پوركاظم رفت و مصائب سياست زدگي باقي است...

ارسال در سایرعناوین

sarmaghaleمهندس عزيزالله پوركاظم را اولين بار در ايام تعطيلات نوروزي سال 87 در ساختمان شهرداري خميني شهر ملاقات كردم. او چند ماه قبل از آن شهردار شده بود و يكي از دوستان نزديك دعوت كرد تا برنامه و درخواست او را براي انتشار يك مطبوعه در شهرستان اجابت كنيم.

 

نفس دعوت پوركاظم براي انتشار يك نشريه محلي در خميني شهر، خود مي توانست دورنمايي از يك همشهري شهردار شده را به دست دهد كه آدم پر دل و جرئتي است و داراي نگاه فرهنگي، چه؛ اگر اين نبود چرا بايد شهرداري كه تازه در شهر هزار و يك جناح بر سر كار آمده است بخصوص آنكه وارث دو دوره شهرداري پر حرف و حديث هم هست، خطر كند و بار انتشار يك نشريه را به دوش بكشد و براي خودش "دردسر" درست كند؟

ما هم لبيك گفتيم تا آرزوي چندين و چند ساله اي را كه در دلمان و در دل نخبگان شهرستان بود جامه عمل بپوشانيم. دورنماي روشني نداشتيم و فقط مي دانستيم كه به سمت "دردسر" مي رويم.

اكنون و پس از سه سال، صادقانه اعتراف مي كنم كه پوركاظم براي انتشار فرصت تلاش بسياري كرد و عليرغم همه كاستي هاي مالي و مديريتي در شهر و شهرداري، از فرصت حمايت كرد و همه هجمه ها و تلفن ها و تهديدها و گلايه ها را به جان خريد تا فرصت، فرصت شد. ما از روز اول گفتيم كه شهرداري نامه زدن كار ما نيست و اگر قرار باشد شهرداري نامه بزنيم ما نيستيم و او هم گفت كه اصلاً چنين قراري نداريم. گفتيم كه در شهرستان انتقادپذيري در حد صفر است و بايد در ماهها و شماره هاي اول صبوري كرد، گفتيم كه برخي مسئولان شهرستان خودشان را عقل كل و ملاك حق مي پندارند و چيزي جز تعريف را نمي پذيرند اما ما به انعكاس خدمت صادقانه و انتقاد از عيوب و نارسائي ها خواهيم پرداخت، گفتيم كه در روزنامه نگاري انقلاب اسلامي اشخاص هر چند كه خوب و داراي عناوين و برچسب هاي خوب باشند ملاك نيستند و ملاك و ميزان نظرات امام و رهبر انقلاب است و افراط و تفريط نسبت به اين مباني در شهرستان بايد به شدت مورد نقد واقع شود تا كسي از سبد اسلام و انقلاب و رهبري براي ديدگاههاي خود هزينه نكند و خود را ملاك قرار ندهد، گفتيم كه هاله تقدس و نوري دور برخي مسئولان شهرستان پيچيده شده كه بايد رفع شود، گفتيم كه بايد در عرصه اجتماعي به سمت فرهنگ سازي برويم، گفتيم كه بايد همه مسئولان شهرستان و نيز عادات اجتماعي ناپسند به مسلخ نقد عالمانه و سازنده برده شود، گفتيم كه فرصت بايد تريبون دردهاي مردمي باشد كه هرگز تريبوني نداشته اند و گفتيم و گفتيم...

انصاف آنست كه در اين مدت و در طول 50 شماره فرصت، منش و رفتار پوركاظم و سياست او در قبال نشريه شهرداري خودش، مؤيد و حامي اين ميثاق بود. و اين ميثاق البته براي شهرداري و به تبع آن براي شهر هزينه هاي فراواني داشت. من كه خود انعكاس برخي و بخشي از اين فشارها و گلايه ها و تنگ نظري ها را مي ديدم به ستوه مي آمدم اما پوركاظم در مقابل اين حجم عظيم فشار، فقط چند ماهي يكبار به ما مي گفت حواستان را بيشتر جمع كنيد و بهانه دست كسي ندهيد. او مي خواست فرصت در چارچوب آرمان هاي عدالتخواهانه امام و رهبر انقلاب، منادي خدمت رساني به مردم خميني شهر باشد و البته ما هم همواره به آقاي شهردار مي گفتيم كه نمي توانيم عدالتخواهي مان را به كناري بنهيم تا برخي خواص از دست مان راضي شوند و او هم مي پذيرفت.

انتخابات مجلس نزديك است و بازار احساس تكليف در شهرستان داغ (!) تا همين جاي اين يادداشت احتمالاً فلاني دست به گوشي همراهش مي شود تا زنگ بزند و بگويد شما مي خواهيد براي شهردار سابق تبليغ كنيد. شما مي خواهيد آقاي فلاني را تخريب كنيد، شما... اما واقعيت آن است كه من درباره منش مديريتي پوركاظم شهردار سخن مي گويم. نمايندگي امري جداگانه است و جاي طرحش اينجا نيست. در انتخابات آتي مجلس – اگر براي ما و البته فرصت عمري بود – همه كساني كه كانديدا شوند و صلاحيتشان تأييد گردد براي فرصت يكسانند و فرصت حق ورود به مقوله تبليغ كسي را ندارد چرا كه اين نشريه متعلق به مردم خميني شهر است و مردم مي دانند كه ورود فرصت به چنين مقولاتي بردن آن به مسلخ سياست است. اصلاً از اين شماره به بعد عزيزالله پوركاظم هم براي فرصت يك شهروند است و البته از خواص و نخبگان، و فرصت همان تعاملي را خواهد كرد كه با ديگر خواص دارد. اما اكنون و به مصداق من لم يشكر المخلوق لم يشكرالخالق نبايد برخي چيزها به فراموشي سپرده شود. پوركاظم مي توانست مباحث كلاني مانند الحاق، عوارض آلايندگي، عوارض معوقه نهادهاي دولتي، زمين هاي در تصرف، جاده كمربندي و خيلي موارد ديگر را پيگيري و طرح و علني نكند و فرصت بعنوان تريبون شهرداري و شهر بدانها نپردازد و مي توانست مانند يك مدير مرتب و اتوكشيده و البته با ظاهر مقبول و صالح(!) صبح بيايد و عصر برود و روزها را با روزمرگي سر كند اما...

البته او و مديريتش در عرصه مديريت شهري يقيناً واجد اشكالاتي بود و اين قلم درصدد مجيزگويي نيست. اما در عرصه فرهنگي، اجتماعي و مطبوعاتي شهرداري گام هاي بلندي برداشت كه اينك باعث افتخار مردم شهرستان است. چه لزومي داشت و دارد كه شهرداري هزينه مادي و معنوي انتشار فرصت را بر دوش خود بيندازد و فشارها را به جان بخرد و بعد از انتشار هر شماره، پاسخگوي وكيل و وزير و ... باشد؟ " فرصت سازي " براي خميني شهر دردسر داشت و شهرداري اين دردسر را به جان خريد.

در فضاي به شدت سياست زده اين روزها كه هر چه به اسفندماه نزديك شويم شديدتر خواهد شد هر حرفي تعبير خواهد شد و واكنش خواهد داشت و تنها اميدواريم كه اين سياست زدگي مفرط كه جلوه هايش را در اين روزها زياد مي بينيم منافع شهرستان را قرباني نكند.