ابعاد فاجعه خیلی بیش تر از 3هزار میلیارد تومان است
پریشبها تلویزیون، مستند زندگی معلمی را نشان می داد که باوجود ابتلا به بیماری شدید مفصلی، عاشقانه و فداکارانه سرکلاس درس حاضر می شد و از سلامتی خود مایه می گذاشت تا دانسته های خود را به فرزندان این کشور انتقال دهد. آن خانم معلم، فقط نمونه ای از صدها هزار معلم فداکار این کشور است که از هفته آینده باید با روحیه و امید، سال کاری جدیدی را شروع کنند.
در جوامع بشری بخشی از شهروندان، شغلها و مسئولیتهایی دارند که تصدی موثر و مفید آنها به فداکاری و از خود گذشتگی زیادی نیاز دارد.
مثلا آتشنشاني كه هر روز بايد خود را به خطر اندازد تا جان ديگران را نجات دهد. يا پرستاري كه براي كاهش درد بيماران بايد آسايش و راحتي خود را فدا كند. يا پليسي كه براي جلوگيري از ورود مواد مخدر به كشور، بايد با قاچاقچيان مسلح درگير شود. يا معلمي كه براي تربيت درست نسل آينده، بايد اعصاب و سلامتياش را فداكند...
تعمق بيشتر نشان ميدهد همه ما كم و بيش در شغل و كارمان بايد گاهي براي منافع و آسايش ديگران، از منافع و آسايش خودمان مايه بگذاريم:
كارمندي كه از وقت ناهارش کم می کند تا كار ارباب رجوع را راه اندازد،
رانندهاي كه به خود زحمت ميدهد و مقررات رانندگي را كامل رعايت مي كند،
تعميركاري كه در تعمير دستگاه مردم، بيشتر وقت ميگذارد تا سرهم بندي نكند و ...
پزشکی که از درآمد بیشتر چشم می پوشد تا برای هر مریضش وقت بیشتری بگذارد،
شهروندی که با دیدن شیرهای آب درحال چکه کردن در ادارات، احساس مسئولیت می کند تا از هدر رفتن آب بيتالمال جلوگيري كند....
همه و همه مصاديق فداكاري در زندگي اجتماعي هستند.
جامعه شناسان برای تحلیل این نوع فداکاری ها، از مفهوم «سرمايه اجتماعي» کمک می گیرند. منظور از سرمايه اجتماعي، مجموعه هنجارهايي است كه باعث همكاري، اعتماد، مشارکت و همبستگي ميان اعضاي جامعه مي شود. در جامعهاي كه سرمايه اجتماعي بالا باشد، شهروندان براي همديگر و اجتماعشان احترام و ارزش بيشتري قايل مي شوند، به مقررات و ارزشهاي اجتماعي احترام بيشتري ميگذارند و براي رفاه و آسايش ديگران، از رفاه و آسايش خود مايه ميگذارند.
مهمترين و مشهورترين كاركرد سرمايه اجتماعي، «اعتماد» است.
در جامعهاي كه اعتماد عمومي به هر دليلي كاهش يابد، انگيزهها براي فداكاري و از خودگذشتگي هم كم ميشود.
در جامعهاي كه اعتماد عمومي پايين بيايد، كارمندان كم تعهد براي دزديدن از كار بهانه پيدا ميكنند و به خود ميگويند « 3هزار ميليارد دزدين، دزدی کوچیک من ازکار، در مقابل این اختلاس هيچه!»
