متولد کدام ماهی؟
از روی دستخط ات می خواهند تو را بشناسند! عجیب نیست؟ اگر به هم چسبیده و در تنگنا بنویسی متهمی که ترسیده ای و واهمه داری، و اگر تمیز و مرتب و بی خط خوردگی نوشتی یعنی خیلی دقیقی و البته وسواسی.
من یکبار آمدم دقت کنم از روی دستخطم خودم را بشناسم اتفاقا همان روز خیلی خطکشی شده و مرتب نوشتم اما یکبار هم که عجله داشته باشم یا جا کم بیاورم اینقدر به هم چسبیده و به قول خودشان در تنگنا مینویسم که خودم هم به سختی میتوانم بخوانم و این البته فکر میکنم در مورد خیلیها صدق میکند، خب حالا خانم یا آقای دستخط شناس! من ترسو و مرددم یا دقیق و وسواسی؟
به گروه خونی ات هم کار دارند، اگرA باشی بدبین و حساسی و کلا مسائل و آدمها را به دو گروه سیاه و سفید تقسیم میکنی، صبر و تحملت هم زیاد است.
البته رنگ چشمت هم میتواند بگوید چه کارهای!
اگر بگوئی متولد کدام ماه هستی حتی میگوید که آیندهی شغلیات چطور میشود؟ می گوید توی محیط کارت دنباله رو و مطیع خواهی بود یا از آنها که در برابر منبع قدرت سرکشند؟
حتی از کسی شنیدم مدل کفشت هم میتواند راه نفوذی به درون پر رمز و رازت باشد، خب من امسال یک جفت کفش 40 هزار تومنی پسندیدم اما چون پول نداشتم به همان 15 هزار تومنی رضایت دادم. حالا پیدا کنید پرتقال فروش را.
بعضی روانکاوها را هم شنیده ام که از روی نقاشی بچه ها به درونشان پی میبرند، مثلا اگر اشتباه نکنم بچه ای که دست راست آدم های نقاشیاش را درازتر میکشد یعنی به مادرش وابستگی بیشتری دارد. خب این قابل قبول است. چرا؟ چون به منبع علمی وابسته است و پشتوانهاش محکم است.
از "زهرا ج" کارشناس روان شناسی در مورد دستخط و مدل کفش و اینجور ادعاها میپرسم و اینکه چقدر میتواند قابل اعتماد باشد؟
"علوم انسانی گستره ی وسیعی دارد، خیلی مواجه می شویم با این مورد که دو تا دانشمند در مورد یک مسئله دو تا دیدگاه کاملا متفاوت دارند در عین اینکه هیچکدام را نمی توانی رد کنی و هر یک در جای خودش می تواند درست باشد چرا که هر یک از این محققان انسان را از ابعاد متفاوتی مورد بررسی قرار دادهاند، و از طرفی هر کدام سوگیریهائی داشتهاند که این خودش آفت علوم انسانی به حساب میآید. اما مسئلهی مهم دیگر اینکه محقق علوم انسانی نتیجهی تحقیقاتش که محدود به یک منطقه یا یک کشور است را به تمام مردم دنیا با فرهنگها و دیدگاهها و تربیتهای مختلف تعمیم میدهد. مثلا "جان لاک" یکی از روان شناسان معروف، عامل وراثت را در شکلگیری شخصیت انسان دخیل نمیداند و معتقد است که نوزادی که به دنیا میآید روحش مانند لوح سفید نانوشته ای است که شخصیتش تحت تاثیر محیط و تربیت شکل میگیرد در صورتی که گروه دیگری از روان شناسان به شدت به دخالت عامل وراثت اعتقاد دارند. اما من در طول تحصیلم که از محضر اساتید بسیار خبره روان شناسی کشور بهره بردهام هیچگاه حرفی از روان شناسی مدل کفش و دستخط و حتی روان شناسی رنگها هم نبود."
