نگاهي به فعاليت شركتهاي هرمي در خميني شهر
روياي پولدارشدن! اين اصليترين هدف جواناني است كه با حضور در شركتهاي هرمي، مي خواهند ره صد ساله را يك شبه بپيمايند. عليرغم غيرقانوني اعلام شدن اين شركتها در چند سال اخير، آنان باز به فعاليت خود ادامه مي دهند و در اين ميان تعداد قابل توجهی از مردم شهرمان بويژه جوانان جذب اين شركتها شده اند.
هرميها به خوبي روياي كساني را كه خواستار پولدار شدن يك شبه هستند شناخته اند. چه آن جواني كه حاضر شده كليه اش را اهدا كند تا به اين رويا برسد و چه آن پيرمرد بازنشسته اي كه همه زندگياش را به خيال پولدار شدن فروخته و صرف اين شركت كرده است. هرميها به خوبي مي دانند كه چگونه وعده پولدارشدن بدهند؛ وعدههايى كه براساس اصول «روانشناسى»، «جامعهشناسى»، «انسانشناسى» و زير نظر «اساتيد مجرب» طرّاحى شده است. در اين گزارش سعي شده علاوه بر تشريح وضعيت هرميها در كشور، وضعيت شهرمان در اين خصوص تبيين و ترسيم گردد.
بازاریابی شبکه ای؛ قانوني / بازاريابي هرمي؛ غيرقانوني
شركتهاي هرمي چيست؟ چطور ميتوان آنها را تشخيص داد؟ روش كارشان چيست؟ چرا غيرقانوني هستند؟
در اين خصوص مي توان گفت پیرامید يا هرم، فرزند ناخلف «بازاریابی شبکهای» است. بازاریابی شبکهای، سبكي از تجارت و كاملاً قانوني است. اين سبك، اصولی دارد و هر كمپاني این اصول را رعایت نکند دچار دسیسه «هرم» خواهد شد.
در بازاریابی شبکهای قانونی، کالا و خدمات مصرفی وجود دارد، کار بازاریابی، کار سختی است و در کوتاهمدت، کسی میلیاردر نمیشود. آنان در حال تولید هستند و مایلند که کالا یا خدماتشان به فروش برسد و نه اینکه فقط جیب خودشان را در ردههای بالایی پر کنند. زیرمجموعهها برای تلاشي که میکنند تا کالا یا خدمات باکیفیتی را به دست مصرفکننده واقعی اش برسانند، پورسانت یا حقالزحمهاي دریافت میکنند. در این نوع بازاریابی شبکهای قانونی، اجبار یا نیازی به انبار کردن یا خرید بیش از نیاز مصرف کالا نیست و مهمتر اینکه افراد معمولی جامعه میتوانند با مراجعه به فروشگاهها یا مراکز خدماتی معتبر، - بدون اینکه وارد شبکه فروش، بازاریابی يا توزیع شوند- ، اين کالا یا خدمات را خریداری نمایند.
ولی در بازاریابی «هرمی»، کالاها را فقط می توان از طریق این روش به فروش رساند؛ زیرا کسی حاضر نیست بابت محصولِ بی ارزش، پول پرداخت نماید. اصولاً در بازاریابی هرمی چیزی که فروخته می شود توهم و خیال ثروتمند شدن است نه کالا. در این بازاریابی، «جذب افراد» برای دریافت پورسانت مهم است، نه «فروش محصول». در بازاریابی هرمی، هر شخص زودتر وارد شود، پورسانت بیشتری میگیرد ولی در بازاریابی شبکه ای، هرکس محصول بیشتری به فروش برساند یا به عبارت دیگر زمان و انرژی بیشتری بگذارد پورسانت بیشتری می گیرد. در بازاریابی هرمی، یک شخص از سمت پایین هرم وارد شده و مرحله به مرحله بالا می رود و پول تقریباً زیادی به دست می آورد. در اين نوع بازاريابي، گاهی ضررهای اقتصادی جبران ناپذیری بر پیکر اقتصاد کشور وارد میشود ولی در بازاریابی شبکه ای کمک بسیاری به پیشرفت کشور می شود.
