تیتر برخی مطالب این شماره:

• خیابانی در کف سر من!

• اصغر فرهادی بوشهری!

• دومی لعنتی!

• افزایش 25 درصدی قیمت نان!

• نیازمندی‌های این شماره: رئیس آموزش و پرورش!

• وقتی امام جمعه به پروپای رئیس‌جمهور می‌پیچید!

• به ما رحم نمی‌کنید به درختان رحم کنید!

• یکی جلوی «غضنفر» را بگیره!

• نقد «اصلاح‌گر» بر قسمتی از سخنان يك مفقام مسئول خمینی‌شهر!

***

• تصمیم گرفتم تو هر شماره یکی از ایمیل‌ها یا نظرات خیلی جالب خوانندگان وبلاگ «اصلاح‌گر» را بنویسم. شاید مؤثر افتاد! رسول یکی از بچه‌های گارسله روز اول اردیبهشت تو قسمت نظرات وبلاگ نوشته بود: «یادم می‌آید بچه بودم که می‌خواستند خیابانی در محله گارسله ایجاد کنند. هم اکنون که خیابانی در کف سر من ایجاد شده خبری از این خیابان نیست و فقط سر ما را خاکی می‌کند.»!

***

• تو جلسه معارفه فرماندار جدید وقتی يكي از مسئولان شهرستان گفته که من آقای حقیقی را از 30 سال قبل می‌شناسم، دکتر اسماعیلی معاون استاندار به شوخی گفت «احتمالاً ظرف 5 ماه این فرماندار هم تغییر می‌کنه». با این مقدمه می‌ریم سراغ نیازمندی‌های این شماره: به یه نفر جهت تصدی پست مدیریت آموزش و پروش شهرستان نیازمندیم به شرط اینکه هیچ‌گونه قرابت و غرابت و رفاقت و کلاً هیچ ارتباطی نداشته باشه. تمام! حالا هر کی می‌خواد ثبت‌نام کنه تا ببینیم چه می‌ شه. راستی یه توصیه: بومی‌ها نرند سنگین‌ترند!

***

• همه می‌دونند کارگردان موفق سینمای ایران یعنی اصغر فرهادی که آخرین کارش فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» روی پرده‌های سینما درحال پخشه، خمینی‌شهریه با این وجود بعضی سایت‌های معتبر سینمایی او را غیرخمینی‌شهری و حتی غیراصفهانی معرفی کرده‌اند! از جمله سایت اینترنتی «سوره» متعلق به سینماگران ایران که اصغر فرهادی را «بوشهری» جلوه داده است. بد نیست سری به این آدرس اینترنتی بزنید:

***

• فرض کنید شما به مهمانی دعوت می‌‌شید. هنگام خوردن میوه انگشت دستتون با چاقو بریده می‌شه. دور از عقله که میزبان را مقصر بدونید و بگید اگه شما میوه نمی‌خریدی انگشتم بریده نمی‌شد! اصلاً این حرف از عقل و منطق و همه چیز به‌دوره. آخه میزبان که نمی‌دونست چه اتفاقی می‌افته. تقصیرکار خودتونید و دیگر هیچ! حالا روابط عمومی شورای اسلامی و شهرداری خمینی‌شهر برداشته در ایام فاطمیه یه بَنِری را سر میدون نصب کرده و زیر اون نوشته: «کاش نجار مدینه در مدینه در نمی‌ساخت/ اگر می‌ساخت بحر(!) خانه حیدر نمی‌ساخت» البته از حق نگذریم شعر بسیار زیباییست اما اولاً کلمه «بحر» اشتباه چاپ شده و باید به‌صورت «بهر» نوشته شود. ثانیاً در این شعر «نجار مدینه» قاتل حضرت فاطمه زهرا(س) معرفی شده درحالی که نجار که کف دستش را بو نکرده بود که «اون لعنتی» می‌خواد چه غلطی بکنه. خیلیه اعضای صنف درودگران و نجاران نیومده‌اند بیانیه صادر کنند و اینا! راستی! بَنِر مذکور سر چهارراه امام حسین(ع) یعنی تو ناف فروشان نصب شده بود!

