گفتگو با امیرآقاجان؛

ارسال در سایرعناوین

شصت و اندی ساله دارد وبرای اهالی ورزش شهرستان چه در قدیم و چه امروز نام شناخته شده ای است.فردی که از او به عنوان پدر ورزش شهرستان نام برده می شود. معلم ورزش اصفهانی که 37 سال عاشقانه در ورزش شهرستان خمینی شهر فعالیت کرد تا جایی که بسیاری از املاک امروز ورزش شهرستان حاصل تلاش های شبانه روزی اوست و جالب تر است که بدانید پس از گذشت 13 سال از پایان حضور او هیچ تغییری نکرده اند. امیر آقاجان را همه ورزشی ها می شناسند؛ پایه گذار هندبال در شهرستان و 18 سال ریاست بر اداره تربیت بدنی خمینی شهر. صدمین شماره فرصت، فرصت مغتنمی بود تا به سال ها پیش بازگردیم؛ به آن زمان که استادیوم ورزشی قدس فقط یک زمین خاکی بود اما ورزش شهرستان در بسیاری از رشته ها سرآمد ورزش استان بود آنهم بدون کمترین امکانات. آقاجان 18سال رئیس بود اما هیچ گاه ریاست نکرد و دلسوزانه خدماتی ارائه کرده که 30 سال است که استفاده می شود و با یک کادر سه نفره ورزش مناطق رهنان،ٰ درچه، کوشک، اصغرآباد و خمینی شهر را اداره می کرد. و با همت و تلاش، هم دیوارکشی می کرد و هم آسفالت و هم ریاست.
با او از هر دری گفتیم و جالب بود که آقاجان هیچ گاه از 37 سال حضور در خینی شهر پشیمان نبود و از هیچ کس گلایه نداشت. در این مصاحبه قدمعلی عابدی رئیس هیئت ورزشهای بیماران خاص هم ما را همراهی کرد.

چه امری باعث شد امیر آقاجان 18 سال مسئول تربیت بدنی شهرستان شود؟
سال 1349 در شهرستان خمینی شهر در قسمت دبیری ورزش استخدام شدم و از همان سال ها دبیر ورزش دبستان راهنمایی و دبیرستان ها بودم. در سال 1362 حاج آقا احمدی امام جمعه فقید شهرستان و مرحوم آقای طباطبایی فرماندار وقت از من خواستند که یک سال مسوولیت تربیت بدنی شهرستان را قبول کنم که این یک سال شد 18 سال. در ابتدا آقای نیک نژاد رئیس بود که از اصفهان می آمد و بازنشست شد و آقای باقری که از محله خوزان است به عنوان سرپرست انتخاب شده بود.

از حال و هوای آن زمان برایمان بگویید.
من مسئولیت را با حفظ سمت دبیری ورزش دبیرستان شهدا قبول کردم. آن سال های جنگ واقعا بچه های کل شهرستان و به خصوص دبیرستان شهدا در تمام عملیات ها شرکت داشتند که در هر عملیاتی 10-12 تا از بچه های ما شهید می شدند و این مسئولیت ما را واقعا زیاد می کرد که شرمنده این ها در روز قیامت نباشیم. خوب ببینید زمان 8 سال جنگ وضعیت این گونه بود که ما پرسنلی نداشتیم. با دو، سه تا پرسنل که باید شهرستان ماربین که کوشک، درچه و رهنان بود را اداره می کردیم ولی نمی گذاشتیم چراغ ورزش شهرستان خاموش شود مخصوصا ماه رمضان. برای بعد از افطار که می شد مسابقات فوتبال، بسکتبال، گل کوچک، والیبال، هندبال، شطرنج و ... برگزار می کردیم و زمانی که می رسیدم خانه ساعت 1 نصف شب بود. وقتی ما مسوولیت را قبول کردیم استادیوم خاکی بود. خمینی شهر مایه ورزشی داشت و استعدادهای زیادی در همه رشته های ورزشی داشت و تا رویش دست می گذاشتیم شکوفا می شد. مثلا هندبال را بچه ها اول در تلویزیون دیده بودند و از من خواستند تا آموزششان بدهم.

