تصویر پایانی از این 4 روز جنجالی
ماجرا خیلی سریع اغاز شد و با همان سرعت به پایان رسید.فردی به معاونت وزیر امور خارجه منصوب شد. مجلسی ها سرآن اعتراض کردند. استیضاح وزیر امور خارجه اعلام شد. وزیر استعفای معاون جدیدش را با دلخوری پذیرفت. استیضاح پس گرفته شد و معاون مربوط به زندان افتاد! همه چیز طی چهار روز به وقوع پیوست اما این چهار روز صرفنظر از کشمکشها و اختلافاتی که داشت ، چه دستاوردی برای نظام جمهوری اسلامی ایران داشت؟
بالاخره باید موضوع را از این حیث نیز بررسی کرد.آیا اینکه فردی به مقام معاونت وزیر خارجه یک نظام سیاسی برسد و پس از سه روز مجبور به استعفا شود و دوروز بعد هم دستگیرگردد،دستاوردی پسندیده است یا قبیح؟ تصور نمی کنم که هیچ کدام از طرفین ماجرا، آن را پسندیده بدانند.ولی چرا این ماجرای قبیح می تواند در یک نظام سیاسی مقتدر به وجود آید؟ و آیا چنین رخداد هائی در نظام ها،عادی و طبیعی تلقی می شود؟
صد البته،اقدام سریع و قاطع نمایندگان مجلس، بیانگر حساسیت آنان در مقابل فساد و روابط نا سالم در درون سیستم است و این موضوع مایه مباهات در نظام جمهوری اسلامی است اما نظام، متشکل از تمامی قوا و نهادهای مسئول است اینکه وزیر امور خارجه به چه دلیل چنین فردی را به معاونت منصوب می کند و چرا از نهادهای اطلاعاتی و قضائی درباره آن استعلام نمی کند و چرا پس از مشخص شدن پاسخ آنان نسبت به برکناری معاون مربوطه اقدام نمی کند(تا خودش استعفا دهد) و چرا دستگاه قضائی،قبل از این تحولات،نسبت به دستگیری فرد مذکور اقدام نمی کند و در حالی که او دارای پرونده قضائی بوده ، در اقدام قانونی تعلل می ورزد،سوالات بسیاری است که باید به آن پاسخ داده شود.
مجموعه این تعلل ها و بی تدبیری ها موجب گردید که تصویر نه چندان خوشایندی طی یک هفته از نظام باقی بماند.