***

هزار تا تک تومنی به یارانه‌های ماهانه ملت اضافه کردند حالا می‌خواهند چند برابرش را تو نونا بگيرن. اولین اقدامن هم افزایش 25 درصدی قیمت نان بود که از اوایل اردیبهشت اجرا شد. چي فكر كرديم چي شد! تازه اين نوناي گرون شده، كوچيك هم شدن. تا جایی که بیاد دارم نانها روزی شاید حدود 20 سانت شعاع داشتند اما به مرور ایام کوچکتر و کوچکتر شدن بخصوص از وقتی ویتامین یارانه به اونها نمی رسه دائماً لاغر و نحیف تر می شن!

***

• از یه چیز مسؤولان دیگه شهرستان‌ها بالاخص اصفهان خوشم می‌آد. چراکه اگه بین خودشون هم اختلاف دارند خودمونی حل می‌کنند نمی‌آیند جلوی مسؤولان دیگه و شهروندان قضیه را علنی کنند و گیس و گیس‌کشی! همه یاد بگیرند!

***

• دوستم می‌گفت چرا این هفته به نمازجمعه نیومدی؟ نبودی ببینی امام جمعه چطوری به پروپای رئیس‌جمهور پیچیده بود! مي خواستم بگم يه گير محكمي هم به مشکلات شهر بدين شايد گوش كنن؛ بیمارستان منظریه، جاده مرگ (کمربندی)، زیرگذر امامزاده سید محمد(ع)، طلب‌های میلیاردی شهرداری، اوضاع گاراژگونه مدیران ادارات و ارگان‌ها و...!

***

• رسم بر اینست که هنگامی می‌خواهند مدیر و رئیس یک اداره را تعیین کنند معمولاًیه نفر را به‌عنوان «سرپرست» تعیین می‌کنند تا یکی دو ماه بگذره و طرف امتحانش را پس بده. اگه قبول شد به‌عنوان «رئیس» معرفی می‌کنند. اما تو شهرستان ما برعکسه. شخصی را به‌عنوان «رئیس» انتخاب می‌کنند بعد از چند صباحی که به چَم و خَم کار وارد شد او را برکنار می‌کنند و دیگری را به‌عنوان «سرپرست» سر کار می‌گذارند! حالا این دوران سرپرستی چقدر طول بکشه؟ معلوم نیست؟!

***

• ما این همه حدیث و روایت داریم که درختان و گیاهان هم «حق» دارند. اقلاً یکی‌اش را عمل کنیم. مأموران شهرداری اخیراً اومده‌اند بعضی درختان خیابان شریعتی را قطع کرده‌اند تا بجاش تو ایستگاه‌های اتوبوس واحد نیمکت بکارند! آخه عزيزان من! می‌خواهید به همشهریان خدمت کنید چرا حالا که فصل بهار شده و درختان شکفته‌اند. چند ماه قبل زمستان بود و درختان هم خواب بودند. اون وقت بهتر نبود؟! بابا! به ما رحم نمی‌کنید به درختان رحم کنید!

***

• قصه تیم فوتبال غضنفر و اینا را بلدید که مربی بهشون می‌گه تو بازی چند نفر حواسشون به «مارادونا» باشه که بهمون گل نزنه. بازی که شروع می‌شه بعد چند دقیقه می‌بینه «غضنفر» داره به تیم خودشون گل می‌زنه. مربی داد می‌زنه که بچه‌ها! «مارادونا» را ول کنید یکی جلوی «غضنفر» را بگیره!

قصه شهرستان ماست که [...] «ما ز یاران چشم یاری داشتیم/ خود غلط بود آنچه می‌پنداشتیم»!

***

چند ماهیه متوجه یک حرکت خزنده از جانب نسوان محترم در اتوبوس های خمینی شهر اصفهان شده ام. معمولاً چهار راه وفایی سوار می شم. قبلاً خانمها از درب عقب به بعد روی صندلی ها می نشستند و اگر زیاد بودند در فضای روبروی درب عقب می ایستادند ولی حالا کم کم چند ردیف صندلی دیگر را هم به سهمیه خود افزوده و روی آنها می شينن! اوایل شاهد چندین برخورد لفظی و اعتراض مخصوصاً توسط مردان سنتی و مسن با خانمها بودم ولی ظاهراً خانمهای محترم مواضع خود را مستحکم کرده و قصد عقب نشینی ندارن.