آن وقت ها که بچه بودیم می گفتند اگر توانستی دور خودت بچرخی و سرگیجه نگیری و نخوری زمین، مردی و ما هم برای این که ثابت کنیم می توانیم دور محور خودمان روی یک پا تا می توانستیم می چرخیدیم مثل همان ها که توی گودهای پهلوانی می چرخند اما خیلی زود سرگیجه می گرفتیم و یک حالی می شدیم و ولو می شدیم روی زمین.
حالا مدت ها از آن زمان ها گذشته و دیگر گول نمی خوریم تا این جوری دور خودمان بچرخیم و دچار سرگیجه شویم ولی غافل از این که آدم تنها با چرخیدن دور محور خویش سرگیجه نمی گیرد چیزهای دیگری هم هست که سبب همان حال نامطلوب مذکور میشود مثلا این که هوس کنی و بخواهی سری به خبرگذاری ها و سایت ها و وبلاگ ها بزنی ببینی از شهرت چه خبر می دهند و در جستجوهای خودت به مطلبی برسی که کسی از جایی به نام شبکه ایران با (عنوان در ایام محرم به کدام شهرها برویم) نوشته است و اول خوشحال شوی که اسم خمینی شهر هم جزو چند شهر پیشنهادی است و فکر کنی لابد جاذبه ای دارد که اسمش تو پیشنهادها آمده است و تند تند مطالب را بخوانی تا برسی به خمینی شهر تا بفهمی چه چیزی نظر نویسنده را جلب کرده که خمینی شهر را برای سفر در روز تاسوعا و عاشورا پیشنهاد می دهد که جماعت به آن جا بیایند و تنها یک خط پیدا کنی که نوشته پذیرایی در این شهر فرق می کند و پذیرایی غالب آبگوشت است و آن وقت است که همان احساس چرخش دور خود در دوران کودکی دوباره به تو دست می دهد و حالت را می گیرد و کسلت می کند که آخر ای بی انصاف مگر عزاداری، موسم پر کردن شکم است و یا ظهر تاسوعا و عاشورا سالن غذاخوری و رستوران که برنامه غذایی آن ها را بگیری و ببینی کدام غذا بهتر است ،ظهر عاشورامگر همان ظهری نیست که آقا امام حسین (ع) در آن صحرای خشک و بی آب و علف، لب تشنه و در محاصره دشمنی در حالی که تیر بر او می بارید نماز اقامه می کرد و ما به عنوان عزاداری پذیرایی های این شهر و آن شهر این گذر و آن گذر را با هم مقایسه می کنیم، آیا به شما هم همان حال سرگیجه دست نمی دهد؟