مردم، هم «هیچکاره» و هم «قربانی» در روند دستگیری مجرمان
تابناک اجتماعی: در ادامه بررسی حواشی و پس لرزه های جنایت وحشتناک خمینی شهر اصفهان، این بار خبرنگار تابناک به موضوعی جدید پرداخته است.
در حالی که در اکثرکشورهای دنیا همواره از مردم برای دستیابی به اطلاعات لازم برای دستگیری مجرمان خطرناک کمک می گیرند، متأسفانه دستگاه قضایی و نیروی انتظامی از این روش که فواید زیادی در بردارد، به دلایلی ناموجه استفاده نمی کنند: نه از انتشار عکس مجرمان خطرناک فراری خبری هست، نه سایتی که تصاویر آنان را در اختیار مردم قرار دهد، نه آدرس ایمیلی که مردم بتوانند با خیال راحت تر اطلاعات خود را برای مسئولان ذیربط بفرستند و البته صدا و سیما هم که به عالم خودش دلگرم است.
مسئولان قضایی و انتظامی پس از حادثه شرم آور و تکان دهنده حمله چهارده نفری عده ای شرور به یک مهمانی و تجاوز گروهی به زنان و دختران، اعلام کرده اند که تعدادی دستگیر شده و دیگر متهمان فراری کاملا از سوی پلیس شناسایی شده اند و اکثر آنان از افراد سابقه دارند.
بنابراین پلیس تصویر آنان را در اختیار دارد اما به روش چهل سال پیش می خواهد صرفا با تحت نظر قرار دادن ارتباطات و محلهای تردد، آنان را دستگیر کند و به اشتباه و برخلاف عرف معمول در دنیا برای دستگیری مجرمان خطرناک، از شیوه اختفای کامل - که برای ردیابی و دستگیری جاسوسان به کار گرفته می شود – استفاده می کند.
با جستجوی کلمه "Most Wanted Fugitives” در اینترنت می توان سایتهای پلیس در کشورهای مختلف را ملاحظه کرد که از مردم کشورشان برای دادن اطلاعاتی در مورد مجرمان فراری استمداد می طلبند.
اینکه چرا دنیا دهها سال است به این روش روی آورده است هم به خاطر منافع بسیار آن است و هم به این سبب است که در جریان نگذاشتن مردم، به سادگی آنان را تبدیل به قربانیان از همه جا بی خبر جنایات آینده جانی می کند.
بعضی از فواید استمداد از مردم برای دستگیری مجرمان خطرناک که در ایران اجرا نمی شود از این قرارند:
1. این کار عرصه را بر فعالیت های آینده مجرم بسیار تنگ می کند (اگر تصاویر سه متهمی که اخیرا در زاهدان دستگیر شدند به طور مکرر از طریق صدا و سیما منتشر شده بود آیا آنها می توانستند تا زاهدان بروند؟)
2. مردم اهتمام مسئولان کشورشان برای دستگیری هر چه زودتر مجرمان فراری را به روشنی لمس می کنند، به ویژه آنکه با تعیین جایزه های کلان این امر بهتر احساس می شود.
3. فشار افکار عمومی باعث می شود مسئولان قضایی و انتظامی برای دستگیری و سپس مجازات مجرمان تلاش مضاعفی از خود نشان دهند.
4.گرچه این کار به تلاش بیشتر مجرم فراری برای اختفا منجر می شود ولی با توجه به اینکه میلیونها نفر در تعقیب وی هستند دستگیری بسیار زودتر صورت می گیرد.
5. وقتی تصویر و اطلاعات متهم منتشر نشود مجرم فرصت بیشتری برای تهدید قربانی یا خانوادۀ او برای انصراف از پیگیری شکایت می یابد.
با صد افسوس، اشتباه واضحی که پلیس و مسئولان قضایی ما می کنند این است که گمان می کنند هدف اصلی، «دستگیری» متهم است، بنابراین اصل اول برای آنان این است که مجرم حتی الامکان متوجه نشود که در تعقیب او هستند تا دستگیری وی راحت تر انجام شود. بنابراین فقط پس از آنکه جستجوی طولانی پلیس – که گاهی ممکن است تا یکی دو سال طول بکشد - به جایی نرسید، نسبت به انتشار تصویر وی اقدام می کنند (که البته در کشور ما در این مرحله هم به ندرت چنین کاری صورت می گیرد). در واقع پلیس ما، هدف و وسیله را با هم خلط کرده و گمان می کند هدف اولی و اصلی، «دستگیری» مجرم است.
