پیشگیری یا درمان ؟ مسئله این است !

ارسال در سایرعناوین

indexاپیزود یک / شبا که ما میخوابیم ، آقا پلیسه بیداره ؟!
تازه می خواست بخوابد كه پيامک محسن چرتش را پاره كرد " به بچه ها اس بده
سريع بيان تو فيس بوک من . برنامه داريم . می خوايم بتركونيم . "


سريع رفت برا چک كردن صفحه :

"دختر پسرهای عزيز سلام .

برنامه ی جديد برای كسايی كه اهل حال هستن .

جشن آب پاشی داريم . 7 مردادماه ، ساعت 9 صبح ، پارک آب و آتش تهران .

راستی تا يادم نرفته ، هر كی هر وسيله ی آب پاشی داره بياره ."
...

گروهی با نام event for fun برنامه ی آب پاشی در پارک آب و آتش را سازماندهی میکنند . هویت مدیر صفحه و کاربران آن کاملا مشخص است و همه از یک هفته پیش از قرار این برنامه اطلاع دارند . یاد تبلیغات تلویزیون می افتم و پلیس فتا که به نیروهای امنیتی کشور اضافه شده است تا من در فضای سایبری هم امنیت داشته باشم . با خودم می گویم حتما فتا از این قرار خبر  دارد و آن را در نطفه خفه میکند و جای هیچ گونه نگرانی نیست . صفحه را می بندم و میروم که با خیال راحت بخوابم !

اپیزود دو / روز بازی

هفتم مرداد ، وسط پایتخت کشور اسلامی ، روز روشن و درست مقابل چشم مردم و ناجا و ارشاد ، حدود 150 نفر دختر و پسر جوان ، در پارک آب و آتش ، با انواع و اقسام
وسیله آب پاشی نظیر تفنگ آب پاش ، نایلون و ... مشغول آب بازی هستند . اکثر دختران حجاب نامناسب دارند  و عده ای حتی روسری هم به سر ندارند . لباسهایشان بر اثر خیس شدن به بدنشان چسبیده است و وضعیت نامناسبی را بوجود آورده است ... حس می کنم که دارد به اخلاق و دیانت و سلامت نه تنها شهر که فراتر از آن به کشورم نیز توهین می شود و از دست من هم  کاری بر نمی آید . الزامات عرفی که من جوان همیشه به آن پایبند بودم ، توسط یک عده  مرفه نشین بی درد و تافته های جدا بافته از جامعه ، نادیده گرفته شده و جلوی چشمم به شعورم توهین می شود و نجابتم به سخره گرفته شده است ...

هر لحظه منتظرم نیروی انتظامی و گشت ارشاد سر برسند و محکم و قاطع جلوی این هنجار شکنی بایستند . ساعت نزدیک به 12 است که از بلندگوی پارک اعلام میکنند که سنسورهای آب از کار افتاده است . آب را قطع میکنند و جمعیتی که 3 ساعت در کمال آرامش ، آب بازی کردند و خوش گذراندند و حتما خاطره ی خوشی را از یک روز پر نشاط در ذهنشان حک کردند و... متفرق می شوند .

اپیزود سه / پای منبر و روضه ها!

یکی پلیس فضای سایبری و مسئولین فرهنگی این فضا را محکوم می کند و اذعان دارد که با توجه به این که سایت ها و شبکه های اجتماعی مختلفی با اهداف گوناگونی ظهور و بروز کرده اند ، تنها تاکتیک دفاعی ما در برابر اینها پاک کردن صورت مسئله بوده است . یعنی فیلترینگ می گوید : آمارها نشان می دهد تعداد اعضای شبکه ی اجتماعی فیس بوک از مرز چند میلیون نفر گذشته است و با فیلتر کردن این سایتها جمعیت این اعضا کم که نشده ، بیشتر هم شده است . متاسفانه باید اقرار کنیم که در فضای  مجازی برای جوان هایمان هیچ فعالیتی نکردیم یا اگر انجام دادیم عملا بی تاثیر بوده است . آنقدر ناتوانیم که حتی وقت و زمانی که جوانان در فضای سایبر طی می کنند را نمی توانیم به نحو احسن سازماندهی کنیم و برایشان برنامه های سالم ترتیب دهیم .

یکی میگوید : جامعه اسلامی با شادی مخالف نیست ، اما متأسفانه برای اوقات فراغت جوانان برنامه نداریم و جامعه جوان ایرانی با کمبود شدید و جدی "تفریح" ، "نشاط"  و "دلخوشی" روبروست و به تحلیلش می پردازد که این برنامه آب پاشی هر چند یک برنامه ی ساده و پر حاشیه ای بود ولی نشان داد که هنوز شور و نشاط جوانی در جوانان وجود دارد . و سوال اینجاست کی و کجا باید این شورو هیجان خود را تخلیه کنند ؟ چرا قبل از این دست جریانات ، مسئولین به اصطلاح فرهنگی ، با برگزاری جشن های تابستانه به این نیار پاسخ مثبت ندادند ؟ و تز می دهد که از این قبیل برنامه ها را به صورت مجزا و در مکانهای سرپوشیده برای جوانان ترتیب دهیم و آیه و دلیل می آورد که در فلان کشور غربی ، برای پاسخ به این نیاز جوانان و نوجوانان مکانهایی را تعبیه کرده اند که افراد ظروف شکستنی بدون مصرف خود را به این محل می برند و در مسابقه ی شکستن ظروف شرکت می کنند .
در اینجا علاوه بر ایجاد یک برنامه ی جالب و جذاب ، از شکسته های ظروف برای بازیافت نیز استفاده می کنند و ... این درمان را برای کسانی تجویز می کند که اغلب از بیشترین امکانات رفاهی و وسایل تفریح در نسبت با سایر اقشار اجتماع برخوردارند . منکر کمبودها و خلل های جامعه در زمینه اوقات فراغت و نشاط جوانها و نوجوانهای کشورمان نیستیم اما یک سوال اساسی هم مطرح است که اگر برای این قشر از جامعه چنین برنامه هایی ترتیب دهیم که مختلط و در ملأعام نباشد ، آیا این قشر استقبال میکنند و اصلا همه همّ و غمشان "آب بازی" است؟

