آیا قربانیان نیز در این تجاوزها مقصرند؟
آیا قربانیان نیز در این تجاوزها مقصرند؟
چند نقل قول از مسئولین قضائی در ماجرای تجاوز های اخیر باعث شد برخی رسانه های داخلی و خارجی نسبت به آن حساسیت نشان دهند.
2 نمونه آن در زیر آمده است:
*دادستان خمینی شهر اصفهان: عصر روز سوم خرداد و مصادف با روز زن دو زوج و دو برادر بهمراه خواهرهایشان بهمراه جمعی از دوستان به قصد برگزاری برنامهای تفریحی و با گرفتن باغ یكی از دوستانشان عازم خمینی شهر میشوند و پس از ورود به باغ و برداشتن پوششهای اسلامی و با پوششی بسیار نادرست در فضایی كه نامحرم در آن بوده است به رقص و پایكوبی میپردازند. پس از گذشت مدت زمانی و با بالا رفتن صدای این افراد، توجه دو جوان حاضر در باغ مجاور محل جلب شده و از این زمان و بدلیل شرایط حاكم بر خانمها و خصوصا وضعیت پوشش آنها موجب تمركز بیشتر این دو تن شده و بدنبال آن با تماس با سایر افراد ، 12 نفر دیگر نیز به جمع متخلفان اضافه شده و نگاه گناه آلود به جمعی كه البته رعایت شرع و قانون و مصالح شخصی خود را نكرده بودند ادامه مییابد ."
*فرماندار خمینی شهر: برگزاری اینگونه محافل علاوه بر جریحه دار شدن عفت عمومی و ایجاد نارضایتی در بین مردم مذهبی شهرستان موجب گسترش ناهنجاریهای اجتماعی و بروز فجایع غیر قابل جبران می شود."
از این نوع ادعاها در مورد حادثه کاشمر هم وجود دارد. در این رابطه برخی رسانه ها نوشتند چرا مسئولین، قربانیان این تجاوز را هم مقصر می دانند.
به نظر می رسد موضوع را بايد از 2 زاويه ديد.
فارغ از ماجرای خمینی شهر که قربانیان در محفلی خصوصی بودند، حجاب دختران حتما در نحوه برخورد با آنها موثر است. از متلك گفتن تا تجاوزجنسي. اما اين همه ماجرا نيست. متجاوز هم مهم است. فرضا اگر با جامعه اي سالم مواجه بوديم طبيعي است كه پرسه زدن يك فاحشه در خيابان مورد بي اعتنائي قرار مي گرفت.اما جامعه سالم نيست.
مجموعه متغيرهاي اثرگذار در تربيت يك فرد عقده اي و بيمار بيشمار است. از كاهش سن بلوغ تا تربيت خانوادگي تا رسانه هاي جديد تا انواع و اقسام دارو ها تا سن ازدواج تا طلاق و غيره.در اين شرايط جامعه با مجموعه از انسان هاي بيمار مواجه است.
راه چاره هم حجاب است چرا كه "حجاب مصونيت مي آورد"البته پديده تجاوز در همه اعصار و جوامع وجود داشته است؛ اما در حد یک حادثه كه ممكن است براي خانم محجبه هم پيش بيايد.
تاكيد بر حجاب جداي از مسائل ديني و اخلاقي، نسخه اي براي جامعه متحير بين اسلام و مدرنيته است كه موضوع تجاوز چه روحي و چه جنسي در آن رنگ عادت گرفته است.بنابراين اين ادعا خيلي بي راه نيست:"قربانيان تجاوز خود مقصرند"
اما زاويه دوم
وظيفه مقام قضائي برخورد با متجاوز است. گفتن اين حرف از زبان مسوول قضائي و يا انتظامي كه قرباني خودش چنين و چنان بوده يك نوع فرار از مسئوليت است.
اين كار سبب مي شود كه عطش جامعه براي برخورد قاطع و سريع و جدي با متجاوز كم شود. چون متجاوز شريك جرم پيدا مي كند و شريك جرمش هم خود قرباني است. اثر اين حرف ويرانگر است. هم اعتماد عمومي را كم مي كند. هم ناامني را زياد مي كند. هم اوباش را جري مي كند و هم بار را از دوش حاكميت كم مي كند.