تاريخچه شركتهاي هرمي/ كسب يك ميليون دلار، در سه ساعت!!
شركتهاي موسوم به هرمي نخستين بار در دهه 20 قرن 20 (يعني حدود 90 سال پيش) توسط «كارلو پونزي» يك مهاجر ايتاليايي بنيانگذاري شد. وي توانست با شگرد فريبكارانه خود، سرمايه هنگفتي به جيب بزند، به طوري كه پس از گذشت 6 ماه، در سن 40 سالگي به يك ميليونر مبدل شود.
راهبرد پونزي در انجام اين كار، دو اصل دروغگويي و سوءاستفاده از سادهلوحي مشتريان بود. او به مردمي كه پول خود را پسانداز كرده بودند وعده پرداخت بهره 40 درصدي در 90 روز مي داد، در حالي كه در آن روز، به حسابهاي پسانداز بيش از 5 درصد بهره پرداخت نمي شد.
كاري كه اين مهاجر ايتاليايي ميكرد، بسيار ساده بود. فردي كه از خارج نامهاي به آمريكا ارسال مي كرد، در داخل آن تمبري را كه برحسب بهاي كشورش خريداري كرده بود جاي ميداد. وعده وسوسهانگيز پونزي به مشتريان اين بود كه با فروش تمبر يادشده و اختلاف بهاي دلار و ديگر واحدهاي پول خارجي، سود فراواني به جيب خواهند زد.
وي با اين ترفند ساده ولي حساب شده، از افراد سادهلوح كه پولهاي خود را پسانداز كرده بودند، در سه ساعت يك ميليون دلار دريافت كرد. اين شيوه كلاهبرداري همچنان ادامه داشت تا هنگامي كه شركتش، اعضاي جديدي جذب ميكرد و از اين راه پولهايي را كه به اعضاي اوليه وعده داده بود، پرداخت ميكرد. بعدها مشخص شد، كارلو پونزي تنها 30 دلار براي خريد تمبر، سرمايهگذاري كرده بود.
پس از افشاي اين كلاهبرداري، افرادي كه پس اندازهاي خود را در اختيار وي گذاشته بودند، هرگز نتوانستند پول خود را بازپس بگيرند و كارلو پونزي براي مدتي طولاني زنداني شد. وي در سال 1949 در تنگدستي و بدبختي در برزيل درگذشت.
اگرچه وي به عنوان بنيانگذار شركت هاي هرمي شناخته مي شود، اما ركوددار اين نوع كلاهبرداري، «برنارد مادوف» آمريكايي است كه توانست 50 ميليارد دلار به دست آورد و به جرم كلاهبرداريهايش به 150 سال زندان محكوم شد. بدين ترتيب وي بايد مابقي عمرش را در پشت ميلههاي زندان بگذراند.
ورود شركتهاي هرمي به ایران
قصه ورود طرحهای هرمی در ایران، دارای چهار موج است که موج اول در سال 1378 وارد بازار ایران شد. شرکتهای هرمی در این مرحله با وعده پولدار شدن سریع افراد از طریق خرید و فروش کارتهای عضویت شروع شد و شاخص این جریان "شرکت پنتاگونا" بود.
این شرکت در مهرماه 78 وارد بازار ایران شد و در پی استقبال بسيار مردم گسترش یافت اما پس از آن با توجه به خروج مبالغ ارزی کلان از کشور و برخورد قضایی با مروجان و اظهار نظر مراجع مبنی بر قمار بودن آن، فعالیت این شرکت در ایران کم رنگ شد.
موج دوم: با توجه به گرایش قابل توجه مردم برای عضویت در طرح پنتاگونا، عده ای از عناصر فرصتطلب با الگوگیری از ساختار عملیاتی شرکت پنتاگونا و طراحی مدل ایرانی آن، به تبلیغ و ترویج این نوع شرکتها پرداختند.
بنا بر گفته نویسنده کتاب تاجران کلاهبردار، ویژگی عمده طرحهای هرمی در ایران، فعالیت این شرکتها تحت عنوان موسسات خیریه و عامالمنفعه بود و تاکید آنها بر اهداف و نیات خیرخواهانه بود.