خب در اینکه ما آدم ها با هم متفاوتیم شکی نیست. در اینکه خیلی از عوامل، اخلاق و رفتار و روحیات و شخصیت ما را شکل می دهند هم شکی نیست. در اینکه ما آدمها مثل گنجشکهای روی درخت توت کپی هم نمی توانیم باشیم هم تردیدی نداریم اما بگذار یک چیزی را هم توی پرانتز عرض کنم، توی همین روزهای پرکاری که داشتم گزارش را تهیه و تنظیم میکردم خواهرم گفت توی گزارشت بنویس که توی دانشگاه ما همهی دانشجوها اعم از دختر و پسر دماغشان را چسب زدهاند. گفتم خب این چه ربطی به موضوع ما دارد؟ گفت و پر بیراه هم نگفت که " خب ما آدمها هم داریم مثل گنجشکها همهمان مثل هم میشویم، همهی دماغهایمان کوچک و سربالا می شود، چروکهای زیر چشم مان باز میشود، لبها و گونههایمان برجسته میشوند، چشمهایمان رنگی و مژههایمان مصنوعی می شود و هزار تا تغییر و تحول دیگر که من ازش خبر ندارم."
اما این کتاب طالع بینی که مقابل من باز است این را نمی گوید. نویسنده اش میان آدمهای فروردین و اردیبهشت و بهمن تفاوتهای زیادی قائل است همانطور که از نظرش همهی متولد ماه تیرها مثل هم هستند و اردیبهشتی ها با هم شباهتهای زیادی دارند از لحاظ شخصیتی البته.
نویسنده در مقدمهی کتابش به نام "ستاره شناسی و موفقیت در ازدواج" پایش را از این هم فراتر گذاشته و نقش ستارهها را در مهمترین انتخاب زندگی یعنی ازدواج خیلی مؤثر میداند و در پایان مقدمه میآورد: "بعد از مطالعهی ماههای تولدتان این دو سوال را از خود بپرسید و در جواب دادن به آنها صادق باشید. سوال دوم: آیا شما در ارضاء خواستههای او (همسر) که سیارات در به وجود آمدن آنها نقشی فعالی داشتهاند شکست خوردهاید؟
اگر چه اندیشمند بلژیکی" موریس مترلینگ" در مقدمهی کتاب معروف" خدا و هستی" میگوید : "حالا که ما می دانیم دورترین ستارههای آسمان به راحتی می توانند روی صفحهی عکاسی دوربین رصدخانهها از فرسنگها فاصله تاثیر بگذارند چطور می توان گفت که این ستاره روی بدن انسان که بعضی بخش هایش مثل سلوهای عصبی خیلی حساستر از صفحهی دوربیناند بیاثر باشد؟"
البته اگر هم این مسئله کاملا به اثبات برسد باز هم این فقط یکی از عوامل موثر روی شخصیت انسان است و عواملی مثل محیط، وراثت، تربیت، اطرافیان و خیلی چیزهای دیگر را نمیتوان نادیده گرفت. اما این نویسنده (نویسنده کتاب طالع بینی) چنان این عامل را مؤثر و غالب جلوه میدهد که تو پیش خودت فکر میکنی با یک به اصطلاح طالعبینی ساده قبل از ازدواج میشود جلوی خیلی از ناسازگاریها و حتی جدائیها را گرفت و اصلا با وجود این راه حل چه نیازی داریم به این همه تحقیق و مطالعه و همایش و میزگرد برای جستار علل افزایش رو به رشد طلاق در جامعه و پشگیری از آن؟ "آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم!"
باید به اطلاع سردبیر هم که پیشنهاد کرده بود طی گزارشی علل طلاق در خمینی شهر را بررسی کنیم برسانم که مشکل خیلی سادهتر از آن است که فکر میکردیم چرا که طبق ادعای نویسنده در مقدمه:
"خورشید هر یک از ما را با نمونه های شخصیتی ثابت و محو نشدنی نشاندار کرده است، این شخصیت، خلق و خو و تمایلات مزاجی ما یا با متولدین ماههای دیگر در حالت صلح و هماهنگی است یا با آنها تصادم و برخورد دارد، فرض میکنیم شما یک خرداد ماهی هستید یعنی یک تیپ سلطه جو. آیا میتوانید به طور طبیعی و راحت با یک فروردینی کلهشق کنار بیائید؟" و خودش پاسخ میدهد: "البته که نه، لیکن یک اسفند ماهی رام این سلطهجوئی شما را خواهد پذیرفت."
