مسؤولان نخوانند... / 47

ارسال در سایرعناوین

m-nakhanand- اخلال‌ گر در برابر اصلاح‌ گر!

- نیازمندی‌ های این شماره: یه مسؤول جيگردار!

- بودجه ورزش 130 برابر قرآن تو مملکت قرآنی!

- بیمارستان سوخته بر وزن شهر سوخته!

- نشریه «9 دی»!

- جِر دادن یقه بعد از ساعت اداری!

     الحاق از سينما كليد خورده!

     تبریک روز «کارگر» به «دانش ‌آموزان»!

     رستم ایرانی!

***

   تشکر می‌کنیم از بروبچ وب ‌سایت www.sede.ir  که سوژه مطلب «اصغر فرهادی بوشهری» شماره قبل را از این وب‌ سایت گرفته بودم. شما هم می ‌تونید سوژه‌ هاتون را به دفتر نشریه ارسال کنید تا تو این ستون استفاده بشه.

***

   از شماره قبل تصمیم گرفتم تو هر شماره یکی از ایمیل ‌ها یا نظرات جالب خوانندگان وبلاگ «اصلاح‌گر» را بنویسم. این شماره نظری از یکی از خوانندگان را با نام مستعار «اخلال‌گر» را می‌نویسم که 19 اردیبهشت 1390 ذیل مطلب «مسؤولان نخوانند شماره 46» سایت «فرصت آنلاین» نوشته: «آقا / خانم اصلاح‌گر: چقدر مجانی تبلیغ وبلاگتونو می‌کنید؟ بابا حفظیم دیگه! می‌خواهید براتون یه بنر برای سر استادیوم سفارش بدم؟ یکی بسه؟ بیشتر نباشه؟...»

اصلاحگر: درج آدرس وبلاگ بالای ستون به این معناست که اصل مطلب را می‌ تونید تو این آدرس بخونید، وگرنه مطلبی که تو نشریه چاپ می ‌شه چکش ‌کاری و گاهی یکی دو تا پاراگراف‌ها حذف می ‌شه. این جملات هم که دارم می ‌گم نمی ‌دونم چاپ می‌شه یا نه؟! در ثانی ممکنه این ستون هر شماره خواننده جدیدی داشته باشه که از آدرس وبلاگ بی ‌اطلاعه!

***

   نیازمندی ‌های این شماره: به یه مسؤول جگردار نیازمندیم واسه احقاق حق تضییع شده اهالی خمینی‌شهر تو بحث سینما فرهنگ. یه چیز تو مایه‌های حاج‌آقا صهری یا آیت‌ا... احمدی(رحمه‌ا... علیهما)! نبود؟!! جایزه‌اش هم یه سانس فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» دربست!

***

   بالاخره بودجه سال 1390 هم تصویب شد؛ البته به روش سزارین و با دو ماه تأخیر! اما اگه دقت کنیم می ‌بینیم بودجه قرآنی کشور رقم خیلی ناچیزی را به خود اختصاص داده. حالا حساب کنید اگه این بودجه بین تمامی شهرهای کشور تقسیم بشه و مثل همیشه به خمینی‌شهر هم بی‌ مهری بشه، چقدر بودجه قرآنی می‌ رسه به شهرستانی که تعداد محافل قرآنی اون تو کشور چشمگیره و این همه فعالیت ‌های قرآنی انجام می ‌ده. جای بسی تأسفه که بودجه برنامه‌های دیگه چندین برابر قرآنه اون هم تو کشور قرآنی جمهوری اسلامی ایران. مثلاً بودجه ورزش بیش از 130 برابره!

***

ü     «نه به باره نه به داره اسمش عمو یادگاره» همه چیز بیمارستان آماده بود، ساخته و تر و تمیز فقط اسمش مونده بود که اون هم زحمتش را کشیدند و گذاشتند «بیمارستان 9 دی». خداقوت! خسته نباشید! هلاک نشید اینقدر زحمت می‌ کشید؟! راستی! ما هم یه چند تا اسم جور کردیم. وقت کردید رو اونها هم فکر کنید. بدی نیست: بیمارستان 31 بهمن، عید بز، منتظر الظهور، آیندگان، بیمارستان سوخته بر وزن شهر سوخته، گذر زمان، یاد باد آن روزگاران یاد باد و....

***

ü   شهرستان خمینی‌شهر این همه مشاهیر و افراد بزرگ داره مثل شهید نواب صفوی، فیض ‌الاسلام، آیت‌ا... معرفت، شیخ عبدالجواد جبل ‌عاملی، دکتر ابوالبرکات، پروفسور میردامادی، دکتر دینانی و... حالا چند تا خیابان و پروژه‌های شهری می‌شناسید که به این نام ‌ها نامگذاری شده باشه؟ جدیداً هم که نام بیمارستان منظریه را گذاشته‌اند «9 دی». مسؤولان دلسوز! اولاً همانطور که تو مطلب قبلی گفتم الان خواسته مردم از شما انتخاب اسم واسه بیمارستان نیست، ثانیاً حالا که می ‌خواستید اسم بگذارید چرا سیاسی ‌اش کردید؟ می‌ خواهید بگید خیلی ذوب در ولایتید؟!!