موج سوم: طی جریان موج اول و دوم، به دلیل استقبال بینظیر مردم از این گونه طرحها، شرکتها با رفع نواقص خود اقدام به بازنگری در کارها کرده و گلدکوئست با رفع نقاط ضعف و آسیبهای پیشین، پا به عرصه گذاشت.
دست اندرکاران این شرکت با تکیه بر ویژگیهای روانی جامعه از جمله مشکلات ناشی از وضعیت اقتصادی نامناسب، بیکاری، درآمد پایین و نقش پول و ثروت، با ردپای رویای پولدار شدن در کمترین زمان، محبوبیتی غیر قابل باور به دست آورد به طوری که سبب شد ایران با بیشترین امتیاز در صدر جدول شرکت گلدکوئیست بایستد و شهرهای اصفهان، قم، کرج و تهران به ترتیب بیشترین اعضاء را داشته باشند.
موج چهارم: بعد از جریان دوم و سوم و تصویب طرح ممنوعیت فعالیت شرکتهای گلدکوئستی در ایران و تصویب مجازات اعدام برای برخی جرائم گلدکوئیستی، موج چهارم شرکتهای هرمی در ایران شکل گرفت که شعار آن مبتنی بر پولدار شدن با سرمایه اندک نبود بلکه شعارش این بود که شما کار نکنید پول شما کار میکند و سود میدهند. طبق اعلام وزارت اطلاعات، نزدیک به 42 شرکت هرمی در كشورمان در حال فعالیت میباشند که با این نامها مطرح شدهاند: کوئست اینترنشنال- آمگا گلوبال- اسکای وی- گالف- سان شاین امپا گرفین پالینور- آسو گستر شرق- ایم ترسرز- ویپرول- ویکتوری وی- پارمیس اف اس جی سیلور فسیلیتی- ایمپریال اینوستمنت- تلاش گستر تجارت- اینو ایتینگ- تراست اینوست تچوار- پی آی جی- تی ام فاند- ریئل فایننسرز- وال استریت- اینو ست نتف کرپ- ولنسی- جی ام ای- پورت فولیو اینوستمنت- گاما- نت- یوان کامین- ویفاند یونایتد فاند- اکو گروپ اینوستمنت- اکسیم فاند- ترموهائس- نتف- گادن ویلج- ایولو گمبیت- مگاهلدینگ- پی آی جی- شبکه گردان موفق الوند- جی ام آی- یورو تاپ سان شاین- امپایر- سی نت اینتر نشنال- فارکس.
مجازاتهاي قانوني
برخورد با شرکتهای هرمی در موج دوم آن یعنی در سال 1380 آغاز شد اما قانون ممنوعیت فعالیت شرکتهای هرمی در بهمن ماه 1384 به وزارت دادگستری ابلاغ شد. طبق این قانون، "فعالیت هرمی" به عنوان یکی از مصادیق اخلال در نظام اقتصادی برشمرده شد و فعالان اصلی طرحهای هرمی که قصد ضربه زدن به نظام را داشته باشند مفسد فیالارض بوده و مجازات «اعدام» برای آنها تعیین شده است. برای فعالان اصلی فاقد این قصد، مجازات حبس از 5 تا 20 سال تا 74 ضربه شلاق در انظار عمومی و برای فعالان جزء، مجازات حبس از 6 ماه تا 3 سال و جزای نقدی معادل دو برابر اموال نامشروع حاصله قید شده است.
با تصويب اين قانون اگرچه رشد شركتهاييكه در آن بحبوحه زمانيفعاليت گستردهايداشتند تا حدوديمتوقف شد اما به فاصله اندكي، بتدريج سر و كله شركتهايجديديپيدا شد كه مؤسسان و گردانندگان آنها برخلاف قبليها، در داخل كشور بودند؛ جريانيكه تا به امروز ادامه دارد.
ممنوعيت در كشورهاي مختلف
آيا شركتهاي هرمي تنها در ايران غيرقانوني هستند؟ آيا در كشورهاي ديگر هم با آنان برخورد ميشود؟ عليرغم اينكه ليدرها و سرگروههاي شبكههاي هرمي در جلسات پرزنت (جلسات پذيرش)، اعلام ميكنند كه فعاليتهاي هرمي در كشورهاي غربي كاملاً آزاد و قانوني است و حتي از فعاليتهاي مذكور حمايت مي شود، اما اين فعاليتها با محدوديت هاي قانوني بسياري در اين كشورها روبروست.