خیلی خب! ما هم خوشبینانه فکر می کنیم که همهی اسفندیها رام هستند اما اگر همین اسفندی رام را یک تربیت نادرست تبدیل کرده باشد به یک آدم سرکش چه؟ باز هم با این خردادی سلطه جو سازگاری پیدا میکند یا خیر؟
حالا اصلا همهی اینها به کنار، آمدیم و به قول خودتان در صفحهی 31 همین کتاب یک اسفند ماهی منفی (دقت کنید اسفند ماهیها تا حالا رام بودند.) زد و عاشق یک فروردینی شد با احساس مالکیت شدید که از نظر خودتان در این کتاب با هم تفاهم و هماهنگی زیادی ندارند. خوب چه کار کنند؟ اصلا آن موقع کی گوشش بدهکار این حرفهاست؟ مگر نشنیدهایدکه : حبالشئ یعمی و یصم.
البته شما خوانندهی عزیزِ فرصت نگران نباش چون این نویسندهی مهربان و خیرخواه (خودم را نمیگویم نویسندهی کتاب) برای این مشکل هم راه حلی ارائه داده است، دوباره برگردیم به مقدمه:"وقتی می گوئیم که فرضاً یک ماه به خصوص با شما سازگار نیست یک تابلوی "ورود ممنوع" در جادهای که میروید نصب نمیکنیم فقط اعلام میکنیم :"احتیاط کنید"
خواننده ی عزیز توجه داشته باشد دقیقا چند خط بالاتر محکم گفته بود: "البته که نه"
نه اینکه ما بخواهیم کلاً ستاره و نقشش روی انسان را رد کنیم حتی من اگر تا حالا هم از آن دست آدمها بودم که این مسئله را به کلی زیر سوال میبردم مثل "یوسف صبح روان" که در مقدمهی کوتاه کتاب"طالع بینی خورشیدی" مینویسد: "همهی اینها خرافات است و به همین علت است که در تمام کتابهائی که در رابطه با طالعبینی و فال بینی چاپ شده، نویسنده در مقدمه با توضیحات زیاد خواسته است به خوانندگان بقبولاند که طالع بینی و فال بینی اساس و منبع دارد در صورتی که چنین نیست و این نوع کتابها فقط جنبهی سرگرمی دارند و بس. در صورتی که از آیندهی بشر هیچکس جز خداوند متعال خبر نداشته و ندارد." و در جملهی پایانی ابراز امیدواری میکند که خوانندگان کتابش از مطالعهی آن به سرگرمی مطلوبی دست یابند. حالا فکر می کنم که اینطورها هم نیست و میشود تا حدودی هم رویش حساب کرد اما نه آنقدر که برایمان بشود معیار، نه آنقدر که قابل استناد باشد. خیلی از آنها که من نظرشان را در این باره پرسیدم به وجود چنین رابطهای میان فلکیات و شخصیت ما اعتقاد داشتند اما از طرفی هم معتقد بودند که ما هنوز به طور دقیق و علمی نتوانستهایم به آن دست یابیم.
یوسف صبح روان مقدمهی کتابش را با آیهی 65 سورهی مبارکهی نمل آغاز میکند: " ای رسول ما بگو که در همهی آسمانها و زمین جز خدا کسی از علم غیب آگاه نیست."
اما "حجت الاسلام بیرانوند" که از آن دست روحانیون جوانی است که با روحیات و درونیات جوان امروز آشنائی دارد اینگونه مسائل را جزء غیب نمیداند و معتقد است اینها جزو همان دسته از علوم مثل هیپنوتیزم و تلهپاتی و .... قرار می گیرد که امروزه انسان توانسته است به آن دست یابد و به طور آکادمیک آن را فرا گیرد اگرچه از نظر ایشان درست نیست که ما چیزی را غیر از خداوند در سرنوشتمان دخیل بدانیم چون از لحاظ فقهی شرک محسوب شده و حرام است و حتی اگر موثر هم ندانیم اقبال به چنین قضایائی را اخلاقاً درست نمی دانند. ایشان اضافه میکند که ما یک تفال (خوب گرفتن) داریم و یک تطیر (بد گرفتن) که از دومی نهی شدهایم چراکه اگر مثلا به فال حافظ اعتقاد پیدا کردیم و از آن برداشت خوب کردیم که فبها اما اگر از آن استنباط بد و منفی کردیم و منتظر اتفاق بدی نشستیم آن اتفاق برایمان رخ میدهد.