کارمندان شما چه کسانی بودند؟
 ولی اله قدیری فروشانی، مرتضی عاملی و حسین باقری خوزانی و غلامعلی رشیدی.

تخصص شما هندبال است؟
بله. من چهارده سال مربی نوجوانان و جوانان هندبال سپاهان بودم. اولین معلم و مربی هم بودم که هندبال را به شهرستان  آوردم و خوشبختانه در سال 69 تیم جوانان خمینی شهر در مسابقات جوانان شهرستانهای کشور که در ورزشگاه آزادی و با شرکت 74 تیم برگزار شد به مقام قهرمانی ایران رسید و آن زمان دکتر غفوری فرد در سالن 12 هزار نفری آزادی جوایز بچه ها را داد و جمله ای گفت که برای من با لذت ترین جمله ای است که در عمر ورزشی ام شنیدم و آن این بود که گفت من امروز افتخار می کنم تیمی قهرمان شد که نام مقدس رهبرکبیر انقلاب امام خمینی بر روی آن گذاشته شده. ما اولین دبیرهای ورزش در سطح کشور بودیم که یک فرانسوی آمد و این رشته را به ما تعلیم داد. ما 8 نفر بودیم در کل کشور که در این کلاس ها حضور داشتیم.

در آن زمان هیات های ورزشی به شکل فعلی وجود داشت؟
به واقع هیات های ورزشی فعال داشتیم، بیشتر روسای هیئت دبیر ورزش بودند مثلا آقای پیمانی دبیر ورزش هنرستان بود و چون تخصص والیبال داشت ایشان دبیر هیات والیبال بود و این خیلی خوب بود چون هم رییس انجمن والیبال آموزشگاه ها بود و هم رئیس هیئت والیبال و این باعث تعامل می شد یا مثلا حاج آقا عموشاهی مسوول هیات بسکتبال بود و مرحوم سید علی دیباجی مسئول دوومیدانی بود یا همین حاج قدمعلی عابدی مسئول وزنه برداری. ورزش های رزمی هم آقای  جلیلی بود، هندبال آقای باقری بود و رییس هیات فوتبال هم خودم بودم.

رییس هیات فوتبال خودتان بودید؟
 بله خودم بودم. همه کارهایش را خودم می کردم ولی چون به دلایل قانونی خودم نمی توانستم برای آقای باقری حکم سرپرستی زده بودم. در آن زمان بعضی وقت ها وضعیت تام و پیام ما بدتر از دربی پایتخت بود. خیلی شلوغ می شد. بازی های دربی زیاد بود مثل استقلال و پرسپولیس از محله خوزان یا توحید و وحدت از فروشان بودند. برگزاری این مسابقات واقعا سخت بود چون بودجه نداشتیم. مثلاً می خواستیم پول کود بدهیم کیلویی 15 هزار تومان که می شد 700 ، 800 هزار تومان. آقای حاجیان رییس هیات کوهنوری کارمند شهرداری هم بود و بخشی از کودهای پارک پیروزی را به ما اختصاص می داد.

ورزش بانوان هم داشتید؟
خاطرم هست در جلسه ای خانم فائزه هاشمی که آن زمان نائب رییس کمیته ملی المپیک بود حضور داشت. من به او گفتم ما برای بانوان هیچ گونه امکاناتی نداریم. واقعا هم همین گونه بود وقتی ما آمدیم و می خواستیم ورزش بانوان را شروع کنیم اول همه به من می گفتند این کار را نکن اینجا خمینی شهر است و بد می دانند ولی من گفتم نه و کم کم ورزش بانوان را راه انداختیم. چون واقعا هم استعداد داشتیم و هم منع شرعی در رشته های والیبال و بسکتبال نداشت و کم کم راه اندازی شد و آن زمان پنج میلیون گرفتیم و یک سالن دو طبقه کنار منبع آب استادیوم زدیم و بعد دوباره خانم هاشمی را در دیداری که آقای هاشمی در زمان ریاست جمهوری به خمینی شهر آمدند ملاقات کردم و گفتم هنوز 5 میلیونی که دستورش را داده بودید وصول نشده ایشان هم دوباره دستور داد و ما دوبار این 5 میلیون را گرفتیم و با کمک آن توانستیم هم سالن دوطبقه را کامل کنیم و هم با کمک های مردم و فرمانداری سالن پینگ پنگ و جودو را احداث کنیم .

