نورا... کیانی
نام: شهید نورا... کیانی
متولد: 1340 خمینی شهر
شهادت: 29 اسفند 1360 شوش
شرح حال:
از همان کودکی در جلسات آموزش قرآن، احکام و اصول عقاید شرکت می کرد. با توجه به استعداد خوب خیلی سریعاً قرائت قرآن را فرا گرفت. در سن هفت سالگی برای تحصیل به مدرسه رفت. در دوران ابتدایی مسؤول اجرای برنامه های صبحگاهی دبستان شد. در دوره راهنمایی به علت علاقه، کتابهای غیر درسی به خصوص موضوعات مذهبی و قرآن را مطالعه و فعالانه در مراسمات مذهبی محله شرکت می کرد. علاقه زیادی به کتب تفسیر قرآن و نهج البلاغه و كتب شهید مطهری داشت. شبهای جمعه برای شرکت در مراسم خواندن دعای کمیل به اصفهان می رفت و در مراسم دعای ندبه مسجد محله شرکت می کرد.
فعالیت های دوران انقلاب
شهیدکیانی در سال 1357 براي ادامه تحصیل در رشته علوم تجربی وارد دبیرستان صائب شد. با شروع اعتراضات مردمی علیه رژیم ستمشاهی همراه با مردم فعالیت های خویش را علنی نمود. در دبیرستان مسؤول انجمن اسلامی و کتابخانه بود و در برنامه ریزی و تشویق دیگران برای شرکت در راهپیماییها نقش فعالی داشت بطوريكه طرفداران رژیم پهلوی و نیروهای ساواک او را به علت فعالیتش تهدید به مرگ کردند و حتی او را یک بار در مسیر مدرسه کتک زدند و به او گفته بودند اگر دست از فعالیت بر نداری تو را می کشیم. ولی او با علاقه بیشتر به پخش اعلامیه ها و نوارهای امام خمینی (ره) پرداخت. به علت این کارها یک شب نیروهای ساواک به منزل آنان یورش برده و او را به همراه برادرش دستگیر کردند. در شهربانی خمینی شهر چند روز تحت بازجویی و شکنجه بود و سپس او را به زندان اصفهان منتقل کردند. حدود یک ماه در زندان بود و بعد از آن همراه تعدادی از زندانیان آزاد شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی به مبارزات خویش ادامه داد.
فعالیت های شهید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
شهیدکیانی بعد از پیروزی و تشکیل سپاه پاسداران رابط سپاه و مدرسه بود. با شروع توطئه اشرار در سیستان و بلوچستان برای مقابله با آنان حدود سه ماه به آن منطقه مأمور گردید. با شروع توطئه های گروهک های منحرف مانند (سازمان منافقین، چریک های فدایی خلق و ...) بر علیه انقلاب اسلامی شهید کیانی در دبیرستان و محیط شهر با آگاهی دادن به جوانان و دیگر اقشار به روشنگری نسبت به ماهیت آنان پرداخت.
ایشان بدون ترس از مرگ، با اعلام جنگ مسلحانه توسط سازمان منافقین در مقابله و شناسایی عوامل این گروهک فعالانه شرکت نمود. شهید کیانی فردی معتقد به ولایت فقیه و رهبری امام راحل (ره) بود و در دفاع از امام و یاران با وفایش با اعتقاد راسخ عمل می کرد.
دوران دفاع مقدس
با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359 شهید کیانی با گذراندن دوره آموزش نظامی برای دفاع از تمامیت ارضی و انقلاب به جبهه ذوالفقاریه آبادان اعزام شد و بعد از چند ماه برای شرکت در امتحانات پایان سال به خمینی شهر بازگشت و با موفقیت امتحانات را گذراند.
در تابستان 1360 به عضویت رسمی سپاه پاسداران درآمد. ایشان فعالیت شبانه روزی خود را برای ترویج فرهنگ اسلامی و روشنگری نسبت به ماهیت سازمان منافقین با تشکیل کلاسهای عقیدتی برای جوانان در سطح شهرستان به طور جدی ادامه داد.
در دی ماه 1360 به همراه دیگر رزمندگان برای دفاع از انقلاب اسلامی به جبهه شوش اعزام شد و در آنجا با برگزاری جلسات قرائت قرآن و نهج البلاغه برای نیروهای رزمنده (سپاهی، بسیجی، ارتشی) به ترویج فرهنگ اسلام پرداخت.
کلاسهای عقیدتی اش به قدری جذاب بود که جمعی از نیروهای ارتشی تیپ 2 لشکر 77 پیروز خراسان مستقر در منطقه از مسؤولین وقت سپاه خمینی شهر درخواست ادامه مأموریت ایشان برای تداوم کلاسهای مذکور را نمودند.
شهید کیانی در یورش مذبوحانه دشمن در 29/12/60 به منطقه پدافندی شوش همراه دیگر نیروها با ازجان گذشتگی به دفاع پرداخت و با وارد آوردن خسارات و تلفات فراوان بر اثر اصابت ترکش و گلوله به بدن و سرش به فیض شهادت نائل گردید.
قسمتی از مصاحبه شهید
شهید کیانی ضمن مصاحبه ای هنگام اعزام به جبهه چنین می گوید: برای رفتن به جبهه هیچ انگیزه ای ندارم مگر همان انگیزه ای که امام حسین(ع) وقتی عازم کربلا بود داشت. از آن حضرت پرسیدند شما برای چه می روی؟ امام حسین(ع) فرمودند که من برای اصلاح جامعه و برای امر به معروف و نهی از منکر و برپایی دین حق جدم می روم و جمله مشهور ایشان که فرمود: اگر دین جدم با ریختن خون من حفظ می شود ای شمشیرها و نیزه ها مرا فراگیرید.
قسمتی از وصیت نامه شهیدکیانی
شهید در وصیت نامه خویش می نویسد: ای همه مردم! پشت جبهه مهمترین کار شما ادامه دهندگی راه ماست و راه ما عبارت است از راه اسلام فقاهتی و اگر می خواهید گمراه نشوید پایتان را از مسير اسلام فقاهتي بیرون نگذارید.