حاجآقا بیرانوند یک راه سومی هم پیشنهاد می کند که اگر چیزی اعم از فال حافظ یا گربه سیاه یا عطسه و مواردی از این دست به نظرمان بد و شوم آمد نترسیم و فقط بگوئیم: " خدا کریم است و انشااله اتفاق بدی نمیافتد ." در این صورت هیچ رویداد ناگواری متوجه ما نخواهد شد.
و فکر میکنم این همان است که خانم ف بدیعی دانشجوی 24 ساله میگوید که "از طالع بینیها فقط تا اندازهای که خوب و مثبت است را میپذیرم و بقیه را رد میکنم."
البته این هم بستگی به دید خودمان دارد مثلا خانم ز صادقی 20 ساله که متولد آذر ماه است میگوید: "همان بار اول که دیدم در طالع آذریها شلختگی ویژگی بارزی است انگار یک تلنگر خوردم و سعی کردم اینگونه نباشم."
اما بعضیها با مطالعهی مشخصات ماه تولدشان انگار دلیل موجهی برای رفتارهای نادرستشان پیدا میکنند و سعی دارند از آن به عنوان سرپوشی روی رفتارهایشان در واقع سوءاستفاده کنند. مثلا خانم مهندس مریم ق 27 ساله که به گفتهی خودش ازآن آدمهاست که زود جوش میآورد و با دیگران درگیر میشود و زود هم از کردهاش پشیمان میشود به عقیدهی خودش چون متولد تیرماه است این خصوصیت را دارد و سعی در اصلاح این رفتارش هم تا حالا که نداشته است.
خانم مریم الف 18 ساله میگوید "تا همین چند وقت پیش خیلی اعتقاد داشتم اما از وقتی دبیر معارفمان این مسائل را با دلیل و منطق برایمان رد کرد دیگر دنبالش نمی روم، بهش بدبین نیستم ولی به نظرم آنقدر اعتبار ندارد که بشود رویش تکیه کرد به اندازهی کلام معصوم علیهالسلام."
خانم رضائی از کتابدارهای شهر که خودش چندان اعتقادی به این مسائل ندارد می گوید توی این مدت که در کتابخانهها مشغول به کار هستم شاید فقط یک نفر از کسانی که این کتابها را به امانت برده از آقایان بوده و این کتابها غالبا توی دست دخترخانمها میچرخد.
احسان زنگنه 18 ساله میگوید وقتی با دوستانم دور هم جمع می شویم هیچوقت صحبتمان به اینجور حرفها کشیده نمیشود اما همین چند وقت پیش یک کتابچهی طالع بینی توی یک نمایشگاه دیدم که مشخصات متولدین دیماه را نوشته بود که آن را تحت تاثیر یکی از همکلاسیهایم که توی مدرسه مرتب طالع بینی ماه تولدش توی دستش است خریدم اما یکبار بیشتر نخواندم و گذاشتم کنار....
ابراهیم ملائی رئیس کتابخانههای عمومی شهرستان میگوید توی این چند سال خدمتم در کتابخانهها فقط چند مورد با آقایانی که برای گرفتن کتاب طالع بینی آمدهاند برخورد داشتهام که آن هم فکر میکنم برای خانمهایشان میبردهاند!
خانم نرگس ز 35 ساله میگوید: هیچگونه اعتقادی به این چیزها ندارم اما این کتابها عجیب برایم کشش دارد و جذبم میکند.
"احمد رضا کریمی" از کسانی که سالها در زمینهی نجوم فعالیت داشته است و شب و روزش شده است ستاره و منظومه و کیهان میگوید: خصوصیات متولدین فروردین را برای یک دیماهی بخوان و بگو مال فروردین است ببین درصد زیادی از آنها را تائید می کند. بالاخره از 20 تا خصوصیتی که توی یک صفحه میآید 8-7 تایش در همهی ما پیدا میشود.