دستگیری مجرم، وسیله ای است برای افزایش امنیت مردم، و انتشار عکس مجرم دامنۀ فعالیتهایش را بسیار محدود می کند و خود به خود هدف اصلی یعنی به خطر نیفتادن امنیت مردم تأمین می شود.
بنابراین حتی اگر دستگیری وی به تعویق افتد – که معمولا نمی افتد- ضرری متوجه جامعه نمی شود. چنانکه خواهیم دید مجرمی که به مردم معرفی شده و سه ماهه دستگیر می شود ضررش برای مردم بسیار کمتر از مجرمی است که در ظرف ده روز دستگیر می شود ولی مردم از وجود او بی خبرند.
مهمترین فایده این نوع اطلاع رسانی این است که وقتی شروران دیگر ببینند انجام یک جرم به انتشار تصویر آنان در عرض چند ساعت در همه جا از جمله تلویزیون منجر می شود ترس در دلشان حاکم می شود. شرور از نوع ایرانی اش، می رباید، تجاوز می کند، فیلم می گیرد و فیلمش را هم بلوتوث می کند و شب که تلویزیون را نگاه می کند می بیند هیچ خبری نشده است و شنیع ترین جنایتها نسبت به نوامیس مردم انعکاس خبری در تلویزیون نداشته و در عوض گزارشگر صدا و سیما از لندن گزارشی انتقادی از کوچه ای از لندن فرستاده که خوب برف روبی نشده و نگران است که مبادا مردم انگلیس زمین بخورند! روشن است که شرور وقتی می بیند آب از آب تکان نخورده است – ولو آنکه در واقع پلیس در تعقیب او باشد- برای کارهای شنیع تر جرأت پیدا می کند.
برخی به اصطلاح کارشناسان گمان می کنند انتشار تصاویر متهمان، آرامش روانی و احساس امنیت مردم را به هم می ریزد که این هم استدلالی است کاملا باطل.
نخست: روش مذکور در بسیاری کشورها اجرا می شود و در عین حال مردم احساس امنیت بسیار بالایی دارند که یکی از شواهد آن علاوه بر اظهارات صریح مردم آن کشورها، دختران تنهایی است که به وفور در خیابانهای کاملا خلوت با لباسهایی آزاد در ساعات انتهایی شب به دویدن می پردازند.
دوم: آیا حال که به این روش عمل نشده، مردم ما احساس امنیت بالایی دارند؟ مدعیان، سری به مدارس دخترانه بزنند. طبق قانون، مردم معمولا فرزندان خود را در مدارس محل زندگی خود ثبت نام کرده اند. خیل خانواده هایی که در هنگام تعطیلی مدارس به مدرسه می روند و دل آرام نیستند که دخترشان – و حتی پسر آنان - راه چند صد متری مدرسه و خانه را به تنهایی طی کند ناشی از چیست؟ این یکی از شاخصهایی است که نشان می دهد احساس امنیت در جامعه به چه میزان است و البته خود مقامات نیروی انتظامی پیشتر اذعان کرده اند که احساس امنیت در جامعۀ ما از خود امنیت کمتر است.
سوم: فرض کنیم با پخش خبر یک جنایت هولناک و پخش تصاویر متهمان، آرامش فکری بخشی از مردم از بین برود. آیا برای مردم «تشویش اذهانشان» مهمتر است یا «تجاوز به ابدانشان»؟
حال ببینیم بی خبرگذاشتن مردم از وجود مجرمان خطرناک چه تبعاتی دارد. وقتي کودک رباي متجاوز مرودشتي در سال 80، چند دختربچه را با موتور گازي ربود و خانوادههاي آنان را به خاک سياه نشاند، پليس با وجود آنکه پس از مورد «سوم»، از ماجرا آگاه بود حتي يک هشدار محلي اعلام نکرد و تنها بعد از دستگيري مجرم پس از دو سال از ماجرا پرده برداشت. البته در اين زمان تعداد قربانيان به 46 مورد رسيده بود! (ايسنا، 9 مهرماه 82).
