خبرگزاری ایمنا: جمعیتی هزار نفری، سکوت، ۶ و ۸ دقیقه بامداد؛ یا امام حسین یا ابوالفضل شفاعتم کنید، پشیمانی سودی ندارد، ای کاش قبل از حادثه ، کشیدن چهارپایه، دست و پاهای بسته ولی مرده، ۲۰ دقیقه حلقه آویز، تمام.

میهمانی و ضیافت در باغ
وعده، شامگاه ۳ خرداد
خمینی شهر، باغ های اصغر آباد

زنگ گوشی ها به صدا درمی آید
نقشه های شیطانی و وعده های پلید
میهمانان ناخوانده، هیاهو و شورش در باغ
فکرهای پلید اجرایی می شود
نوامیس ربوده می شود
عفت و غیرت زیر پا له می شود
خلاصه بی آبرویی و بس
....................................
تسخیر شدگان شیطان یکی یکی به دام قانون گرفتار می شوند

اعتراف، محاکمه و باز هم محاکمه
عدالت و مسکنی بر دردهای یک شهر حتی یک ملت
دار مجازات مهیا می شود

.............................

5 بامداد؛ خیابان های خمینی شهر
علی بدو، دیر میشه، از دستمون می ره

زود باش بریم جلو جا بگیریم
محسن از این طرف
این طرف جا هست
آقا از این ور نیا، اجازه ندارید
خانم از اون طرف میله ها برید
کمی جلوتر، گریه یک پدر متهم

ای کاش هشیارتر بودم
مادر سر به زیر یک متهم
ای کاش حواسم جمع بود
اشک های پنهانی
دعا های زیر لب یک مادر
ای کاش برای موفق شدن
داربستی با ۴ حلقه طناب

ساعت ۶ بامداد
جمعیتی هزار نفری

سکوت، سکوت، سکوت
ون مشکی
ماموران سیاهپوش با صورتی نقاب زده
چهره هایی مملو از شکست و تباهی و شاید پشیمانی
ای کاش فقط کمی فکر می کردم
چشم بند، دستبند، پابند
چند قدم مانده تا مرگ

سکوت، سکوت، سکوت
استرس پشت چهارپایه دو متری
ای کاش جور دیگر
ذکر یا حسین و صلوات
یا امام حسین یا ابوالفضل شفاعتم کنید
پشیمانی سودی ندارد
ای کاش قبل از حادثه
دعای و ان یکاد زیر لب
پله های مرگ
مشتانی گره زده
لرزه بر اندام
حلقه های دور گردن

ایست قلبی یکی از متهمان
- ۶ و ۸ دقیقه بامداد
کشیدن چهارپایه
دست و پاهای بسته ولی مرده
- ۲۰ دقیقه حلقه آویز
تمام.

ای کاش ......