من هم به سفارش این استاد عمل کردم و ماه تولد یک دختر خانم 17 ساله را پرسیدم و بعد، از لابه لای ورقهای کتاب طالع بینی خصوصیات یک ماه دیگر را که حالا یادم نیست چه ماهی بود برایش خواندم و جالب بود که می خندید و برای اکثرش سر تکان می داد و تائید می کرد:
رازداری؟ بله
به سمت موضوعات سحرآسا و مرموز کشیده میشوی؟ بله.
از آدمهای پرخاشگر کناره میگیری؟ بله.
اهل شعری؟ شاعر نیستم اما شعر را خیلی دوست دارم.
ولخرجی؟ نه.
اگر چه این خانم بعد از پی بردن به سرکاری بودن این مصاحبهی کوتاه اعتماد 80 درصدی خود را به طالع بینی کلاً از دست داد و اعتراف می کنم که این تست را روی هر کس دیگر هم انجام دادم در پایان به همین نتیجه رسید اما توصیه میکنم یعنی توصیه که نه بلکه من به این نتیجه رسیدم که نه می شود کاملاً بدبینانه و سرسخت در مقابلش ایستاد و نه میشود به آن سخت معتقد شد بلکه باید موضع احتیاط را برگزید چراکه به قول "زینب پیمانی "از فعالین در زمینهی نجوم، تاثیر ستارهها و صور فلکی بر انسان قابل اثبات است اما شاید هنوز شیوهی درستش کشف نشده باشد و برای همین هم هست که ما گاهی با تناقض روبرو میشویم و مثلاً می بینیم برای متولدین یک ماه خصوصیات متناقضی ذکر میشود.
از الهه م پرستار 25 ساله که در این مورد سوال میکنم می گوید: "قبول ندارم و دربارهام صدق نکرده است یعنی توی این دنیا به هر چه اعتقاد پیدا کنی برایت محقق میشود و اگر قبول داشته باشی بهش میرسی ولی به نظر من این با عدالت خداوند سازگار نیست که یک نفر فلان ویژگی خوبش را مرهون ماه تولدش باشد و چنین چیزی نمی تواند واقعیت داشته باشد. به نظر من ما انسانها چون همیشه دوست داریم از آینده با خبر باشیم و چون محصور در زمان و مکانیم و دلمان میخواهد این حصار را بشکنیم به این منابع رو می آوریم."
"دکتر نصر هم که از جامعه شناسان اصفهان است همین را می گوید:" من مطالعهی چندانی در این زمینه نداشتهام اما فکر میکنم که ما انسانها برای با خبر شدن از آینده به اینگونه مسائل گرایش پیدا می کنیم. البته ایشان وجود چنین رابطههائی را میان صور فلکی و شخصیت انسان رد نمی کند اما معتقد است که نمیشود به هرکسی که ادعا کرد طالع بینی می داند اعتماد کرد، مثل سحر و اسطرلاب که وجود دارد اما از عهدهی هر کسی بر نمی آید."
دفتر پاسخگوئی به مسائل اعتقادی قم هم وجود چنین علمی را تائید می کند اما معتقد است که ما هنوز به آن دست پیدا نکردهایم و این منابع که تحت عنوان طالع بینی هندی و چینی و ایتالیائی و... در دسترس هستند بر اساس تحقیقاتی ناقص تالیف شدهاند و بعضی حتی بدون هیچ تحقیقی گردآوری شدهاند و برای همین نمی توانند مرجع قابل استنادی برای ما باشند. ایشان یک اشاره هم به علم نسب شناسی از روی چهره و هیکل می کند که البته الان دیگر اثری از آن باقی نمانده است. این روحانی جوان به گوشهای از زندگی امام رضاعلیهالسلام هم اشاره می کند که چون ایشان تا مدت زیادی صاحب فرزند نشده بودند اطرافیان شایعه کردند که امام جواد فرزند ایشان نیست و یک نسب شناس توانست از روی ساق پای ایشان نسبت پدر و فرزندی این دو بزرگوار را ثابت کند.
