من پولهايم را با خودم ميبرم!
به محض اينكه پايش را داخل حياط گذاشت، دختران مدرسه، در لباسهاي همرنگشان، براي او صلوات فرستادند و شعار سر دادند« آقاي داورپناه، تشكر، تشكر».
اين بخشي از مراسم افتتاح مدرسه داورپناه شماره 24 شهرستان خمينيشهر بود كه توسط خير مدرسهساز محمدتقي داورپناه ساخته شده است. او ترجيح داد اولين مدارس را در زادگاهش خمينيشهر بسازد و كمكم اين كار را به سرتاسر ايران به ويژه مناطق محروم گسترش داد. روستاهاي اصفهان، يزد، چهار محال و بختياري، گيلان، سيستان و بلوچستان، خوزستان، خراسان، كردستان و... به اين ترتيب او تا مهرماه 1383، يكصد و شصت و نه مدرسه به وزارت آموزش و پرورش تحويل داده و تاكنون بيش از 400 مدرسه در سرتاسر كشور ساخته و تصميم دارد تعداد آنها را به 1000 دستگاه افزايش دهد.
وي در سال 1315 در سده متولد شد. او در كودكي چوپاني كرد و بعد از اين كه مادرش را در سن 9 سالگي از دست داد به شاگردي گيوهدوزي روي آورد و بعد از آن به شغل پدر، سنگتراشي پرداخت.
در زماني كه همراه پدر و برادرهايش در تهران بود، با پادوئي و برفروبي روزگار گذرانيد و پس از آن در آتشگاه اصفهان شاگرد سنگتراشي شد. يك سال بعد، دوباره به تهران رفت و همراه پدر شغل سنگتراشي را ادامه داد.
كارهاي معماري را نيز فرا گرفت و مدتي كار نصب سنگها را انجام ميداد. پس از چندي يك كارخانه سنگبري در جاده شاه عبدالعظيم راه اندازي كرد. پس از انقلاب به تجارت اتومبيل در دبي روي آورد و همچنان در اين زمينه فعال است.
او در آغاز دهه هفتاد، به خيرين مدرسهساز پيوست و اولين مدرسه را به نام پدرش رحمان داورپناه در سال 1374 در خمينيشهر افتتاح كرد.
وي يك همسر، 5 پسر و 3 دختر دارد و همسرش را از اولين مشوقان در راه مدرسهسازي ميداند.
داورپناه امكانات تحصيلي نداشته است، درس نخوانده، سواد ندارد و حتي نميتواند اسم خودش را بنويسد. بر همين اساس بر آن شديم تا شما خوانندگان گرامي را كمي بيشتر با بزرگترين خير مدرسهساز كشور آشنا كنيم.
- سوار اتوبوس ميشويد؟
بله، من خيلي وقتها كه ميخواهم بروم بازار، چون خط ويژه است سوار اتوبوس ميشوم و بليطش هم الان توي جيبم است. آدم توي مردم باشد خوب است.
- اولين بار به چه كسي كمك مالي كرديد؟
اون زمان 2 تومان حقوق ميگرفتم.پنجزارش را ميدادم به يك سيد نابينا در محلهمان به نام«آسيدا» .
- اولين سفري كه رفتيد به كجا بود؟
از سده رفتم به زينبيه اصفهان كه زيارتگاه بود، آنجا برايم خيلي عجيب بود.
- چرا؟
چراغاني بود. من آدم دهاتي بودم و چراغاني نديده بودم!
- جوانها دوست دارند بدانند راز موفقيت شما چيست؟ شما چه توصيه اي در اين باره به آنها داريد؟
رمز و راز پيشرفتهايم فقط دو كلمه بوده است. حقيقتگويي و درستكاري. كاري ندارد، خيلي آسان است. من اگر ميآمدم مال حرام قاطي مالم ميكردم اين جور نميشد، جور ديگري ميشد. آن موقع معلوم نبود كارم به كجا كشيده ميشد.
- شما آدم ثروتمندي هستيد؛ چه احساسي نسبت به اين پولها داريد؟
من وقتي جوان بودم، پول را زياد دوست داشتم، همهاش دوست داشتم كه بيشتر كار كنم و بيشتر ثروتمندتر بشوم، عاشق مال و دارايي بودم. اين ساعت كه با شما صحبت ميكنم، اصلاً دوست ندارم يك سند منگوله دار داشته باشم يا كليد مغازه دستم باشد يا قولنامه فلان زمين. خدا گواه است خوش ندارم اين ماشين را داشته باشم، دلم ميخواهد هر جا خواستم بروم با آژانس بروم، خيلي وقتها با موتورسيكلت ميروم بيرون.
- در جواني در شبانهروز چند ساعت كار ميكرديد؟
شايد در 24 ساعت، 4 استراحت نميكردم و خيلي از شبها مجبور بودم در كارخانه بخوابم.
- فكر ميكنيد چرا خدا به همه انسانها به يك اندازه مال و دارايي نداده و همه را ثروتمند نكرده است؟
چون آن موقع همه كارها روي زمين ميماند و هيچ كس دنبال كار نميرفت. چون احتياجي، به پول درآوردن نداشت.
- شما در زندگيتان چقدر ريخت و پاش داريد؟
با اين چيزها مخالفم. معتقدم آدم هميشه بايد قناعت داشته باشد. به قول حضرت علي(ع) قناعت ثروتيه كه فقر ندارد.
- آيا به چشم خود ديدهايد كه باد آورده را باد ببرد؟
بله من در سده شخصي را ميشناختم كه با كسي شريك بود و سرش را كلاه گذاشت و همه اموالش را بالا كشيد. مدتي وضعش خوب بود و برو و بيايي داشت. اما بعداً همه پولهايش از دستش رفت. وقت مردن بدنش تاولهاي گنده ميزد و به فلاكت مرد.
- فكر ميكنيد خدا چگونه به خيرين مدرسهساز پاداش ميدهد؟
همينكه خدا آدم را به اين راه راهنمايي مي كند، اين خودش پاداش است. اصلاً پاداشي بالاتر از اين گمان نكنم باشد. همين كه من دارم پولهايم را در راه مدرسهسازي خرج مي كنم، مثل اين است كه پولهايم را در جيبم گذاشتهام و با خود به قبر ميبرم. آيا راهنمايي از اين بالاتر و پاداش از اين بهتر؟
* برگرفته از كتاب چهرههاي ماندگار، زندگي و كارنامة خير مدرسهساز، محمد تقي داورپناه، مؤسسة انتشارات هزار برگ، چاپ اول 1384. علاقهمندان ميتواند اين كتاب را از تهران، خيابان انقلاب، خيابان فخر رازي، كوچة فاتحي داريان، شمارة 37، واحد سوم، تلفن: 66481637- 021 تهيه نمايند.