• « اصلاح‌گر» اینترنتی شد. خبر راه‌اندازی وبلاگ «اصلاح‌گر» را خودم به خودم تبریک می‌گم. همه می‌دونند که هر نشریه‌ای محدودیت‌های خاص خود را داره؛ مثلاً نشریه «فرصت» که تنها  رسانه شهرستان خمینی‌شهره، نباید مطالبی را منتشر کنه که به مصلحت شهرستان نیست.

به هر حال از ابتدای سال جدید می‌تونید ستون «مسؤولان نخوانند» را دو روز قبل از انتشار نشریه تو آدرس www.eslahgar.blogfa.com مشاهده کنید. تازه مطالب این ستون هم که تو شماره‌های قبلی نشریه چاپ شده، تو وبلاگ موجوده. البته مطالب وبلاگ با مطالبی که نشریه منتشر می‌کنه، کمی تفاوت دارد و این به‌خاطر همون تغییراتیه که گفتیم به‌خاطر مصالح شهرستان نشریه لحاظ می‌کنه. اینطوری اقلاً مسؤولان وظیفه‌شناس و زحمتکش هم می‌تونند بفهمند بروبچ نشریه چقدر هواشون را دارند. خوانندگان محترم می‌تونند هم تو وبلاگ مذکور پیام بگذارند هم می‌تونند به آدرس این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید ایمیل بفرستند.

• یکی از دوستان تعریف می‌کرد که چند روز پیش به روستای آزران از توابع بخش برزوک شهرستان کاشان رفته بود؛ یه روستا نزدیک منطقه قرقچی که از سرما به قول گفتنی آب تو لیوان آلاسکا می‌شد(!) جالبه که این روستا 50-40 سال ماه‌های رمضان و محرم میزبان مرحوم حاج سید محمد و حاج سید ابراهیم احمدی بوده‌اند؛ همون حاج آقا احمدی نماینده سابق مجلس و امام جمعه فقید خمینی‌شهر. من که باورم نمی‌شد نماینده مجلس بلند بشه هر سال با این هوای سرد قرقچی به چنین روستای دورافتاده‌ای بره واسه تبلیغ اسلام و قرآن و کار فرهنگی. اون وقت ما حال نداریم تو همین شهرستان خمینی‌شهر کار فرهنگی و مفید بکنیم. مسؤولان را که دیگه نگو. قبلاً گفتم همشون گُل و بلبلند!

• دوستم تو سامانه اینترنتی وام ازدواج ثبت‌نام کرده بود. ارجاعش داده بودند به بانک [...]. با کلی خوشحالی و ذوق و شوق رفته بود بانک. مسؤول بانک از او درخواست کرده پرینت فرم ثبت‌نام تو سامانه را تحویل بده. دوستم چون توی خونه ثبت‌نام کرده بود پرینت نداشته و فقط شماره پیگیری را می‌ده و می‌گه بی‌زحمت شما که رایانه‌هاتون به اینترنت وصله یه لحظه این شماره را وارد کنید فرم تکمیل شده ظاهر می‌شه شما هم هر چند تا که می‌خواهید ازش پرینت بگیرید. اما با کمال تعجب مسؤول بانک دَم از دین و قرآن و بیت‌المال می‌زنه و می‌گه که ما نمی‌تونیم و وقتش را نداریم و پرینتر که شخصی نیست و خلاصه جانماز آب می‌کشه آب کشیدنی(!) بالاخره دوستم مجبور می‌شه بره و فردا فرم را از کافی‌نت پرینت بگیره و مدارک را تحویل بده. گفت که برو چند روز دیگه بیا وام را بگیر. ولی وقتی رفته مسؤول وظیفه‌شناس بانک وظیفه‌اش را زیاد شناخته و مدارک را گم کرده بود. واقعاً عجب مسؤولان وظیفه‌شناس و حلال و حرام‌شناسی!