زهرا ح 30 ساله و کارمند هم طالع بینی را قبول دارد و حتی کسی را میشناسد که یک کتاب طالع بینی قدیمی مربوط به چیزی حدود صد سال پیش دارد که خیلی به آن معتقد است و برای امور مهم زندگیاطرافیان از جمله ازدواج به آن مراجعه میکند. اما" دکتر علیرضا کمری" که از نویسندگان بزرگ کشور و از جمله کسانی است که در زمینهی مردم شناسی تحقیق و مطالعهی فراوان داشته با وجودی که رمل و اسطرلاب و جفر و طالع بینی را که یک زمانی فلکیات یا علوم غریبه مینامیدهاند، از جهتی قابل توجه دانسته و تاثیر کواکب و افلاک را برآدمی تقریبا قابل اثبات میداند معتقد است که میشود یک چیزهائی از آن استنباط کرد اما نه در آن حد که بشود به آن استناد کرد. علیرضا کمری میگوید:" برای تصمیمات بزرگ مثل ازدواج لازم نیست توی آسمانها دنبال خوشبختی بگردیم تو همین زمین اگر درست بگردیم پیدایش میکنیم و زمانی انسان برای تصمیماتش به این چیزها روی میآورد که کمیت عقلش لنگ شده باشد."
محمد م 50 ساله و از کسانی که اهل ادب است می گوید:" آنچه از "حال" بگوید قابل قبول است چرا که ما فرزند حال هستیم و نه گذشته و آینده و اگر کسی بخواهد با ستاره و صورت فلکی مرا از آیندهام آگاه کند نمی پذیرم چون هیچکس نمی تواند حتی از یک ثانیهی بعد خودش یا دیگری با خبر باشد." ایشان همچنین عنوان اینجور کتابها را قبول ندارد چرا که طالع به معنی آن چیزیست که قرار است طلوع کند و بیاید و آنچه در این کتابها آمده چیزی به جز ویژگیهای شخصیتی انسانها نیست برای همین میگوید:" باید برای این کتابها نام دیگری برگزید."
اما ابراهیم ملائی رئیس کتابخانهی مرکزی خمینیشهر به طور کلی این کتابها و ادعاها را زیر سوال میبرد و میگوید اینگونه تالیفات به جز تراوشات ذهنی نویسنده چیز دیگری نمیتواند باشد و میگوید اگر خلاف تعهد و تخصصم نبود اصلا اجازه نمی دادم این کتابها در میان قفسه های کتابخانه جا بگیرند اما بالاخره ممکن است بعضیها هم صرفا برای تحقیق به دنبال این منابع باشند و ما موظفیم این کتاب ها را در اختیارشان قرار بدهیم.
اما وقتی برای تحقیق بیشتربه سراغ "زینب پیمانی" کارشناس فیزیک و مربی نجوم پژوهشکدهی دانش آموزی می روم با دنیای تازهای آشنایم میکند: "کلاً در این زمینه دو تا دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه هست که به کلی این علم را رد میکند و خرافی میپندارد و در مقابل افرادی هم هستند که سرسختانه از آن دفاع میکنند. اما آنها که رد میکنند دلایل علمی دارند، می گویند اگر قدمت شناخت صور فلکی در یونان قدیم به 2 هزار سال پیش برسد با توجه به اینکه در هر 100 سال هر صورت فلکی 5/10 درجه تغیر مکان می دهد (هر چند این تغییرات به قدری نامحسوس است که ما متوجه آن نمی شویم.) از 2 هزار سال پیش تا کنون هر صورت فلکی 30 درجه تغییر مکان داده یعنی الان "حوت" صورت فلکی اسفندیها در جایگاه صورت فلکی "دلو" که مختص بهمنیهاست قرار گرفته و در نتیجه خصوصیات اسفندیهای امروز با بهمنیهای 2 هزار سال پیش مطابقت پیدا میکند." خانم پیمانی در ادامه میافزاید:"اگرچه این دلیل منطقی و قانع کننده است اما باز هم نمیتواند دلیل کاملاً موجهی برای رد کردن کردن این مسئله باشد چون در این صورت می توانیم حداقل میان تمام متولدین یک فصل مشترک خصوصیات مشترکی پیدا کنیم و مثلا بگوئیم اکثر متولدین زمستان آدمهای آرامی هستند." او معتقد است که خیلی هم نباید به این قضیه بدبینانه نگاه کرد چون صور فلکی هنوز آنقدر تغییر مکان ندادهاند که تمام محاسبات ما را به هم بزنند."