در آمريكا، هر ايالتي قوانيني را جهت كنترل شركتهاي هرمي وضع كرده است. اگرچه بيشتر فعاليت هاي اجرايي از سوي دولت فدرال و از طريق FTC SEC و US Postal Service بوده است، اما گستره اين فعاليتها در سطح ايالتها است.
اين اقدامات محدودكننده، از دهه 1970 ميلادي در آمريكا آغاز شد. براساس قوانين ايالت مريلند، هر طرحي كه به موجب آن، يكي از اعضا مبلغي را پرداخت كند تا در ازاي آن، حقالزحمهاي را كسب كند و اين حق الزحمه ناشي از معرفي فردي به عنوان عضو باشد، ممنوع و غيرقانوني است. در ايالت هاي ميسوري، نيومكزيكو، داكوتاي شمالي، اوكلاهاما، تگزاس، تنسي و پورتوريكر نيز قوانين مشابهي وجود دارد.
در كانادا نيز فعاليت شركتهاي شبكهاي و هرمي در بخش 55 قوانين فعاليتهاي رقابتي فدرال كانادا ممنوع ميباشد و براي آن جرايم سنگين نقدي و زندان پيشبيني شده است. در روسيه نيز طبق قوانين جديد، ايجاد شركتهاي هرمي جرم سنگين محسوب ميشود و متخلفان به چهار تا 15 سال زندان محكوم ميشوند. اداره امنيت اقتصادي وزارت كشور روسيه به تازگي اعلام كرد از سال 1991 تاكنون، 518 شركت هرمي ورشكسته يا تعطيل شدهاند و 336 پرونده عليه مسئولين آنها گشوده شده است.
كشورهاي مختلف ديگر دنيا از جمله سوريه نيز پس از مواجه شدن با نتايج مخرب شركت هاي هرمي و شبيه آن، تمام امكانات قانوني، پليسي و قضايي خود را به كار گرفتند تا با اين پديده شوم به مقابله برخيزند. سوريه براي جلوگيري از فعاليت شركت هاي «شبه هرمي» و اخلالگران اقتصادي در اين كشور قوانين سختي وضع كرده و با اشخاص فعال در اين عرصه به شدت برخورد كرده است.
چين نيز فعاليت شركت هاي هرمي را غيرقانوني و باعث بروز فساد اقتصادي مي داند. براساس آمارهاي منتشر شده تنها در سال گذشته ميلادي چين با بيشتر از دو هزار و 500 مورد از اين نوع شركتها و فعالان شركتهاي غيرقانوني هرمي، برخورد كرده و بسياري از دستاندركاران شركتهاي هرمي را به مجازات رسانده است. اقتصاددانان اصطلاحاً به «شركتهاي هرمي» لقب «سياهچالههاي اقتصادي» ميدهند. سياهچاله، اصطلاحي نجومي است و به حفرههايي در فضا گفته ميشود كه همه چيز حتي نور را در خود ميبلعد. اقتصاددانان معتقدند شركتهاي هرمي، سرمايههاي اقتصادي يك جامعه را فرو ميخورند.
تعداد شرکتها/تعداد اعضا در کشور
براساس آمارهاي موجود، بيش از 110 شركت هرمي در كشور مشغول به فعاليت هستند. طبق بررسيهاي صورت گرفته، شركت هاي هرمي تاكنون دست كم 4 ميليون ايراني را وارد شبكه عنكبوتي خود كردهاند. چهار ميليون نفري كه اگر هر يك تنها يك ميليون تومان به جيب هرميها ريخته باشند، 4 هزار ميليارد تومان سرمايه كشور در مسيري نامعلوم و به سوي مقصدي نامشخص هزينه شده است.