• چند روز پیش داشتم واسه مطلبی تو اینترنت می‌گشتم. تیتر خبری توجه من را جلب کردم «سبزه‌های چینی روی سفره‌های هفت‌سین ایرانی». دیگه شورش را درآورده‌اند. چینی‌ها هر جنسی را وارد بازار ایران کرده‌اند. البته ظاهراً در تمام دنیا اینگونه است و چین تو همه کشورها نفوذ کرده. کار به جایی رسیده که هر جنس بُنجُل و بی‌کیفیت را می‌‌گن «چینیه». تازه به هر کسی این خبر را می‌گفتم اصلاً تعجب نمی‌کرد. انگار برای همه عادی شده. مسؤولان کشور که اینقدر سرشون شلوغه که وقت ندارند. اقلاً مسؤولان شهرستانی می‌تونند بازار خمینی‌شهر را حفظ کنند. نمی‌تونند؟!

• از امامزاده سید محمد(ع) که به سمت خمینی‌شهر بری، اونجایی که کمربندی شروع می‌شه، تابلویی زده که می‌گه «ورود کامیون به داخل شهر ممنوع!» جلوتر که بری احتمال می‌ده که بعضی راننده‌ها گوش نداده‌اند، باز هم تابلو زده به این معنا «گفتم که ورود کامیون به شهر ممنوع!» جلوترتر که بری باز همون احتمال یقینی و همون تابلو که «جون هر کی دوست داری برگرد ورود کامیون به داخل شهر ممنوع!» آخه آقایون راهنمایی رانندگی! خودتون هم می‌دونید برخی از این راننده‌ها به تابلوها توجه نمی‌کنند. جدی برخورد کنید و یه افسر یا مأموری را ابتدای شهر بگذارید تا با متخلفان قاطعانه برخورد کنید. جدی باش!

• ایام نوروز نزدیکه و بالتبع مسافران نوروزی به شهرستان ما هم می‌آیند. پس باید تا دیرتر نشده شهر را آماده کنیم. فقط نمی‌دونم چرا در نقاطی از شهرستان ادارات مختلف، زمین را کنده‌اند و الان قصد کارهای عمرانی دارند. آخِی! عزيزان می‌خواهند از هر فرصتی استفاده و خدمت‌گذاری کنند. حسنی به مکتب نمی‌رفت وقتی می‌رفت جمعه می‌رفت!

• تبلیغ رایگان تو نشریه «فرصت»! تو شماره قبل یه جوابیه از شرکت آبرسانی چاپیده شده بود. تو شماره 42 یه پیام تلفنی زده بودند که چرا نیروی انتظامی مانع تردد خودروها و موتورسیکلت‌های دودزا نمی‌شود؟ تو شماره بعد این شرکت اومده جواب داده که ما گُلیم و می‌خواسته‌ایم خدمت‌گذاری کنیم و اونجاها تردد می‌کنیم. و بعد به صورت ماهرانه یه «فراخوان آماده به خدمت» نوشته که بروبچ «فرصت» هم ناشیانه چاپش کرده‌اند. آقای شرکت! اگه کمی فکر کنی متوجه می‌شی که «کار» شما آبرسانیه. اون شهروند تلفن زده که چرا دودزایی می‌کنی؟ حالا شما تو اون خیابون محض رضای خدا خدمت‌گذاری می‌کنی، چرا ملت را اذیت می‌کنی؟ ما قبلاً تو شماره 37 همین ستون گیر داده‌ایم که چرا بعضی اتوبوس‌های واحد روغن‌سوزی دارند و فضا را آلوده می‌کنند؟ اونا هم خدمت‌گذاری می‌کردند ما نه به قیمت آزار و اذیت. اما عجب به‌صورت رایگان تبلیغ کرده‌ای‌ها! ناقلا!

• بالاخره اون گیس‌گیس‌کشی‌ها که قبلاً اشاره کرده بودیم، تموم شد. يه مديره و يه مسئوله بودن كه جر و بحث داشتن؟ يادتون كه هست؟ بالاخره يكي از طرفين كوتاه شد يعني كوتاه اومد! تو قرآن هم اومده كه: إنَّ کَیدَکُنَّ عَظیمٌ!
چه ربطي داشت؟

• قبلاً هم این نکته را تذکر داده بودیم ولی... چند روز پيش يكي از مسئولان استاني در برنامه زنده تلویزیونی حضور يافت تا به سوالات و مشكلات مطرح شده استاني پاسخ بده. در اين برنامه مانند برنامههاي مشابه قبلي تمام مشكلات استان اصفهان خلاصه شد در چند چيز؛ مترو، مصلي، ورزشگاه نقش جهان و اینا كه همه برمي‌گرده به «شهر» اصفهان نه «استان» اصفهان. البته از طرفی هم حق دارید. وقتی مجری برنامه «اصفهانی» باشه و فقط مشکلات اصفهان را می‌دونه قاعدتاً سؤالاتش هم درمورد اصفهانه.