خانم پیمانی به نکتهی جالب دیگری هم اشاره میکند که بی مناسبت به این روزها نیست : "اگر قرار باشد اینقدر جزئی حساب کنیم آن زمان هم که ایرانیها اول فروردین را به عنوان آغاز سال نو در نظر میگرفتهاند دقیقا روز اول فروردین نقطهی اعتدال بهاری بوده است (یعنی زمانی که طول شب و روز دقیقا با هم برابر می شود.) اما الان با توجه به همان تغیر مکانها این زمان مصادف میشود با اواخر اسفند و یا حتی اواسط آن و با این حساب ما جشن عید نوروزمان را چند روز دیر برگزار میکنیم.
یکی از دلائل محکم ابراهیم ملائی برای رد اینگونه کتابها این است که گاهی با توصیههائی در کتب طالع بینی مواجه میشویم که متاسفانه با قوانین عرفانهای نوظهور مطابقت دارد برای مثال به گفتهی ایشان در یکی از همین کتابها به خواننده توصیه شده که برای تخلیهی خود هنگام عصبانیت فحش بده و ناسزا بگو و این دقیقا یکی از قوانین آئین "اوشو" از جمله عرفانهای نوظهور است که توصیه میکند برای آرامش خود هنگام عصبانیت و کلاً گرفتاریهای روزمره به جای گریه کردن به زمین و زمان فحش بدهی."
با این حساب میطلبد که ما به عنوان خوانندگان این کتابها و حتی طالع بینیهای ماهانه و هفتگی در بعضی نشریات حتی اگر فقط با هدف سرگرمی هم مطالعه میکنیم چشممان را باز کنیم و چشم بسته همه چیز را از هر گوینده و نویسندهای نپذیریم تا از آفاتی اینچنینی در امان بمانیم.
ملائی همچنین کتابی به نام " مروری بر آئینها" نوشته ی حجت الاسلام مظاهری سیف را به ما معرفی می کند که طالع بینی را به طور کامل به نقد کشیده است و حالا من که برای پیدا کردن این کتاب از کتابخانههای الغدیر و دارالزهرا و حتی کتابخانهی مرکزی دانشگاه اصفهان دست خالی برگشتهام آمدهام نمایشگاه بزرگ کتابی که از روز 5 اسفند در خیابان امام جنوبی برپا شده است. چرخی در فضای خلوت نمایشگاه میزنم ومیآیم سراغ مسئول غرفه : "کتابی به اسم نقدی بر آئینها ندارید؟ جواب منفی میشنوم و البته انتظاری هم غیر از این ندارم چون با همان نگاه اجمالی و گذرا روی غرفهها متوجه عناوین تکراری کتابها شده بودم. مسئول نمایشگاه که به گفتهی خودش از تهران آمده بود از عدم استقبال خمینیشهریها گله داشت. من هم گفتم خب اسفند فصل خوبی برای خرید و فروش کتاب نیست. البته این را فقط محض آبروداری گفتم وگرنه برای ما فروردین و اسفند ندارد ما اگر اهل کتاب خواندن و کتاب خریدن بودیم کتاب فروشی " ارمیا"ی خیابان ولیعصر جمع نمیکرد برود.
بگذریم! نمایشگاه دائمی مجموعهی الغدیر هم اگرچه این کتاب را ندارد اما مسئول نمایشگاه مرا با کتاب دیگری به اسم "نقدی بر طالع بینی" آشنا میکند که اگرچه نتوانستم حتی توی کتابفروشیهای اصفهان هم گیرش بیاورم اما حداقل میتوانم این دو عنوان کتاب را به شما معرفی کنم. شاید توانستی پیدایشان کنی و ما را هم بی خبر نگذاری. گشتم نبود اما تو باز هم بگرد شاید پیدا کردی.
روزنامه فرصت از سال 13 کار خود را آغاز کرد و در حال حاضر خبر های خود را به صورت آنلاین نیز ارائه میکند