در جامعهاي كه اعتماد عمومي پايين بيايد، راننده كم تعهد، برای قانون شكني بهانه پيدا ميکند و با خود می گوید: «3هزار ميليارد رو خوردن، من چرا بايد پشت چراغ قرمز بايستم يا به علامت توقف ممنوع احترام بگذارم؟»
در جامعهاي كه اعتماد عمومي پايين بيايد، شیطان رفتگر را هم به فکر می برد که: « 3هزار ميليارد دزدين، من چرا باید جون بکنم و خیابون رو خوب تمیز کنم؟ سمبلش می کنم»
در جامعهاي كه اعتماد عمومي پايين بيايد، مدیر عامل کارخانه ای که طبق معمول از وام ندادن و رشوه خواستن بانکها خیلی شاکیست با خود می گوید «آقا 3هزار ميليارد تومن تو مجموعش دزدين، بجای اینکه از خجالت بره بمیره، گردنشو گرفته بالا و جایزه هم می خواد!، تو این جامعه من برای چی باید این همه پول بدم فیلتر دودکشها رو هرماه عوض کنم. از این به بعد هر سه ماه یکبار فیلترها رو عوض می کنم. آلودگی مختصر کارخونه من در مقابل آلودگی این دزدی ها هیچه!»
در جامعهاي كه اعتماد عمومي پايين بيايد، كارگر خط تولید هم به این فکر می افتد که : « 3هزار ميليارد خوردن، من چرا باید خودوم رو زحمت بندازم تا این قطعه های لعنتی خوب به هم مونتاژ بشه؟ گور پدرشون! ماست مالی می کنم»
در جامعهاي كه اعتماد عمومي پايين بيايد، شیطان توی جلد مهندس ناظر ساختمان هم می رود و با خود می گوید: «مملکتی که اونقدر خر تو خره که 3هزار ميليارد می دزدن، من برای چی خودمو این همه زحمت بدم تا محاسبات این سازه ها رو اینقدر دقیق انجام بدم؟»
در جامعهاي كه اعتماد عمومي پايين بيايد، احساس مسئولیت و انگیزه برای احترام به هنجارها کم میشود و افراد کمتر برای حفاظت از اموال و منافع عمومی دل می سوزانند.
ماجرای اختلاس اخیر، به شدت به اعتماد عمومی در جامعه ما ضربه زده است. اگر دولتمردان این واقعه را کوچک و کم اهمیت تلقی می کنند، به این دلیل است که در میان مردم نیستند روی صندلیهایشان چسبیده اند و پشت محافظینشان قایم شده اند و صدای بغض آلود اعتراض این مردم نجیب ولی شدیدا عصبانی را در کوچه و بازار نمی شنوند.
چنین مفاسد بزرگی بخصوص وقتی رسانه ای و خبرش موضوع روز می شود، بر «انگیزه های کار و فداکاری» و «وحدت ملی» تاثیر به شدت منفی خواهد گذاشت و کسانی را که باید در حین خدمت، فداکاری کنند تا جامعه امنیت و آرامش داشته باشد را مایوس خواهد کرد. افرادی نظیر:
پرستاران و دکترهای فعال در اورژانسها که کمی فداکاری و مسئولیت پذیری بیشتر آنها می تواند جان بیماران را نجات دهد.
ماموران مبارزه با باندهای تبهکاری و قاچاق موادمخدر که کاهش اندکی در انگیزه و اراده آنان، خسارتهای امنیتی و اجتماعی بزرگی به کشور وارد میکند.
صدها هزار معلمی که از هفته آینده باید سالی پرنشاط و امید را شروع کنند... کاهشی کوچک در روحیه و انگیزه آنها بر اثر این دزدی بزرگ، می تواند کارایی و اثربخشی آموزش و پرورش را کاهش دهد و در تربیت نسل آینده تاثیر نامطلوب زیادی برجا بگذارد...
علاوه بر همه اینها، چنین فاجعه ای آن هم درجامعه اسلامی و دولت مدعی عدالت، بر ایمان و دینداری مردم هم اثر بسیار بدی می گذارد و به قول آقای نقویان، اثر این اختلاس بر دین و ایمان مردم هزاران برابر از فیلمهای مستهجن بدتر است.
پس کسی و جریانی که این فساد را راه انداخته، فقط 3000میلیارد تومان ندزدیده، بلکه ایمان و اعتقاد و اعتماد مردم را دزدیده و آثار جانبی و تبعی کارش بسیار بیش از این مبلغ به کشور صدمه زده و خواهد زد.