چه کسانی از آب گل آلود مشائی بهره می برند؟
این روزها همه منتقد جریان انحرافی شده اند.هم اخبارش جذاب است و هم حوزه انتقادات متنوع. از بحثهای فرهنگی و بی حجابی و اباحه گری در سینما گرفته تا برسد به فساد اقتصادی گسترده و اخیرا هم که جن گیری و عرفان های دروغی و شیادی و طی یکی و دو روز گذشته ارتباط با سیا و راه اندازی جاسوس خانه هم به آن اضافه شده است.
جامعه چند صباحی است از فتنه رنگی درآمده و طبیعی است که نسبت به هر فتنه دیگری واکنش نشان دهد.برای مردم سنگین و غیر قابل تحمل است که انقلاب برای انتخاب ارزشها و اصول انقلاب و عدالتخواهی یکبار پوست اندازی کند و بعد یک مشت جن گیر و رمال در گوشه و کنار سیاست با مهره و رمل و اسطرلاب دستگیر شوند و بگویند که اینها در فساد اقتصادی و سیاسی گسترده جریان انحرافی سهم داشتند و صدر و تا ذیل اشتباهات فاحش دولت هم به پای این کف بین ها نوشته شود.
به این فهم جریان انحرافی فساد های زیادی دارد که بسیاری از آنها نیز آشکار شده است و برخی هم نیازمند بررسی بیشتر نهادهای انتظامی و امنیتی و قضائی است.با این حال 2 مساله وجود دارد که به نظر می رسد عده ای آگاهانه یا ناآگاهانه با زدن نعل وارونه بر آن تلاش می کنند موضوع مشائی را بیش از اندازه بزرگ کنند تا جائی که در حق او نیز-فارغ از همه اتهاماتی که به وی وارد است-بی انصافی شود.
موضوع اول اخراجی های دولت است.این روزها خیلی ها از دولت اخراج می شوند.بسیاری از کسانی هم که اخراج می شوند تا چند روز گذشته سیاست های دیکته شده همین جریان انحرافی را مو به مواجرا و پیاده می کردند.اما اتفاقی که افتاده، این است که هر کس از این دولت اخراج می شود، برخی چنان وانمود می کنند که گوئی او از مخالفین جریان مشائی بوده و به دلیل ایثار و غیرت و پایمردی در مقابل انحرافات از کار بی کار شده است.البته این ادعا درخصوص عده زیادی صادق بوده و اثبات هم شده است.اما چنین استنباط کلی برای همه اخراجی هاي دولت روغن از خاک کشیدن است.
برخی از کسانی که این روزها از دولت اخراج شدند و یا می خواهند اخراج شوند، اتفاقا مدیرانی بودند که همواره به دلیل دنباله روی از سیاست های جریان انحرافی مورد انتقاد بودند و تا همین روزهای آخر هم خود را سرباز فداکار و پا در رکاب مشائیون می دانستند و دلیلی ندارد امروز که مهر پایان بر ماموریتشان خورده، اسطوره قلمداد شوند.شاید دلیل اخراج انها این بوده که سهم بیشتری می خواستند یا برای ماموریت جديد ناکارامد بودند و یا اینکه جای دوست و آشنا را تنگ کرده و شاید هم سیستم در حال ارتقا بوده و حذف شان ضرورت داشته است و مواردی از این دست که حکم ضد مشائی بودن نمی گیرد.
در این که جریان موسوم به انحرافیون درحال یک دست کردن دولت برای انحراف بیشتر است تردیدی نیست.اما نه اینکه هر کسی کنار زده شود به دلیل مقاومت دربرابر مشائی بوده و از او دهقان و پطروس فداکار ساخته شود.
مساله دوم هم خود رئیس جمهور است.برخی چنان بی مهبا در مقابل حمله به جریان انحرافی و منحرف و مفسد خواندن مشائی از رئیس جمهور دفاع می کنند که گوئی مشائی دولت دیگری است و احمدی نژاد هم در قبال او دست بسته است و چاره ای جز تمکین ندارد.
به نظر می رسد این نوع برخورد توهین به منتخب مردم و رئیس جمهور است.این روزها از صدر تا ذیل نظام و نهادهای حکومتی به افشاگری درباره جریان انحرافی مشغولند.نخبگان و خواص و علما و روحانیت و مراجع همه و همه از فساد این جریان خطرناک هشدار می دهند.چنین اجماعی درباره فساد یک جریان کم نظیر است.
