مصائب مديريت هاي شهر ما (2)

ارسال در سایرعناوین

sarmaghaleدر سرمقاله شماره 57، از مصائب مديريت هاي شهرمان سخن گفتم و نوشتم كه سوگمندانه بايد گفت در شهر ما، مديريت ها دچار مشكلات عديده اي است و سطح توان مديريتي پائين تر از حد معمول است. اين ادعا، مسلماً به مذاق برخي مسئولان محترم خوش نخواهد آمد اما قرائن و اماره هايي هست كه صحت آن را اثبات مي كند.

اداره تعدادي از ادارات و ارگان هاي شهرستان با سرپرست – و نه مسئول - ، انتصابات بر اساس رفاقت و روابط سياسي، فشار براي تغيير مديران غير هم سو اگر چه موفق باشند، تعداد بالاي مديران غيربومي، عزل و نصب هاي فراوان، انتصاب افراد كم تجربه و كم توان و غيرمتخصص و ... مواردي از اين قرائن است. اگر همه اين ها هم نبود، تأملي در وضعيت شهرستان و اداراتش به خوبي اين امر را آشكار مي ساخت.

در اين مقال، به وجهي ديگر از وضعيت مديريت ها در شهر ما اشاره مي كنم.

در شماره هاي گذشته، فرصت بخش اندكي از انتقادات فراوان مردمي را نسبت به بخشي از عملكرد تعدادي از ادارات و نهادهاي شهرستان، بازتاب داد كه موجب نارضايتي و دلخوري شديد متوليان اين نهادها شد و همچنين باعث گرديد كه در جلسه اخير شوراي اداري، مسئولان شهرستان از برخي رسانه ها بخواهند كه نسبت به روسای ادارات جنبه حمایتی داشته باشند. يكي از مسئولاني كه در جلسه مزبور مورد تفقد قرار گرفت مدير عامل سابق مسكن مهر خميني شهر بود. وضعيت مسكن مهر خميني شهر كه مدير عامل سابق هم مدت قابل توجهي عهده دار مسئوليت آن بوده است، در ماههاي اخير اعتراضات گسترده و فراوان مردمي را كه سرمايه هاي اندك خود را گرد آورده و در اين مسير هزينه كرده اند موجب شده است. فرصت به دليل حجم بالا و كم سابقه اين انتقادات، در چند شماره بخش هايي از درد دل هاي مردم را بازتاب داد و البته قضاوت نكرد شايد كه مسئولان امر در شهرستان در اين خصوص پيگيري كنند و مسئولان مسكن مهر هم پاسخ دهند كه يقيناً پاسخ آنها مي توانست بخش زيادي از انتقادات مردمي را رفع كند اما پاسخي دريافت نشد. نمي دانيم كه آن همه گزارش و انتقاد مردمي درج شده در فرصت، موجب پيگيري شده است يا نه، و اگر هم شده باشد ما خبر نداريم اما به هر حال، به خود نشريه بازتابي مبني بر اين امر نرسيد. تنها مي دانيم كه مسئولان مسكن مهر از اين گزارش ها به شدت گلايه مند شدند و شكوه به اداره كل تعاون استان و برخي ديگر از نهادها بردند و ...

اما هفته گذشته و در جلسه شوراي اداري، مديرعامل مسكن مهر توديع و فرد جديد معرفي شد. فرماندار محترم شهرستان هم از زحمات مدير عامل توديع شده تقدير كرد و گفت: آقاي كياني از نيروهاي مؤمن و متعهد است و در مدت مسئوليت خدمات زيادي انجام داد. او بسيار فعال و از بهترين نيروهاي شهرستان است.

تا اينجاي كار، مسلماً هيچ اشكالي وارد نيست، چه؛ اين مديرعامل سابق كه از نيروهاي باسابقه است، قطعاً در دوران مسئوليت خويش زحمات فراواني را براي رتق و فتق امور مسكن مهر خميني شهر و حل مشكلات مردم متحمل شده و شرط اخلاق و انصاف آنست كه از زحمات ايشان تقدير شود اما... اما ماجرا به همين جا ختم نشد. فرماندار محترم در ادبياتي كه براي تقدير از زحمات مديرعامل قبلي مسكن مهر به كار برد عباراتي بر زبان راند كه در ادبيات مديريت شگفت آور است. فرماندار گفت: آقاي كياني خودشان خواستند از مسئوليت كناره گيري كنند و ما قبول كرديم وگرنه ايشان هر مقدار مي‌خواستند مي‌توانستند مسئوليت داشته‌ باشند. اين قدر اين برادر عزيز است و من سالهاست ايشان را مي‌شناسم و به جهت خواسته‌ ‌خودش تغيير رخ مي‌دهد‌ و از زحمات خالصانه ايشان تشكر مي‌كنم. اميدوارم مديرعامل جديد مسكن مهر ادامه دهنده راه ايشان باشد...

