نجات در راستی است!
سردار ساجدی نیا، رئیس پلیس تهران بزرگ در گفت وگو با یکی از رسانه ها به آماری عجیب اشاره می کند و می گوید: در تهران کمتر از 100 زن خیابانی وجود دارد.
اگرچه سردار درست صبح فردای این مصاحبه و البته پس از تکذیب آمار ذکر شده در آن توسط سردار رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی کشور، آن را تکذیب کرد، اما به نظر می رسد ماجرای اعلام آمارهای غلط در زمینه آسیب های اجتماعی در کشور ما، قصه ای است که سر دراز دارد.
در زمینه تعداد متبلایان به ایدز و همچنین درصد شیوع بدحجابی در کشور نیز بر همین سیاق آماری ذکر می شود که باور پذیری آنها در گرو توضیح بیشتر مسئولان امر است و گرنه در نگاه اول پذیرش صحیح بودن این آمار بسیار سخت می نماید. و این در حالیستکه برخی از این آمار نیز با وجود آنکه به هیچ وجه باورپذیر نیستند اما مثل ماجرای تعداد زنان خیابانی، از جانب مسئولان امر تکذیب هم نمی شوند.
مثلاً مسئولان امر در مورد تعداد مبتلایان به ایدز در کشور همواره عددی را ذکر می کنند اما در مواردی نیز تعارفات را کنار گذاشته و می گویند عددی را که ما می گوییم باید چند برابر کنید تا آمار صحیح را بیابید.
در باب شیوع بدحجابی نیز ماجرا بر همین روال است.
مسئله تا آن اندازه بغرنج است که صدای اعتراض همه اعم از مردم و برخی نمایندگان مجلس بلند شده اما در این میان معاون وزیر کشور، در سال گذشته آمار جالب توجهی را ارائه می کند.
افشار با انتشار آماری تایید شده اعلام می کند که درصد بدحجابان جامعه تا قبل از انتخابات سال 88، 10 درصد بوده است که البته این تعداد پس از انتخابات یاد شده به دلیل اتفاقات رخ داده پس از انتخابات! به یک درصد رسیده است!
قصد آن نیست که آمار ارائه شده توسط مسئولان امر در ناجا، وزارت کشور یا هر نهاد دیگری را مخدوش بدانیم اما هر ذهن آگاهی قبول دارد که باورپذیری نسبت به این آمارها آن هم هنگامیکه مثلا تعداد بدحجابان کنونی جامعه در حدود یک درصد عنوان می شود و یا آن هنگام که طبق گزارش های دو سال قبل، تنها در قالب یک طرح جمع آوری زنان خیابانی در تهران، بیش از 2 هزار نفر جمع آوری شده اند؛ بسیار مشکل است.
در واقع ترسی که از بابت این ماجرا وجود دارد این است که نکند ارائه برخی آمارها که در حالت مطلوب، بدون توضیح و تفصیل و یا تکذیب، درست به نظر نمی رسند، سبب ندیدن برخی پلشتی های جامعه و یا بدتر از آن سبب اتخاذ تصمیمات ناصحیح بر مبنای اطلاعات غلط توسط مسئولان امر شود.
ترس از آن است که نکند برخی آمارهایی که در موارد اشاره شده و یا در مواردی مثل ضریب افزایش میزان معتادان در هر سال و تعداد آنها، تعداد کودکان بر سر راه گذاشته شده، درصد جمعیتی که زیر خط فقر هستند و غیره و غیره شامل محتوای ضرب المثل یاد شده باشد و مسئولان امر به جای طرح آمار واقعی برای تصمیم گیری های صحیح و الزام دستگاه های ذیربط به پاسخگویی شفاف، سعی در جلب رضای مقام بالاتر! داشته باشند و به غلط یا بدون توضیحات لازم، آماری را ارائه کنند که در نگاه اول برای هیچ ذهنی قابل باور نیست.
پر واضح است که افکار عمومی اگر از صحبت ها و آمارهای ارائه شده توسط مسئولان و دستگاه های ذیربط رایحه واقعیت را استشمام نکنند، آنگاه این رسانه های دشمن هستند که با رصد خلأ ایجاد شده اقدام به پر کردن آن و ارائه آماری می کنند که شاید در ظاهر باور پذیر باشد اما دروغ بزرگی بیش نیست. و صد البته که این اتفاق به نفع هیچ کس نخواهد بود.
امر باور پذیر بودن اقدامات و آمار ارائه شده در زمینه برخی آسیب های اجتماعی نکته ای است که مسئولان باید به صورتی کاملا جدی در آن دقیق شوند. مثلا در ماجرای اعتیاد گفته می شود که سالانه 5 درصد به جمعیت معتادان کشور افزوده می شود و این در حالیستکه توانمندی سازمان بهزیستی در درمان این جمعیت می تواند تنها 2 درصد آنها را در هر سال درمان کند.
حال با اوضاع موجود آیا می توان برخی آمارهای ارائه شده را باور کرد یا اینکه این قبول مخاطبان نیاز به توضیح بیشتر یا عذرخواهی مسئولان امر دارد...؟!