با این حال رئیس جمهور در مقابل همه این انتقادات ایستاده و حاضر نیست حتی لحن و یا تعاریف آسمانی خود را از مشائی تعدیل کند.دراین صورت 2 احتمال بیشتر وجود ندارد یا اینکه –خارج از شوخی-رئیس جمهور کشور مسخ شده است که در اینصورت باید زعمای قوم فکری اساسی کنند و یا اینکه رئیس جمهور هم همه این کارها را قبول دارد و از آن دفاع می کند.در هر حال پای انحراف مشائی را رئیس جمهور امضا زده است و معنی ندارد که مدام همه گناهان به پای مشائی ریخته شود.مشائی اگر خطرناک است به این دلیل است که در قدرت است و پشت به پشت رئیس جمهور دارد.در غیر اینصورت این جریان هم مانند خیل دیگری از منحرفین در پستوخانه رمالی و طالع بینی که نه خطری دارند ونه زحمتی.
به نظر می رسد کسانی که بی توجه به عملکرد احمدی نژاد مدام از مشائی و جریان انحرافی دم می زنند از چند دسته خارج نباشند.
دست اول کسانی هستند که با تخریب مشائی به او کمک می کنند و جیره می گیرند.درباره این دسته و گروه، اطلاعاتی وجود دارد که به مرور زمان منتشر می شود.بخشی از این جریان، نزدیکان به راس جریان انحرافی هستند که اخیرا دستیگر شدند.
دسته دوم کسانی هستند که رئیس جمهور را دارای نقد و اشکال می دانند اما به هر دلیل اینکار را در شرایط فعلی به صلاح نمی بینند.این دسته برای خود توجیهاتی دارند که البته خیلی شان هم بی راه نیست.با این حال اگر قرار نیست، رئیس جمهور فعلا نقد شود دلیل هم ندارد که مشائی بی حساب سیبل کارهای نکرده و کرده واقع شود.نمونه آن هم نافرمانی 11 روزه از حکم حکومتی بود که گفته می شد ، مشائی اتفاقا در این مورد نقش خاصی نداشته است؛ هر چندبرای این نوع لج بازی ها زمینه سازی کرده است . حتی برخی می گویند با این کارِ رئیس جمهور، مخالف هم بوده است.
اما دسته سومی هم وجود دارند که این روزها تازه از خواب بیدار شدند و بیش از دیگران چارسر و لیچار بار مشائی و جریان وابسته اش می کنند و تلاش هم دارند با صدای بلند تر افشاگری کنند تا بیشتر دیده شوند.اینها همان کسانی هستند که تا دیروز هر انتقادی به دولت را نشانه بی بصیرتی می دانستند و منتقدین را به همراهی با بیگانگان و فتنه گران متهم می کردند.
این جریان که به دلیل دفاع غیر طبیعی و دوآتشه و کورکورانه ، متهم به افزایش ضعف ها و زشتی های دولت هستند و بستر ساز خود رائی ها و بی قانونی ها و لج بازی های کودکانه اخیر می باشند، با بزرگ نمائی مشائی و کوچک کردن احمدی نژاد در کنار وی، تلاش دارند اشتباهات گذشته خود را پاک کنند .
این افراد که روزی به وکیل الدوله بودنشان افتخار می کردند و به تندروهای جریان اصولگرا معروف بودند، در ایامی که رئیس مجلس به دلیل یک قرائت اشتباه از قانون، آن مصوبه جنجالی را در مجلس گذراند و "یک شنبه سیاه مجلس" را رقم زد، او را ضدولایت فقیه نامیدند، اما حاضر نشدند در ماجرای نافرمانی رئیس جمهور در مقابل حکم حکومتی، برای یکبار هم که شده اعلام انزجار و برائت کنند.
این جریان که اخیرا به خاطر سکوتشان مورد انتقاد آیت الله مصباح هم قرار گرفتند، امروز تلاش دارند که در این آشفته بازار که جریانی به نام انحرافیون سیبل شده و از چپ و راست می خورد، میدان دار این هجمه بی هزینه شوند و همه ضعف های دولت را گردن این جریان بیاندازد وخود و گذشته شان را تبرئه کنند. مشائی و فرقه او را به گوشه رینگ ببرند و مدال افتخار کشف ریشه انحراف در دولت را بر سینه بزنند.گو اینکه اگر مشائی و شامورتی بازها کنار روند، احمدی نژادی باقی ماند که همچنان قدسی و آسمانی است.