شايد بخت با مرودشتيها همراه بود، از اين جهت که قبل از آنکه رقم قربانيان سه رقمي شود مجرم دستگير شد زیرا در مورد ديگر، پليس درباره بهزاد، رباينده 340 دختر نوجوان و متجاوز به عنف به 170 نفر از آنان، قبل از دستگيري وي لب به سخن نگشود (فارس، 20 تيرماه 1385). در سال 85 فرمانده وقت نيروي انتظامي اصفهان درباره همین پرونده (تجاوز به 170 دختر نوجوان) چنين گفت: اين پرونده ما را پير كرد و وقت زيادي صرف دستگيري اين فرد شد (کيهان، 21 تيرماه 1385).
اين گرگ صفت هيچيک از قربانيان را نکشته بود و بنابراين پليس از همان موارد اول ميتوانست ضمن اعلام هشدار، تصوير چهره نگاري شده او را ضمن پخش در ميان گشتهاي پليس در اختيار هفتاد ميليون ايراني قرار دهد. در اين صورت، هم تعداد قربانيان بسيار کمتر بود و هم کسي در اين ميان پير نميشد. همين رويه خبررساني ـ و در واقع خبرنرساني! ـ درباره خفاش شب در تهران، مرد عنکبوتي در مشهد، رتيل کودک آزار در تجريش و همه موارد مشابه تکرار شده و ميشود.
مثال زیر سیاست فعلی نیروی انتظامی در دستگیری مجرمین را روشن تر می کند.
فرض کنیم که در یک کلاس درس، عقربی چند دانش آموز را نیش زده است. بعد مطلع شویم که قضیه از این قرار بوده است که معلم مدرسه، عقرب را در زیر صندلی دانش آموزان دیده اما منتظر فرصت مناسبی بوده که آن را به دام اندازد و در این فاصله چند کودک قربانی شده اند، با این استدلال که معلم نمی خواسته با اعلام وجود عقرب در کلاس، آرامش روانی شاگردان را به هم بزند. آیا این استدلال که به دام انداختن عقرب به منظور حفظ آرامش دانش آموزان باید در خفای کامل انجام می شد قابل قبول است؟!
اعتراض کاملا نامعقول نماینده مردم خمینی شهر که چرا خبر تجاوز دسته جمعی در اطراف اصفهان رسانه ای شد ناشی از همین منطق غلط است که هدف اصلی را به جای امنیت مردم، دستگیری متهمان می داند و ناآگاهانه ناموس مردم را تبدیل به موش آزمایشگاهی می کند که باید در روند دستگیری مجرمان فراری قربانی شود. معلوم نیست که اگر خبر تعرض در خمینی شهر اعلام نمی شد این متجاوزین به جای اختفا، با خیال راحت در همین چند روز چند خانواده دیگر را به خاک سیاه نشانده بودند.
اطلاع رسانی با پخش تصاویر مجرمان خطرناک فراری یکی از ده ها کار لازمی است که باید برای مقابله با شروران انجام شود. نمی توان انکار کرد که با روشهای موجود در دستگاه قضایی و نیروی انتظامی و همچنین نقش منفعلانه صدا و سیما - که بسیار بیش از آنکه به دنبال تأمین امنیت مردم باشد به دنبال آن است که بگوید چقدر سایر نقاط دنیا ناامن است وچقدر همه جای ما امن است - تکرار آنچه در اصفهان اتفاق افتاد هرگز دور از انتظار نیست.
مسئولان محترم! با پخش نکردن تصاویر شروران فراری مردم نخواهند گفت عجب مملکت امنی داریم؛ اخبار ناامنی درباره تجاوز و زورگیری و آدم ربایی همواره دهان به دهان می گردد. اقدام اولیه و اجتناب ناپذیر برای آنکه مردم اهتمام مسئولان نسبت به امنیتشان را لمس کنند و برای آنکه بدانند طعمه های بی دردسر در روند دستگیری متهمان نیستند و برای آنکه شروران، کشورمان را دیگر با جنگل اشتباه نگیرند آن است که مردم با اطلاع رسانیهای سریع و همه جانبه در روند دستگیری شروران خطرناک شرکت داده شوند.