مخفف پریشان)
6) فرهنگ نامâهای اوستا، هاشم رضی و غیره