شگرد جالب توجه هرمي ها باعث شده تا 15 استان كشور به طور مستقيم و به طرز گستردهاي اسير فعاليت آلوده آنان شود. در خبرها آمده است در شهرستان كوچك دير، معلم بازنشستهاي تمام پسانداز عمر چندين سالهاش را به همراه پاداش بازنشستگي به مبلغ 30 ميليون تومان در اختيار كوئیست قرار ميدهد به اميد آنكه بتواند با دريافت 50 ميليون تومان، خانهاي بخرد. اما عاقبت اين روياي شيرين معلم بازنشسته مانند ساير اعضا تلخ كامي است.
شركتهاي هرمي و خميني شهر
اما شرکتهای هرمی و خمینی شهر ما. رؤیای پولدار شدن بی دردسر در جوانان شهر ما هم اثر گذاشته و در سالهای اخیر، تعداد قابل توجهی را به دام این شرکتها انداخته است. در این باره با تعدادی از همشهریان که خود وارد چرخه فعالیت این نوع شرکتها در اصفهان و تهران شده اند و اینک مبلغی را باخته اند گفتگو کردیم.
آقای الف. نحوه ورودش به این شرکت را اینطور بیان میکند: «تابستان سال 88 بود که یک روز دوست بابام پیش ما آمد و پیشنهاد یک کار خوب به بابام داد. گفت یک کار مناسب با حقوق خوب در تهران سراغ دارم. به اصرار بابام پیشش رفتم. چند باری در مورد کارش توضیح داد و گفت یک کارخانه در تهران داریم و محصول تولید میکنیم. یک خانهای در منظریه بود که پرزنت (ورود اولیه) میکرد. همانجا یک سری کاتالوگ بهم داد و در اين باره توضیح داد. از اینکه بهم دروغ گفته بود ناراحت شدم. آنها گفتند این یک دروغ سفید بود تا بیایی و مصلحتت در همین است.
آنها تاکید داشتند دفتر اصلی تهران است و باید بروی آنجا. رفتم تهران. دیروقت من را بردند و بعد از اینکه نیمساعت پشت در نگه داشتند رفتم داخل. دوسه نفر داخل اتاق بودند که پرزنت انجام دادند. اسم شرکت VT بود. آنها میگفتند ما روی برنامه و اصولی کار میکنیم. تاکید داشتند شرکت هرمی نیستند و کارشان هم قانونی است. دلیلشان هم این بود که تا بحال ما را نگرفتهاند. به دفتر، آفیس میگفتند. روششان این بود که هر تازهواردی را حداقل، سه چهار روز نگه میداشتند. غذا و محل خواب هم همانجا رایگان بود. برخوردشان خیلی صمیمی و خوب بود و به اعضای جدیدTC (شماره و کد شناسایی) میدادند. قانونشان هم این بود که زن و معتاد را وارد نمیکردند. چون ورود زن مساوی با حاشیه بود و روی معتاد هم نمیشد حساب کرد. در این سه چهار روز، برای آموزش از کتاب و فیلم و سیدی استفاده میکردند تا طمع افراد را زیاد کنند. بیشتر آفیسها شمالغرب تهران بود مثلاً صادقیه، پونک و .... براي خارج شدن از آفیس هم حتماًً باید هماهنگ كني. اگر سیگار یا داروی خاصی میخواستی میگفتند خودت بیرون نرو و خودشان برایت میخریدند. از صبح تا شب باید فعالیت میکردیم، تنها ظهرها کمی استراحت بود و شبها موقع خواب. لحن صحبتها همه یکجور بود و دقیقاً مثل هم تکرار میکردند. براي مخاطبان مذهبي، از فاکتورهای مذهبی استفاده میکردند مثلاً نماز جماعت برگزار میکردند يا در ابتدای جلسه قرآن میخواندند.
ادعا میکردند چهار هزار آفیس در سطح تهران داریم. اصطلاحی هم داشتند تحت عنوان «آفیسگردی». میگفتند باید آفیسهای دیگر هم بروی و نظرات آنها را هم بشنوی. چند تا از آفیسها را رفتم که دوسهتاش خمینیشهریها بودند و در مجموع حدود صد تا از خمینیشهریها در این آفیسها بودند که بیشترشان از محله ... بودند. اکثرشان هم جوان و بعضاً میان سال بودند و بیشترشان دیپلم و زیردیپلم بودند. آنها فقط به همین نیت به تهران آمده بودند. در مجموع فکر میکنم بیش از هزار نفر از خمینیشهریها جذب این موضوع شدهاند. اگر کسی هم از شغلشان پرسید میگویند در کار سنگ هستيم یا توی یک شرکت کار میکنیم. هر صبح هم صبحگاه داشتند به این ترتیب دور هم مینشستند و قرآن میخواندند، بعد سرآفیس (مسئول آفيس) صحبت میکرد و کار شروع میشد.
