خاله خانوم به تجهیزات ایمنی مجهز می شود
چند وقتی می شد که خاله خانوم را ندیده بودم تا اینکه چند روز پیش با یک آدم با شکل و شمایل عیجب برخورد کردم، با خودم گفتم طرف چه کاره است، اسکیت بازه، خلبانه، آتش نشانه، کاراته بازه، آدم فضاییه، قیافه اش به همه· کس می آمد جز به خاله خانوم خودمون به هر حال به اوی سلامی دادم تا جواب داد فهمیدم این صدا، صدای خاله است،
گفتم خاله شمایید؟
گفت پس می خواهی کی باشه،
گفتم این چه شکل و قیافه ای است که برای خودت درست کرده ای نکند این روزا کنار سی و سه پل رفته ای و جو گیر شده ای و تیپ و قیافه ات را عوض کرده ای حتما دو سه روز دیگه که بیشتر تحویلت بگیرند به فکر تغییر کلاس می افتی و می خواهی مهاجرت کنی، آخه خاله چهار تا دیگه از شاعرا و هنرمندا و مدیرا و آدرم های فرهنگی و سرمایه گذرارا که از شهر مهاجرت کنن شهر بی کس و کار می شه که ناگهان خاله تو حرفم پرید و
گفت: نه خاله نقل این حرف هانیست قضیه این که شب های تعطیل تو این شهر عده ای عروسی راه می اندازند و برای شادی خودشون مردم آزاری می کنن تو کوچه و خیابان راه می افتند بوق می زنند جیغ می کشند ترقه که چه عرض کنم، بمب و نارنجک می زنن حتی تو حیاط خونه ها هم ترقه می زنن، خلاصه همین جور آدم احساس نا امنی می کنه و بدنش می لرزه و آدم از این دنده به اون دنده می افته و تا دم صبح خوابش نمی بره خدا به فریاد بیمارا برسه،کسی هم که کاری نمی کنه نیروی انتظامی یه مدت می گفت حضور غیر محسوس داریم یه مدت گفت: به تاکید قوه قضاییه برخورد می کنیم، شماره ماشین ها را برمی داریم، سراغ عروس و داماد می ریم، بعدا گفتند اصلا چرا همه کارا ما باید انجام بدیم نهاد های فرهنگی چه کاره هستند، متولیان فرهنگ هم گفتند، ما بودجهنداریم، نیرو نداریم تازه ما می تونیم فقط حرف بزنیم، قدرت اجرایی نداریم، خلاصه هر کی مشکل را به گردن یکی دیگه انداخت و این یعنی اینکه امیدی نیست و کسی کاری نمی کنیم، همون آشه و همون کاسه. خلاصه من به این نتیجه رسیدم که هر کسی خودش باید به فکر خودشه باشه، آخه مسؤولین شهرستان که اکثرا تو خمینی شهر زندگی نمی کنند که این سر و صدا مزاحمشون بشه، ما هم که این جا زندگی می کنیم باید یه فکری به حال خودمون بکنیم، این بود که سراغ تجهیزات ایمنی و حفاظتی رفتم تا بتونم خودم را در مقابل این سر و صداها و مزاحمت ها مقاوم سازی کنم، مقاوم سازی هم که این روزها مده، حال اگر شما با دیدن این تجهیزات ایمنی فکر کردی من اسکیت بازم، خلبانم، مامور آتش نشانیم یا هر چه دیگه خاله حق داری ولی اینها گوشی ضد صدا، بالاپوش ها ضد ضربه و قلم بند چوگان و کلاه ایمنی مسابقات ماشین سواریه که دیگه از این به بعد من شب های تعطیل می پوشم تا خدای نکرده آسیبی بهم نرسه اگه نه خاله همون خاله خانوم قبلیه، تازه به دورون رسیده هم نیس، فکر هم نمی کونه شک و شمایل و این جا و اون جا براش کلاس بیاره، خودش باید اصل داشته باشه، فهمیدی خاله؟
و قبل از این که من چیزی بگم خاله خداحافظی کرد و رفت و من ماندم که وقتی با گوگل مپ می شه ابعاد یک زمین را در هر جای دنیا تعیین کرد و حتی حرکت آدم ها را در کوچه و خیابون دید، چطور در یک شهر کوچک چند تا عروسی را نمی شود رصد و مدیریت کرد که این جوری مزاحم مردم نشوند.
روزنامه فرصت از سال 13 کار خود را آغاز کرد و در حال حاضر خبر های خود را به صورت آنلاین نیز ارائه میکند