الوفرصت شماره 58

ارسال در الو فرصت

aloحجم تلفن ها و نامه های مردمی به دفتر «فرصت» که اغلب حاوی درخواستهای مردم از مسؤولان و ارگان هاست رو به افزایش است واین نشان دهنده ضوررت وجود یک پل ارتباطی بین مردم و مسؤولان استان است.

انعکاس این درخواستها و درد دل ها لزوماً به معنای تأیید آنها نیست و در عرف مطبوعات هم نیست که یک مطبوعه در خصوص صحت و سقم ی کادعای تلفنی تحقیق کند. بلکه مطبوعات عموماً تلفن ها و تماسهایی را که· حاوی توهین و تهمت نبوده و تنها شامل یک درخواست یا گلایه جزئی است منتشر نموده و نهادها وارگان ها هم توجیه هستند که باید پاسخ لازم را ارائه کنند.و اینک این تماسها:

دوجوان همشهري: 21 مهر ماه داخل سالن مطالعه الغدیر مشغول درس خواندن بودیم که با صدای بلندی که می گفت: من مسوول کتابخانه های شهرستان هستم، از جا پریدیم، بعد ایشان کارت های عضویت همه را چک کرد و بعضی را از سالن بیرون کرد و با این سر وصدا آرامش سالن را که مهم ترین لازمه برای چنین مکان هاییست، بر هم زد و گفت: هر کس اعتراض دارد به مدیر کتابخانه های استان مراجعه کند! حالا این بماند ولی اصلا در شان و شخصیت یک مسوول فرهنگی هست که چنین برخوردی با مراجعین داشته باشد؟ آیا این رفتارها دوری جوانان را از چنین محیط هایی در پی نخواهد داشت؟ یعنی کتابخانه دارد در جهت خلاف اهداف مورد ادعایش گام بر می دارد؟

عسگری: ما بیمه مان آزاد است. برجی 85 هزار تومان برای بیمه می دهیم ولی وقتی می رویم داروهایمان را بگیریم می گویند آزاد است.

دریا: وقتی که بحث هیأتی هاست همه انتقاد می کنند. در حالی که هیأتی ها همیشه سنگ تمام می گذارند. پایگاه های بسیج و محافل قرآنی و ... خیلی وظایف خود را به نحو احسن انجام نمی دهند. مثلاً در هفته دفاع مقدس کار خاصی نکردند در حالی که قبلاً در خیابانهای آدم حس جنگ بهش دست می داد. ولی هیأتی ها در محرم شهر را سیاه پوش می کنند و حس محرم به آدم دست می دهد.

یک خانم: قرار بود روزهای فرد بازیافت ها را ببرند ولی این کار را نمی کنند. بازیافت ها را اگر در پلاستیک باشد می برند وگرنه خیر!

یک شهروند: در خیابان شریعتی سوار اتوبوس واحد شدم. دو تا ایستگاه رفتم و پیاده شدم. از کارت من 200 تومان کم کرد. من که اصفهان نرفتم که 200 تومان از کارت من کم شود.

خانم پناهی: بانک ملی شعبه بازار کارمندی دارد به نام آقای ابراهیم کرمی که بسیار با مردم خوش برخورد است. تکریم ارباب رجوع را واقعاً به جا می آورد و با سالخوردگان هم خوش برخورد است و تا آنجا که بتواند کمکشان می کند.

حاج هاشمی: به مسؤولان شهر بگوید زحمت بکشند تا زمانی که قمه زنی در این شهر هست کسی به شهر ما نمی رسد من قمه زن نیستم به دوستانم هم می گویم که قمه نزنند یا حداقل توی خانه هایشان بزنند یا مثل مراسم قالی شویان کارشان فقط قمه ها را دستشان بگیرند.

یک شهروند: نیروی انتظامی خیلی ضعیف عمل می کند ما خودمان برای باغ هایمان دوربین و ضبط صوت و نگهبان گذاشته ایم هر چه هم زنگ می زنیم مأمورانشان سر صحنه حاضر نمی شوند.

يك شهروند: چرا فرصت در مورد این شب شعری که این قدر خمینی شهر را به مسخره گرفته بود. هیچ عکس العملی نشان نداد؟ چرا مسؤولان شهر چیزی نگفتند؟ از شهر اعاده حیثیت نمی کنید؟

خانم ماندگاری: اتوبوسهای خط ارغوان خیلی دیر به دیر می آیند یعنی در بهترین حالت 20 دقیقه، 20 دقیقه می آیند در صورتی که فاصله دو سرویس باید 10 دقیقه باشد. گذشته از آن اتوبوس های این خط بسیار بی کیفیت هستند.

