مسؤولان نخوانند ... /51

ارسال در سایرعناوین

m-nakhanand- نیازمندی‌های این شماره!

- کاری به مختار نداریم!

- «رخصت» یا امیر؟ «فرصت» ای فلانی!

 

- و ...

 

نیازمندیهای این شماره!

بابا! خسته شدیم. بسه دیگه! بلایی که سر بیمارستان منظریه اومده داره دامنگیر این جاده كمربندي هم می ‌شه. می ‌گی نه برو ببین آسفالتاش داره داغون می‌ شه. تو را به خدا یکی بره اینا را شیرفهم کنه!

***

کاری به مختار نداریم!

یکی از شهروندان انتقاد کرده بود که چرا تو شماره 49 تو این ستون «مختار» را مسخره کردید؟ اگه مطلب را یه‌بار دیگه با دقت بخونید می ‌بینید که تو این مطلب داریم به دستگاه قضا و دادگستری طعنه می ‌زنیم و کاری به مختار نداریم. فقط یه جمله در مورد مختار نوشتیم اون هم نقل قولی بود از طنزی که این روزها بین مردم رایج شده بود.

***

«رخصت» یا امیر؟ «فرصت» ای فلانی!

تو یکی از قسمت ‌های سریال مختارنامه، یکی از شخصیت ‌ها وقتی می ‌خواد وارد خیمه رئیسش بشه، بهش می‌گه: رخصت یا امیر؟ و جواب می‌شنوه: فرصت ای فلانی! با شنیدن این دیالوگ یه لحظه فکر کردم این دیالوگ به سفارش بعضیا به سریال اضافه شده. راستی! خمینی ‌شهر کِی قراره رخصت پیدا بکنه؟!

***

به چرخ گوشت طبیعی نزدیک میشوید!

قراره یه سری تابلو به تابلوهای راهنمایی و رانندگی اضافه و تو جاده مرگ نصب بشه. تو این تابلوها علایمی نوشته شده مانند: خطر تصادف، خطر مرگ، ملاقات با عزرائیل یک کیلومتر، خطر قیچی شدن، به چرخ گوشت طبیعی نزدیک می‌شوید 500 متر، پِرِس کردن رایگان، توافقات تا فلان مرحله پیشرفت کرده هنوز کامل نشده بیخود دل نبندید، و...!

***

فیتیله جلسه تعطیله!

ما هم که به مدرسه می ‌رفتیم منتظر بودیم یه روز اعلام کنند فردا مدارس تعطیله اون وقت بود که شعار «فتیله فردا تعطیله» طنین ‌انداز می‌شد. یادش بخیر! ولی مثل اینکه اعضای کنونی شورای فرهنگ عمومی این برنامه‌ ها را تو دوران مدرسه نداشته ‌اند. واسه همین تا می ‌تونند این جلسه را تعطیل می ‌کنند و شعار می ‌دهند «فیتیله جلسه تعطیله»! البته به تازگی بدنبال انتقادات پی در پی، این شورا یه جلسه تشکیل داده. ما امیدواریم اولاً این جلسات مستمر و منظم  برگزار بشه بعد هم این جلسات باید مصوبات درست و درمون داشته باشه. همینطوری هم که نمی‌ شه!

***

من نبودم دستم بود!

اگه یه تیم فوتبال خارجی شکست بخوره مربی می ‌گه تقصیر من بود، کاپیتان تیم می‌ گه من کوتاهی کردم، دروازه ‌بان می‌ گه تقصیر از من بود که گل خوردم، بازیکنای دفاع می ‌گن تقصیر ما بود که درست دفاع نکردیم و خلاصه هر کدوم از بازیکنان و دست ‌اندرکاران اون تیم خودشون را در این شکست مقصر می‌ دونند و این باعث پیروزی ‌های بعدی می ‌شه. اما تو مملکت ما و تو شهرستان ما بالاخص در مورد جنایت باغی چی؟ يه مسئول می‌گه دستگاه قضا ضعیف عمل می‌ کنه، يكي ديگه مي گه دستگاه قضا تقصیری نداره مراکز فرهنگی مقصر اصلی ‌اند، اون مسئول اين یکی را مقصر می‌ دونه و اين مسئول اون یکی رو و خلاصه بكش بكشيه كه نگو ...

حالا شما قضاوت کنید. آیا با این وضع بَلبَشو ما باید منتظر پیشرفت شهرستان باشیم؟ یاد اون شعر دوران کودکی افتادم که وقتی یه کار اشتباهی می‌ کردیم می ‌خوندیم: من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود، آستین مال کتم بود، کتم مال بابام بود، بابام مال تهرون بود، تهرون مال ایران بود... و خلاصه من نبودم!!!

***

شهرداری هم افتاد تو کوزه!

بالاخره شهرداری هم افتاد تو کوزه و فعلاً سرپرست داره. نشریه «فرصت» متعلق به شهرداریه. تو شماره‌های قبل به ارگانایی انتقاد کرد که با سرپرست اداره می ‌شه. غافل از اینکه به ‌تازگی یکی از ارگانای بزرگ و کلیدی شهر یعنی شهرداری هم سرپرستي شد. از قدیم گفته ‌اند یه سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به مردم!

***

نيمه شعبان در راهه

اعیاد شعبانیه شروع شده و مهم ‌ترینش عید نیمه شعبان پیش روست. بزرگداشت این اعیاد واسه ما مسلمونا بالاخص مردم ولایتمدار خمینی ‌شهر یه ارزشه. اما بعضی افراد ناآگاه کارهای«ضد ارزش» می‌ کنند. کارهای «ضد ارزش» هم فقط از دیوار باغ مردم بالا رفتن نیست. آیا راه‌بندون ایجاد کردن تو خیابون اصلی شهر مثل خیابان امام(ره) واسه ادای نذر شربت «ضد ارزش» نیست؟ آیا کثیف کردن خیابون ‌ها و معابر با ظرف یه ‌بار مصرف «ضد ارزش» نیست؟

***