سه چهار روز به زور من را نگه داشتند و ولکن نبودند. شبها هم 40-30 نفر کنار هم آنجا میخوابیدند. قانون آنها این بود که افراد جدید با هم حرف نزنند چون ممکن است به هم یأس القا کنند. اعضای اصلی جزوات خاص داشتند و برای هر تازهوارد یک پوشه تشکیل میدادند. کد ملی افراد عضو را هم میگرفتند تا یک نفر، دو جا عضو نشود. برخی از افرادی که آنجا آمده بودند کارخانهدار بودند و پول برايشان چندان مهم نبود. ميگفتند اگر هم پولمان را از دست بدهيم مهم نيست. برخی هم با قرض و قوله آمده بودند. یکي از توجیهات آنها این بود که درست است ما ارز را از کشور خارج میکنیم ولی اشکال ندارد چرا که هر ایرانی حق دارد مقداری ارز از کشور خارج کند. میگفتند اگر چند سالی باشی و مشکلی پیش نیاید به پول هنگفتی میرسی. شعارشان هم این بود که «سودده» هستیم ولی «زودده» نیستیم. تا رسیدن به سودت هم باید یکجوری هزینههای زندگیت را تامین کنی.»
ديوان حافظ؛ 300 هزار تومان؟!!
وي شيوه كار را هم اینطور بیان میکند: «از افراد جدید ميخواستند یک لیست از آشناهایت بنویس، بعد وضعيت تكتك آنها را ازت ميپرسيدند و يادت ميدادند كه به هركدام چي بگو و ازشان چقدر بخواه. سراغشان برو و بگو من به پول نیاز دارم و خیلی ضروریه، من فقط به تو رو میزنم و ... به پدر و مادرت هم اصرار کن و بگو من میخواهم پیشرفت کنم و شما اگر من را دوست داری نباید مانع من شوی. آنها تاکید داشتند که حتی به برادرت هم نباید بگویی که عضو شبکه هستی و باید سرّی باشد. سیستم آنها دو دویی بود یعنی هر کسی باید دو نفر را جذب کند. هر عضو جدیدی هم باید در ظاهر خریدی میکرد، حداقل خرید حدود 500 هزار تومان بود. خریدهاشون هم سکه طلا یا محصولات بهداشتی خاصی بود که در داروخانههاموجود نبود. میگفتند سهشنبهها پورسانتها را به حساب میریزند؛ آنهم به دلار و به حساب بینالمللی. روی این سیستم کار شده بود و سیستم بزرگی بود. ارتباطات بین اعضا هم خیلی جالب بود. هر شب اسامی اعضای جدید را وارد اینترنت میکردند. و تلفنی هم به بالادستیها گزارش میدادند. هر هفته جلسات هفتگی داشتند.
بعد از چند روز آموزش، باید پول بیاری. در مرحله بعد توجیه شوی که چطور افراد جدید را جذب کنی. در مجموع حداقل هفتهای سه چهار روز صبح تا شب باید آنجا باشی و در واقع اگر دانشجو باشی یا شغلی داشته باشی باید همه را رها کنی. یک چیزی که خودشان اعتراف میکردند این بود که نُه درصد سود به شما و بقیهاش به شرکت میرسد.»
آقاي ك. در اين باره ميگويد: «اين شركتها گاهي به بهانه فعاليتهاي فرهنگي وارد ميشوند و صحبت از خريد محصولات فرهنگي ميكنند. يكبار پسرخالهام به من پيشنهاد كرد با خريد يك تابلوي نقاشي يا يك ديوان حافظ به قيمت 300 هزار تومان، وارد اين شركت شوم.»
حدود سه هزار نفر!!