گلستانه: روبروی مدرسه نسترن یک ساختمان است که قدیمی است و خطرناک است دو تا تیر چراغ برق هم هست که خطر سقوط دارد، باید حتماً یکی بمیرد. چهار راه شهید مدنی مدتی است چراغ قرمز و سبزش سوخته و تصادفاتی وحشتناک رخ داده. همسایه های اطراف ترمینال باربری ذله شده اند. جاده را نیمه کاره رها کرده اند. اولاً چرا جاده را تکمیل نمی کنید که ماشین ها را از آن طرف هدایت کنید؟ کی این ترمینال جابه جا می شود؟

صفاری: آسفالت میادین امام و پمپ بنزین و میدان شهدا دچار جمع شدگی و موج شده است.

یک شهروند: چند وقت است که اوضاع حجاب خمینی شهر خراب است و یه هو اتفاقی می افتد و اسم خمینی شهر بد در می رود. اینها بومی نیستند.

يك شهروند: در مورد بنرهای بافت فرسوده که زده اند یکی از آشناهای ما دنبال این کار را گرفته از او دو سند می خواهند یکی برای وثیقه و دیگری بری  پشتوانه آن یکی!

یک شهروند: بیمارستان اشرفی با یک آژانس قرارداد بسته برای اینکه پزشک هایش را از اصفهان به بیمارستان بیاورد اما این کار خیلی طول می کشد و مریض باید 45 دقیقه الی یک ساعت معطل بماند.

ولی یک دانش آموز: این دو نوبته شدن مدارس خیلی دردسرساز شده است. در مدرس رضوان اصلاً بچه ها برای داخل صف ایستادنشان موقع صبحگاه مشکل دارند. بعضی کلاس ها روی موکت تشکیل می شود. چون کلاسشان در حال ساخت است.

يك شهروند: حد فاصل میدان صهری و میدان نماز یک باغ متروکه است چرا شهرداری برای این باغ کاری نمی کند؟

نوربخش: پارک هفتصد دستگاه کم نور است لطفاً رسیدگی کنیم.

یک شهروند: مسؤولین ما انگار از شهر دیگری بلکه از کره مریخ آمده اند و نمی دانند مردم به چه سختی زندگی می کنند و انتقاد پذیر نیستند هر مدرسه ای که می رویم بچه هایمان را ثبت نام کنیم یک مهر هیأت امنایی به آن می زنند و پول می گیرند من سه تا بچه مدرسه ای دارم که باید برای هر کدام حداقل 120 هزار تومان بدهم وقتی اعتراض می کنیم می گویند آبرویت را حراج کن و برو اسم بنویس، قسطی پول بده. دروغ است که هیأت امنایی برای افرادی است که وسع مالی خوبی دارند.

یک شهروند: در کوی شهید کوهی، کوچه شهید مؤذنی دو تا موادفروش هستند ما باید چه کار بکنیم؟

یک شهروند: بنر زده اند که فاز سوم سید محمد افتتاح شد. این 130 میلیونی که خرج مرده ها کردند خرج زنده ها می کردند.

یک شهروند: ما مریض داشتیم که دلش درد می کرد ساعت 1 نصفه شب او را به بیمارستان اشرفی بردیم. معاینه کرد و گفت که آپاندیس نیست. و سونوگرافی گرفت و گفت که فردا صبح بیایید. صبح که رفتیم می گفت برو یکشنبه بعد بیا. اگر بیمار اورژانس نبود می گفت کی بیا؟!

خانم نوربخش: بچه من زمین خورد و بینی اش خون آمد. بردیمش بیمارستان اشرفی. هم پزشک شیفت شب و هم پزشک شیفت صبح گفتند نشکسته و خیال ما را راحت کردند. یکیشان گفت بروید پیش متخصص. رفتیم اصفهان، عکس گرفتند و گفتند که 2 جایش شکسته! و بعد عملش کردیم. اگر یکی بدبخت تر از من بود چه باید می کرد؟

حاج حیدری: در سه راه شهید رجایی که دارند بلوار را درست می کند. افتادند به جان درخت ها به جای اینکه درخت بکارند ریشه کنشان کردند.

رفیعی: دانشگاه صنعتی یک سری زمین پشت فنی و حرفه ای دانشگاه زده به نام اصفهان از طرف دیگر راغب هم دانشگاهش به نام اصفهان است چرا زمین های خمینی شهر به نام اصفهان زده اند.

یک شهروند: چه کسی این تصمیم را گرفت که اعدام در پارک بهشت باشد؟ چرا این همه مدرسه در اطراف و دانش آموز را نادیده گرفتند؟ پارک جای تفریح مردم است به چه کسی باید گفت؟

سبحانی: بنزین را گران کردند. شیر را هم گران کردند قیمت بلیط اتوبوس را بالا بردند به مسؤولان بگویید یه فکری به حال مردم بکنند.

یک شهروند: از مسؤولان متشکریم که خاطیان را به سزای اعمالشان رساندند ولی بهشت، جهنم شد. این حرفی است که تمام بچه ها می گویند. هیچ کس دیگر دلش نمی خواهد به آنجا برود. چرا ذهنیت پاک بچه ها را خراب کردید؟ چرا توی پارک؟