***

ü   یه خبر هم بگم از کلاغ قصه ما که می ‌گه به ‌زودی «رخصت» می ‌شه هَووی «فرصت»! بله! قراره یه هَوو واسه این نشریه پیدا بشه به اسم «رخصت»! ما این اتفاق فرخنده را به همشهریان عزیز تبریک عرض می‌ کنیم و آرزومندیم که باز هم به جمع این هَووها اضافه بشه! الان شهرستان‌ هایی با جمعیت کمتر از خمینی ‌شهر چند نوع نشریه دارند ولی خمینی ‌شهر دو ساله که نشریه ‌دار شده. نگرانی ما اصلاح ‌گرها از اینه که مبادا نشریه رخصت سیاسی بشه و خط و خط ‌بازی یا خدای ‌ناکرده بشه تریبون تبلیغاتی! راستی! بهتر نبود اسم نشریه را می‌گذاشتن «9 دی»! پس فعلاً «رخصت»!

***

ü   یه مطلب این ستون تو شماره قبلی چند جمله ‌اش جا افتاده بود. اصل مطلب اینه: حالا دیگه همه دعوای بین شهردار اصفهان با استاندار را می ‌دونند. ولی اونا دارند کارهاشون را به ‌خوبی انجام می‌دند. بعد که ساعات کاری تموم شد می ‌آیند یقه همدیگه را جِر می ‌دند بدون اینکه کار ملت زمین بمونه و عقب بیفته. اما تو شهرستان ما وضع چطوره؟ کار خلق ‌ا... را که به ‌درستی انجام نمی‌دند، گیس و گیس‌کشی و دعواهای خاله‌زنکی و اینا هم كه تموم شدنی هم نیست!

***

ü   آدم تأسف مي خوره! یعنی کار به جایی رسیده که مراکز فرهنگی خمینی‌ شهر صلاحیت اداره یه مجموعه سینمایی را ندارند یا اینکه مسؤولان شهرستان از توان اداره يك سينما بی ‌بهره ‌اند؟! شاید هم راستی راستی الحاق داره انجام می ‌گیره!

***

ü   یکی از اقواممون تو هنرستان تحصیل می ‌کنه؛ رشته درودگری یا همون نجاری خودمون. تعریف می ‌کرد چند روز پیش که مصادف با هفته «کارگر» بود، دیدیم یکی از مسؤولان اصلی شهرستان به‌ صورت سرزده وارد کارگاه نجاری شد و تبریک گفت و نهایتاً نفری یک برگ تقدیرنامه به ما داد که توش از قول او «هفته کارگر» به ما «دانش ‌آموزان» تبریک گفته شده بود. آقا! آدرس کارگاه را بهت اشتباه داده ‌اند. اینجا «کارگاه آموزشی» بود!

***

ü   پیش خطبه دو هفته گذشته نمازجمعه رئیس اداره کار شهرستان بود و اعلام کردند به مناسبت هفته کارگر. اما اگه تقویم را خوب نگاه کنیم هفته معلم هم بود. بهتر بود که رئیس اداره آموزش و پرورش شهرستان هم سخنرانی می‌کرد و... اِ یادم نبود هنوز این اداره که بزرگ‌ ترین اداره شهرستانه، رئیس نداره. اداره آموزش و پرورش مثل اداره ارشاد نیست که بود و نبودش خیلی مهم نباشه و چند سال را بدون رئیس و با یه سرپرست لنگون لنگون اداره می‌شه. بابا! همین چند روز پیش مسؤولان مدیران جدیدی واسه ادارات آموزش و پرورش ناحیه یک اصفهان، شاهین ‌شهر و حتی سمیرم تعیین کردند؛ شهرهایی که تعداد مدارسشان یک چهارم خمینی‌شهر هم نمی ‌شه.

***

   روحانی ‌ای تعریف می‌کرد که واسه فرزندم کتاب «داستان ‌های شاهنامه برای نوجوانان» را خریدم و سوار اتوبوس شدم. چند ایستگاه را رد کردیم و من مشغول ورق زدن کتاب بودم. آقایی که وسط اتوبوس سر پا ایستاده بود، گفت: «تعجب می ‌کنم از شما که روحانی هستید و کتاب شاهنامه را خریده ‌اید!» گفتم: «فرزندم دویست سیصد قسمت جومونگ یک و دو را دیده، به نظرت 150 صفحه هم از رستم ایرانی بخونه که فردوسی شاعر شیعه توصیف کرده، تعجب داره؟!»