دیگری می گوید توطئه عوامل استکبار است و تهاجم نرم دشمن شروع شده است و اعتراض می کند که در اين مملکت هيچ دستگاهی جنگ نرم دشمن را جدی نگرفته است ! یکی هم می گوید برنامه ریختند تا حیا و غیرت را در جامعه کمرنگ کنند و چه بسا از بین ببرند . می گوید : 26 ارگان فرهنگی که وظیفه ی فرهنگسازی حجاب و عفاف را دارند هیچ تاثیر شگرفی را در جامعه ایجاد نکردند و لازم است که در روال فعالیت ها و برنامه های خود تجدیدنظر اساسی انجام بدهند و فکری به حال این وضعیت حجاب و عفاف جوانان و مخصوصا نوجوانان بکنند و از خواب غفلت بیدار شوند.

از امام باقر (ع) روایتی را نقل میکند که حضرت فرموده اند : " حیا و ایمان پیوسته و متصل در یک ریسمانند ، هر کدام برود آن دیگری به دنبالش خواهد رفت.(تحف العقول.ترجمه جعفری .ص 278)
می گوید : آنچه مبرهن است این است که در بین این جوانان دختر و پسر هیچ حیایی نسبت به یکدیگر وجود نداشته است و با توجه به این حدیث باید بگوییم که ایمان این دوستان نیز در خطر است . پس اولویت اساسی ما در کار فرهنگی پرداختن به حیاست . همچنین اضافه می کند : نمی دانم تا کی باید این اتقاقات را ببینیم و فقط افسوس بخوریم و دست روی دست بگذاریم تا اتفاق بعدی ؟! " حتی از تفاوت رضا شاه و محمد رضا شاه دلیل و مدرک می آورد که " تفاوت رضاشاه و محمد رضا در زمینه ی حجاب پرداحتن به مسئله ی حیا بود. رضا شاه در کشف حجاب قائل به اجبار بود و البته این روش جواب نداد .

کما آنکه اجبار هیچ گاه جواب نداده و نخواهد داد . در مورد گشت ارشاد نیز همین قضیه صادق است . در دین خدا هم اجبار وارد نیست و به طریق اولی در حجاب . ولی محمد رضا در این زمینه راه پدر را نرفت .

شاه ملعون بجای اجبار سراغ ترویج بی حیایی رفت . و حیا را کم رنگ کرد . که نمونه ی آن در تلویزیون های آن زمان پر رنگ بود . ما هم اگر بخواهیم برای پیشگیری از وقوع چنین اتفاق هایی دست به عملی بزنیم باید از حیا شروع کنیم تا بتوانیم برای حجاب با آمادگی کامل فعالیت انجام دهیم . البته اگر بخواهیم کاری بکنیم . "

دیگری درمان "لزوم پرداختن به کار فرهنگی " را تجویز می کند و  شهرداری تهران و معاونت فرهنگی آن را  محکوم می کند و  می گوید چرا شهرداری به بهانه جشن های ملی یا مذهبی ، شوی مبتذل غیرفرهنگی برگزار می کند تا جوانان هم بوستان های شهر تهران را محیطی مناسب برای تخلیه نامناسب و غلط هیجانات خود با آب بازی یا خزبازی بپندارند ؟! ...

اپیزود چهار/ روز از نو...روزی از نو !!!

خلاصه هر کسی چیزی میگوید و از هر در سخن می رانند و من جوان نهایتا به یک روضه ی جامع و اتفاق نظر در ریشه ی بوجود آمدن این مسئله نمیرسم . واضح است که جامعه ی ما دچار خلل هایی است که این قبیل اتفاق ها رخ می دهد . غرض آن نیست که افرادی را که در این برنامه شرکت داشتند بی دین و ضد نظام بخوانیم یا به دنبال مقصر بگردیم و تقصیر را گردن این و آن بیندازیم و نهایتا هیچ ارگان و سازمان و شخصی هم زیر بار نرود و باز روز از نو و روزی از نو . واقعا برایم سوال است که چرا دید صفر و صدی در نگاه برخی از مسئولین فرهنگی است . هر وقت نمونه ای از این دست اتفاقات فضای جامعه را متشنج می کند ، تازه مسئولین به تکاپو می افتند و هیات ریشه یابی علتهای واقعه تشکیل می دهند و دنبال بررسی علت هستند و جالب است که متأسفانه تا اتفاق بعدی نتیجه ی این ریشه یابی ها هنوز به دست نیامده است تا چه رسد به اینکه به پیشگیری مشغول شویم . مسأله این است که نهایتا هیچ گاه سراغ پیشگیری نمی رویم ، پیشکشمان ، راهکار مفید و متحد و برنامه ای جامع و مانع هم برای درمان نداریم .