این ها همه در زمان شما احداث شد؟
بله و بعد هم زمین کوشک را تملک کردیم. با همکاری شورای ورزش کوشک 60 هزار متر زمین ورزشگاه ولی عصر کوشک به مالکیت تربیت بدنی در آمد. بعد رفتیم سراغ دستگرد، یک زمین بزرگ بود به نام یک خانم دکتر که با کلی دردسر نیمی از آن را مالک شدیم. ورزشگاه وازیچه هم یک آقای دکتر  بنکدار بود که خدا برایش خوب بخواهد خودش آمد 40 هزار متر زمین به تربیت بدنی واگذار کرد. ما هم اول با کمک های محلی دیوارش را کشیدیم و بعد فنس و چمنش کردیم.

وورزش زورخانه ای در چه وضعیتی بود؟
در اینجا ورزش باستانی خیلی هواخواه داشت و ما اولین کاری که کردیم رده های سنی را تفکیک کردیم. زمانی که مرحوم صرامی فوت کرد وراث قصد فروش زمین را داشتند که ما مخالفت کردیم و با 830 هزار تومان با کمک مردم و فرمانداری زمین را خریداری کردیم که محل فعلی زورخانه پوریای ولی است با 2 هزار متر زمین. این جا را ما گرفتیم گاز نداشت رفتیم پیش آقای حسین پور شهردار وقت که خیلی به ورزش شهر کمک کرد. گفتم ما گاز می خواهیم گفت مشکلی ندارد شما کارهایش را انجام دهید و فاکتورهایش را بیاورید شهرداری. یکی از بسکتبالیست ها که رزاق پور نام داشت کار لوله کشی را انجام داد. حالا  گاز داشتیم ولی بخاری نداشتیم. تهیه بخاری ها را بین ورنوسفارانی ها، خوزانی ها و فروشانی ها تقسیم کردم و گفتم فردا شب باید سه بخاری بیاورید، آوردند. حالا بخاری داشتیم اما صندلی نداشتیم 120 صندلی می خواستیم که با کمک سنگبری ها تامین شد.

آقای آقاجان در زمان شما چه ورزشی در شهرستان بیشتر طرفدار داشت؟
همه رشته های اصلی را استقبال می کردند به خصوص در ایام جنگ رزمی را البته. فوتبال هم اختصاص به خمینی شهر نداشت، مخصوصا که ما در قهرمانی استان شرکت کردیم و با تیم تام اصفهان آمدیم فینال یک تیم را هم می خواستند برای لیگ آزادگان.

و اتفاقاتی افتاد که باعث حذف ناجوانمردانه خمینی شهر شد؟
ما با تام اصفهان رفتیم فینال و در خمینی شهر صفر صفر کردیم و در اصفهان در وزشگاه تختی یک یک کردیم. تیم پیام نماینده خمینی شهر بود. بازیکنان خوبی داشت و بین مردم محبوب بود و 2 ، 3 هزار نفر تماشاچی داشت. در جلسه ای که رحیمی مدیر کل آن زمان بود گفتند چطور می شود که ذوب آهن و سپاهان حذف شوند و خمینی شهر برود لیگ و بهانه سکوها را گرفتند و باز هم بهانه علی صادقی ما را گرفتند که گفتیم این چند سال است برای ما بازی می کند. کار به آقای سعیدیان نماینده مجلس در آن زمان کشیده شد، کار به تهران هم کشیده شد اما حق بچه ها ضایع شده بود.