سرهنگ ياردوستي فرمانده نيروي انتظامي شهرستان در خصوص تعداد شكايتهايي كه در اين زمينه صورت گرفته گفت: «از مرداد سال 88 تا فروردين 89 تعداد 30 مورد شكايت در خمینی شهر طرح شده كه براساس آن، 20 نفر احضار و دستگير شدند. از شاكيان بين سه ميليون و نيم تا هفت ميليون پول گرفته شده بود. از آنجا كه در خمينيشهر دفتر فعالي نداريم و دفاتر اصلي اين شركتها در تهران است ما پروندهها را جهت رسيدگي، به تهران ارسال كرديم.»
وي ادامه داد: «افراد دستگير شده در چهار شركت فعال بودند، ميانگين سني افراد مراجعهكننده 27 سال بود كه تنها يك نفر زن و بقيه مرد بودند. اين افراد عموماً كمسواد هستند و دليلش هم اين است كه افراد باسواد با توجه به آگاهيهايي كه دارند كمتر فريب اين شركتها را ميخورند. مالباختگان از نظر روحي، خيالپرداز بودند كه با گذشت زمان و نرسيدن به وعدهها، تازه ميفهمند در دام شركتهاي هرمي افتادهاند.»
ياردوستي در ادامه توصيه ميكند: «تحت هيچ شرايطي پولهايتان را به افرادي كه ادعا ميكنند در قبال سرمايهگذاري شما، پول هنگفتي نصيبتان ميشود ندهيد چون شركتهاي هرمي هستند، گرچه منكر ميشوند. اگر سرمايهاي داريد آن را در مراكز قانوني سرمايهگذاري كنيد. ما آمادگي داريم اخبار مردمي را در اين زمينه دريافت و رسيدگي كنيم.»
يكي از كساني كه فريب اين شركتها را خورده، با حالتي مستاصل ميگويد: «يك نيسان داشتم كه باهاش كار ميكردم. يكي از دوستانم وسوسهام كرد وارد يكي از اين شركتها شوم. من هم به اميد اينكه بعد از چند ماه، صاحب پول هنگفتي ميشوم ماشينم را فروختم و رفتم تهران و پولم را به يكي از اين شركتها دادم. مدتي تهران ماندم ولي ديدم از سود خبري نيست. حالا برگشتهام و بيكار هستم. زنم ميخواهد طلاق بگيرد، همه اقوام به من بدبين شدهاند و ... نميدانم چكار كنم.»
یکی از جوانانی که در دام این شرکتها افتاده می گوید: به هزار بدبختی، یک وام هفت میلیونی تحت عنوان خرید خودرو گرفتم که یک ماشین بخرم و کار کنم. بعد گول خوردم و از خریدن خودرویی که درخواست داده بودم منصرف شدم و بخشی از آن پول را به یک شرکت هرمی دادم. اوائل ماهی یک مبلغ جزئی می دادند و همین ترغیب ام کرد که همه پولم را بدهم. الان هنوز قسط وام را می دهم اما پولم رفت.
يكي از منابع آگاه در گفتگو با ما در خصوص وضعيت شركتهاي هرمي در خمينيشهر گفت: «متاسفانه در كل شهرستان و در محلات مختلف، افرادي عضو اين شركتها شدهاند. اما به صورت خاص، چهار نقطه آلوده در شهرستان داريم؛ ولاشان، دينان از توابع درچه، ورنوسفادران و آدريان و باید بگویم که عضوهاي اين شركتها از اقشار گوناگون جامعه هستند.»
او در ادامه درخصوص تعداد خمينيشهريهاي عضو شركتهاي هرمي گفت: «با توجه به اينكه غالب افراد به صورت مخفي اقدام به اينكار ميكنند به دست آوردن تعداد كار دشواري است ولي در مجموع تخمين زده ميشود كه حدود سه هزار نفر از شهرستان ما عضو اين شركتها باشند.»
فتاوای مراجع
مقام معظم رهبري، آيتا... مكارم شيرازي، آيتا... صافي گلپايگاني، آيتا... نوري همداني، آيتا... سيستاني، مرحوم آيتا... فاضل لنكراني و مرحوم آيتا... بهجت ازجمله مراجع عاليقدري هستند كه فعاليت در شركتهاي هرمي و شبكه هاي تحت عناوين گلدكوئست، كوئست وغيره را حرام اعلام كردهاند.