• اگه راستی راستی فقط یک دهم درصد کل بودجه فرهنگی استان اصفهان به خمینی‌شهر اختصاص پیدا کند، بهتره که مسؤولان شهرستان یه چیزی به این مبلغ اضافه کنند و به اصفهانی‌ها بدهند که یک وقت ورشکست نشوند! آهای مسؤولان فرهنگی استان! آخه یک دهم درصد کل بودجه هم پوله که می‌خواهید پیش‌کش کنید؟ این همه مراکز فرهنگی تو شهرستان خمینی‌شهر فعالیت می‌کنند. فقط محافل و تشکل‌های قرآنی‌اش تو کشور نمونه است، بعد شما چطور تو دولت عدالت‌محور، عدالت را اینگونه اجرا می‌کنید؟

• یکی از روزنامه‌های اصفهان اومده نقدی از فیلم «آتشکار» ساخته یکی از کارگردان‌های خمینی‌شهری چاپ كرده ولی قید کرده کارگردان اصفهانیه. بیا این هم یکی از بی‌مهری‌ها به خمینی‌شهر. اصغر فرهادي هم كه براي مطبوعات و رسانه ها اساساً خميني شهري نيست!

• چند وقت پیش ضایعه دردناک قبض گاز به کوچه ما هم رسید. چون از قبل صرفه‌جویی کرده بودیم، مبلغ قبض شکستگی به‌بار نیاورد. ولی همسایه‌هامون اعتراض داشتند که چرا قبض ما زیاد اومده و یعنی چه و.... آخه برادر و خواهر عزیز! اون روز که جیک‌جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود؟! وقتی بخاری‌های خونتون قلوت قلوت گاز را می‌بلعه و تو هم بلد نیستی صرفه‌جویی کنی همین می‌شه. از این گذشته اون یارانه‌های چند صدهزار تومنی را واسه همین تو حسابت می‌ریزند. نمی‌دونستی بدون!

• جا داره در اینجا یک ای‌ول و دست مریزاد به مسؤولان شهرداری بالاخص همون مسؤول آب‌نما بگیم که اخیراً آب‌نماهایی تو سطح شهر راه انداخته که جلوه قشنگی به شهر داده. البته بازم کمه. باید بیشتر بشه و مرتب‌تر. نمادهای زیبا و شایسته هم لازمه شهرستان ماست.

• مرده‌شور ترافیک را ببره! صبح زنگ می‌زنم 118 حاجی خانم دست‌نشونده مخابرات یعنی نوار پیغام می‌گه ترافیکه زنگ نزن، ظهر زنگ می‌زنم بازم حاج خانم می‌گه یه‌بار گفتم ترافیک مزاحم نشو، سرشب زنگ می‌زنم بازم حاج خانم می‌گه مگه نمی‌گم ترافیکه زنگ نزن دیگه، آخر شب زنگ می‌زنم می‌گه مگه تو خواب نداری مزاحم می‌شی و...! پیشنهاد می‌شه یه شورای حل ترافیک تو مخابرات راه‌اندازی بشه. بابا! یکی به داد مخابرات برسه قاط زده!

• بابا بعضي خيابونا دارن می‌پُکن! مخصوصاً حالا که به آخرای سال نزدیک می‌شیم و ترافیک زیادتر می‌شه. حتماً باید بنزین لیتری 10000 تومن بشه تا مردم واسه هر کار کوچولویی خودروهاشون را تو خیابون‌ها وِل نکنند؟! خیابون‌ها هم که باریکه. سازمان اتوبوسرانی هم که حال نمی‌ده تا اقلاً ملت رغبت کنند با واحد این‌ور و اون‌ور بروند. قول داده‌ایم که به سازمان اتوبوسرانی گیر ندهیم وگرنه... پس ما چکار کنیم. ما هم داریم می‌پُکیم!