حال و هوای فوتبال در استادیوم آن زمان چطور بود؟
12 یا 14 تیم در لیگ بودند که هر وقت خمینی شهر مسابقه داشت حداقل 2 تا هزار نفر تماشاچی داشت.

چه رده هایی را برگزار می کردید؟
 دسته 2 ، دسته 3 ، منتخب روستاها ، جوانان ، 22 بهمن و جام حذفی.



شاخص ترین بازیکن شما چه کسی بود؟
کیوان صادقی کاپیتان تیم ملی بزرگسالان که حالا خودش در جرگه مربیان است.

شیرین ترین خاطره شما از آن دوران چه بود؟
وقتی یک سالنی افتتاح می شد یا بچه ها قهرمان استان و یا کشور می شدند من لذت کارم را می بردم.

بزرگترین افتخاری که با خمینی شهر به دست آوردید چی بود؟
بزرگترین افتخار من این است که سی و چند سال با افتخار در ورزش کار کردم. معلم رده های مختلف تحصیلی بودم مسئول تربیت بدنی شهرستان بودم، عضو شورای تربیت بدنی شهرستان هم بودم. ورزش تلخی هایش هم شیرین است.

از این که سال ها در ورزش خمینی شهر بودید پشیمان نیستید؟
نه. خیلی هم افتخار می کنم. خیلی مردم خمینی شهر را دوست دارم .

آقای آقاجان شما گفتید در اول کار سالن و تجهیزات خاصی وجود نداشت. چطوری این همه کار را با هم انجام می دادید؟
من صبح ساعت 6 اگر در اصفهان کاری داشتم انجام می دادم و بعد به خمینی شهر می آمدم. دفتر کار من در استادیوم بود و هر روز در خمینی شهر و اصفهان تمرین هندبال داشتیم. زمانی بود که من خودم برای گرفتن 700 متر کفپوش با اتوبوس های بین راهی به تهران رفتم و یک روز کامل آنجا بودم تا توانستم این کفپوش ها را بگیرم. خاطرم هست زمانی که می خواستیم دیوارهای استادیوم را بکشیم خودم شب ها آنجا بودم.

مشکل امروز ورزش شهرستان ورود سیاست به آن است. در گذشته هم این مشکلات وجود داشت؟
نه. آن وقت ها این گونه نبود. در همه سال های مسوولیت من تمام شهرداران، فرمانداران و فرماندهان نیروی انتظامی با من همکاری می کردند.

در آن زمان امنیت به این صورت نبود. اگر در گیری رخ می داد چه کار می کردید؟
کمیته انضباطی ما خیلی فعال بود. آقای مهندس عبدالعلی صادقی مسوول کمیته انضباطی بود مثلا در یک مسابقه که به تازگی مسوول شده بودم سه نفر درگیر شدند و فورا جلسه تامین برگزار شد و کمیته (نیروی انتظامی سابق) طرف را دستگیر کرد و بعد هم ما رضایت دادیم و غائله ختم شد.

بعد از این که رفتید و در این سال ها کسی از شما مشورت نخواست یا از شما تقدیر و تشکر نکردید؟
یک بار آقای کمالیان از ما برای جشن قهرمانان دعوت بعمل آورد.

در این 18 سال که مسوول بودید کسی هست که نیاز به تقدیر داشته باشد؟
مرحوم علی آقا دیباجی، آقای صادق، حاج محمود گرجی و خیلی های دیگر که کمک فراوانی به من کردند.

و حرف آخر؟
خوشحالم که امروز نشریه ای در شهر فعال است که می تواند در برطرف نمودن نقص ها کمک کند. در زمان حضور من اداره تربیت بدنی شهرستان 7 سال اداره نمونه شهر شد که این حاصل نشد به جز با تلاش و پیگیری و امیدوارم که ورزش خمینی شهر که سرشار از استعدادهاست بیش از این پیشرفت کند.