رهبر معظم انقلاب در اين خصوص فرمودهاند: «معاملاتي شبيه گلدكوئست و الماس صورت شرعي نداشته و اكل مال به باطل است و جايز نمي باشد و آنچه را كه از اين طريق تحصيل كرده ايد بايد به صاحبان آن برگردانيد و درصورت عدم امكان، حكم مال مجهول المالك را دارد كه درصورت دسترسي به صاحبش بايد پول را به او برگردانيد و درغيراين صورت با اذن حاكم شرع (بنابر احتياط واجب) به فقير صدقه بدهيد و ديگر بحث خمس مطرح نمي گردد.»
آيتا... مكارم شيرازي نيز خود در رديف نخستين مراجع عاليقدر تقليدي هستند كه بارها نظر خود را مبني بر حرام بودن درآمدهاي ناشي از فعاليت در شركت هاي هرمي اعلام كردهاند. ايشان در پاسخ به استفتايي اظهار داشتهاند: «اين گونه فعاليتهاي كاذب اقتصادي، شرعاً جايز نيست و نوعي كلاهبرداري زشت غربي است و از نظر شريعت مقدمه قابل تعقيب است. زيرا پولهاي كلاني كه به بعضي از افراد داده مي شود نه از طريق توليد به دست آمده و نه تجارت، بلكه اموال ديگران را با فريب گرفته و قسمتي را به نفع شركت و قسمتي را به مشتركين و براي حفظ ظاهر احتمالاً قسمتي را به كارهاي خير اختصاص مي دهند. اين شگردهاي اقتصادي از خارج آمده و اميدواريم دستاندركاران توجه پيدا كنند و فريب اينگونه مسائل را نخورند.»
متن حكم آيتا... صافي گلپايگاني نيز درباره درآمد حاصل از بازاريابي شبكه اي و به خصوص شركت گلدكوئست، به اين شرح است: «بازاريابي به شكلي كه در گلدكوئست و امثال آن است حرام و درآمد حاصل از آن نيز حرام است وا...العالم.»
با اين وجود، سرشاخه هاي شبكههاي هرمي در جلسات پرزنت (عضوگيري) با سوءاستفاده و جعل فتواي مجتهدان و مراجع تقليد فعاليت و كسب درآمد ازطريق شبكه هاي بازاريابي هرمي خود را مشروع جلوه ميدهند. نكته جالب اينجاست كه در اوائل كار، برخي از علما با شكل شركتهاي هرمي آشنايي چنداني نداشتند كه با اطلاعات جديدي كه به ايشان رسيد به سرعت حكم به تحريم آن دادند اما برخي از شركتهاي هرمي براي سودجويي و اغفال مخاطبان خود، فتواهاي قديمي را در ارائه ميدهند. از سوي ديگر در قديم شركتهاي هرمي مستقيماً در شهرهاي مختلف فعاليت ميكردند كه با گذشت زمان، اين طرح ناكارآمدي خود را نشان داد چرا كه اين شركتها، در بافت سنتي شهرهاي كوچك به سرعت لو ميرفتند. لذا به اين نتيجه رسيدند كه خانههايي را در تهران و اصفهان داير كنند و از آن به عنوان دفاتر كار يا اصطلاحاً آفيس استفاده كنند.
این چرخه باطل که به زیان دهی 95 درصد از اعضای خود می انجامد نه تنها خسارات فرهنگی و اجتماعی به بار آورده است بلکه در دراز مدت همچون برخی کشورهای آسیای جنوب شرقی لطمات جبران ناپذیر اقتصادی بر پیکره کشور وارد خواهد کرد. در حال حاضر تنها در تهران چهار هزار شرکت از این دسته گروهها فعالیت گسترده دارند. طبق مقررات این شرکتها، هر دفتر متشكل از 30 نفر، گروه یا عضو هستند که هر فرد حداقل 10 میلیون ریال سرمایهگذاری کرده است.
این گزارش هشداری است به جوانان شهرمان که بدانند رؤیای پولدار شدن بدون زحمت و کار، تنها یک خیال خام است...