مسئله، شخص مدير عامل سابق مسكن مهر نيست، چه؛ ايشان خدماتي انجام داد و قطعاً كاستي هايي هم در عملكردش داشت كه بايد هم او پاسخگو مي بود و هم ديگر مديران ارشد شهرستان. اما اگر حتي اين حجم انتقادات از وضعيت مسكن مهر هم نبود اين ديدگاه كه فلان مسئول عزيز است و هر قدر كه خودش بخواهد مي تواند در مسند مسئوليت بماند در كدام استراتژي مديريتي قابل تعريف است؟ و مگر نه اين است كه از جمله عوامل تقويت مديريت ها، ثبات به اندازه كافي از يك سو اما تغيير و عدم ايستايي يك مدير از سوي ديگر است؟ يك مدير به اندازه اي كه بتواند ايده ها و طرح هايش را عملياتي كند بايد فرصت خدمت داشته باشد اما نه بيشتر، و اين ماندن در مسئوليت ها باعث ركود و خمودي و روزمرگي است. و از همين روست كه در قانون اساسي نظام اسلامي، اغلب مديريت ها در بازه هاي زماني 4 تا 5 سال تعريف شده اند.

آيا اتخاذ اين رويكرد به مديريت ها آنهم از سوي مقامات عالي شهرستان، باعث تقويت مديريت خواهد شد؟ متأسفانه چنين برداشت هايي از مديريت كه مسندي براي خدمت است در شهرستان ما مسبوق به سابقه بوده و مربوط به امروز و ديروز نيست. و همين رويه است كه در دهه هاي گذشته، شهرستان را با مشكلات عديده روبرو كرده است؛ مشكلاتي كه بخش مهمي از آنها به ضعف مديريت هاي گذشته بر مي گردد.

در ادبيات ديني، مديريت فقط و فقط مسندي است براي خدمت به خلق و لاغير، و صريح روايات شريف معصومين (ع) است كه اگر كسي بر مسندي تكيه زند در حالي كه مي داند فرد ديگري لايق تر از او هست (بالفعل وجود دارد و آماده خدمت است) او خيانت كار است.

ما در اين فضا و بر اساس اين انگاره ها زندگي مي كنيم. در فرهنگي كه مولاي متقيانش آنگاه كه مي شنيد خلخال به ستم از پاي زن يهودي كشيده اند خشمگين و غم زده، عبا بر دوش به سوي مسجد رهسپار مي شد و عبايش بر زمين مي كشيد و مي فرمود اگر مسلماني از اين غم بميرد جا دارد. در اين ادبيات و فرهنگ، مديريت امانت است و اينگونه نيست كه فرد تا هر زمان كه خود بخواهد در مسند بماند. و از اين بدتر آنكه از تريبون هاي عمومي، پاسخگوي عملكردش و انتقادات مردم نباشد. بزرگوار بودن و باسابقه بودن و متعهد بودن و مؤمن بودن يك مدير، دليلي براي پاسخگو نبودنش نيست.

اميدواريم كه افق نگاه مسئولان شهرستان به مديريت ها و مديران تغيير كند و شاهد مديريت هاي پاسخگو به مردم باشيم.

مي دانم كه اين يادداشت، عزيزاني را ناراحت خواهد كرد. اما چه كنيم كه جوانيم و آرمان گرا و عدالت خواه، و آرمان هاي اسلام و تشيع و انقلاب اسلامي را عزيزتر و مهم تر از مسئولان عزيز مي دانيم. و رهرو رهبري هستيم كه مطالبه گري از مسئولان و عدالت خواهي را از مقتضيات جوانان انقلابي مي دانند و بر  اين مطالبه گري تأكيدهاي صريحي دارند.

سخن ام را با مروري بر سخنان صريح و بي تعارف رهبر فرزانه انقلاب در خصوص پاسخگويي مسئولان به مردم به پايان مي برم كه برگرفته از پيام نوروزى رهبري است به مناسبت حلول سال 83 و نيز يكي دو سخنراني همان سال ايشان. باشد كه مخاطبان اين يادداشت، به جاي ناراحتي از محتواي آن، در كلام صريح رهبر انقلاب اندكي درنگ كنند.

مسؤولان دولتى و قوه‏ى قضائيه و مجلس شوراى اسلامى به مردم بگويند كه براى خدمت به عموم ملت ايران، براى توليد علم، براى استقرار عدالت و رفع فقر و فساد و تبعيض در جامعه، براى نهضت عدالت‏خواهى و براى نهضت مبارزه با فساد، چه اقدامات عمده‏يى را انجام داده‏اند...

پاسخگويى مسؤولان به مردم در واقع پاسخگويى به خدا هم هست؛ همچنان‏كه پاسخگويى به خود هم هست. پاسخگويى، در واقع يك نوع كارنامه‏خوانى است؛ مثل دانش‏آموزى كه در پايان سال تحصيلى كارنامه‏ى خود را مى‏خواند - هم خود او مى‏خواند، هم اولياء او مى‏خوانند - نقاط قوّت خود را مى‏شناسد، نقاط ضعف خود را هم مى‏شناسد...

عمل صالحى كه در اسلام از يك مسؤول نظام سياسى خواسته شده است، رفتار دينى است. خدمت كردن، اجتناب از تبعيض، اجتناب از تضييع بيت‏المال و اجتناب از تضييع حقوق مردم، اجتناب از سوءاستفاده از شغل و مسؤوليت، تلاش مجاهدت‏آميز و تلاش سخت؛ يعنى به‏كارگيرى عقل، علم، تخصص و تجربه و به‏كار بردن همه‏ى ظرفيت دستگاه تحت مديريت براى رسيدن به آرمانهاى نظام اسلامى، رفتار دينى است. اگر يك مسؤول خيلى هم مقدس‏مآب باشد، اما از ظرفيت خود براى كار و تلاش استفاده نكند، رفتار دينى او ناقص است؛ اگر از فرصتها استفاده نكند و عقل و تدبير و هوش و علم و تخصص و تجربه را به‏كار نگيرد، رفتار دينى‏اش ناقص است...

مسؤولان دستگاه‏هاى مختلف در درجه‏ى اول كارنامه‏ى كاركردشان را براى خودشان تنظيم كنند؛ نمره‏هاى مثبت و منفى را ببينند و در درجه‏ى بعد، مردم را - كه صاحبان اين انقلابند در جريان قرار دهند. در همه‏ى اين دستگاه‏ها [علاوه بر نقاط مثبت] نمره‏هاى منفى و ناراحت كننده براى خود دستگاه‏ها و مردم هم هست. خودِ مسؤولان دستگاه‏ها ببينند كه نقاط منفى آنها كدام است، در نابود كردن عوامل نقاط منفى سعى و تلاش كنند. البته پشتوانه و ضامن اين كار، آگاهى، مطالبه و خواست مردم است...

هيچ دستگاهى نبايد خود را از انتقاد و نقد مصون و از عيب خالى بداند؛ همه‏ى دستگاه‏هاى كشور بايد مورد نقد منصفانه قرار بگيرند و همه در جهت اهداف نظام و در چهارچوب آن، رفتار خود را اصلاح كنند. دولت، مجلس، قوه‏ى قضاييه و ساير دستگاه‏هايى كه در كشور هستند و مسؤوليت‏هاى مهمى بر دوش آنهاست، همه مشمول اين قاعده‏ى كلى هستند؛ نقد، اصلاح و پاسخگويى. اين، معناى حقيقى اصلاح نظام مورد نظر اسلام است، كه «ان اريد الاّ الاصلاح ما استطعت»؛ پيغمبران اين را مى‏فرمودند. همه‏ى كار پيغمبران عبارت بود از اين كه تا مى‏توانند اصلاح كنند؛ يعنى فساد را در كشور از بين ببرند...

پاسخگويى بايد به معناى صحيح كلمه وجود داشته باشد در دستگاه‏هاى فرهنگى كشور، دستگاه‏هاى اقتصادى، دستگاه‏هاى علمى، دستگاه‏هاى صنعتى و دستگاه كشاورز، قوه‏ى قضاييه‏ى، قوه‏ى مقننه...

نمايندگان مردم در مجلس كه مى‏خواهند به مجلس بروند، بايد بدانند كه مردم، با نمايندگان عقد اخوت نبسته‏اند. مردم از نماينده، كار، ابتكار و مشاركت در طرحهاى مهم و لوايح را توقع دارند. توقع مردم از نمايندگان خود در مجلس و دولت و در هر نقطه‏يى كه نماينده‏يى دارند، اين است كه همه‏ى ظرفيت و تلاش خود را به‏كار بگيرند تا بتوانند آنچه را كه مورد انتظارشان است و برطبق اهداف اسلامى هم است، در اختيار مردم بگذارند و آن را انجام دهند...

پاسخگويى يك حقيقت اسلامى است؛ همان مسؤوليت است. مسؤوليت، يعنى هر انسانى در هر مرتبه‏يى كه هست، در درجه‏ى اول از خود سؤال كند، ببيند رفتار و گفتار و تصميم‏گيرى او تحت‏تأثير چه بود؛ عاقلانه و بر اساس پرهيزگارى بود، يا خودخواهانه و براى شهوات و اغراض شخصى بود. اگر انسان توانست وجدان خود را آرام كند و به نداى اندرون خود پاسخ گويد، خواهد توانست به ديگران هم پاسخگو باشد. «انّ السّمع والبصر و الفؤاد كلّ اولئك كان عنه مسؤولا». همه‏ى ما بايد جواب دهيم با چشمِ خود چه ديديم؛ آيا ديديم؟ آيا دقت كرديم؟ آيا خواستيم ببينيم؟ خواستيم بشنويم؟ خواستيم تصميم بگيريم و عمل كنيم؟ اين همان پاسخگويى است. فرمود: «كلّكم راع و كلّكم مسؤول عن رعيته»؛ همه‏ى شما مسؤوليد...

البته مسلم است كه آنچه درباره ضعف مديريت ها در شهرستان مي گوئيم شامل همه مديريت ها نمي شود و منظور، وجه غالب است.

در اين باره بيشتر سخن خواهيم گفت...