چشم ها را باید شست
یکی از روزهایی که گذشت، مصادف بود با روز جهانی عصای سفید. بدین مناسبت گفتگویی کردیم با چند تن از نابینایان و کم بینایان موفق شهرستان که در رشته های مختلف فعالیت می کنند.
اميد كريمي؛ شطرنج باز
امید کریمی شطرنج باز کمبینای شهرستان درحال حاضر سوم ابتدایی را در مدرسه شهید منتظری می گذارند. او از 7 سالگی با راهنمایی و آموزش پدرش شطرنج را یاد گرفت و به سرعت پله های ترقی را طی کرد. امید هوش سرشاری در مورد ریاضی دارد. از حدود 5-4 سالگی جدول ضرب را حفظ کرد و عملیات 4 گانه اصلی ریاضی را به صورت ذهنی انجام می دهد.
او با استفاده از کتابهایی که درشت نوشته شده اند و کمک معلمین و والدینش با بچههای عادی درس می خواند و موفق است. امید افتخارات زیادی در علم و ورزش کسب کرده است. او نائب قهرمانی مسابقات نابینایان استان و نائبقهرمانی مسابقات جام رمضان با بچههای عادی را در کارنامه خود دارد، جزو 10 نفر المپیاد استان با بچههای عادی و عضو تیم دانشآموزی شهرستان با بچه های عادی است و دارای مقام اول زیر 20 سال استان است. او اکنون با مربی خصوصی کامپیوتر و اینترنت، شطرنج را ادامه می دهد و می خواهد مثل فیشر شود.
مهدي غفاري؛ ورزشکار و صاحب شرکت الکترونیکی
مهدی در مدارس عادي درس خوانده و فوقديپلم كامپيوترش را از دانشگاه آزاد خميني شهر گرفته و با 30 درصد بينايي اولين شركت الكترونيكي را در شهرستان با سعي و تلاش شخصي راهاندازي كرده است. البته به گفته خودش، در اين راه كانون نابينايان، بهزيستي و اماكن هيچگونه كمكي به او نكردهاند. وقتي براي گرفتن مجوز به اماكن رفته است مكان و تسهيلاتي از او خواستهاند كه امكانپذير نبوده و تذكر او در مورد موقعيت ويژهاش هم تاثيري نداشته و با اينكه آيين نامهاي در اين زمينه وجود دارد ولي هنوز پرونده او در اماكن باز است و گوش شنوايي براي اجراي آييننامه وجود ندارد. فقط دفتر امام جمعه نامهاي به او داده تا كمتر در پيچ و خم كارهاي اداري بماند. غفاري در دفترش انواع خدمات اينترنتي، كامپيوتر، حسابداري و حسابرسي، نصب انواع نرمافزارهاي قدرتمند و غير قابل نفوذ براي حسابهاي مالي و اداري، راهاندازي سيستم فعال كارتخوان و پايانه فروش بانك كشاورزي و... را انجام ميدهد. غفاري تصميم دارد در آيندهاي نزديك فعاليتها و محيط كارش را گسترش دهد. مهدي در زمينه ورزش در گلبال و شطرنج فعاليت ميكند و يك بار هم در دوره دانشآموزي در گلبال اول شده است. غفاري گفت انتظار بيشتري از بهزيستي و كانون داشته و شرط مصاحبهاش با ما اين بوده كه تعريف الكي از كسي نكند تا بعداً از آن به عنوان تبليغ خودشان استفاده نكنند.
سعيد عابدي؛ فوق ليسانس حقوق عمومي
عابدي با 100 درصد نابينايي دوره دبستان را در مركز ابابصير كه خاص نابينايان است گذراند و راهنمايي و دبيرستان را در مدارس عادي خواند و در يك طرح تلفيقي هفتهاي يكي دو بار آموزشياري از بهزيستي به مدرسه ميآمد و او را با بچههاي عادي هماهنگ و به درسهايش رسيدگي ميكرد. سعيد ديپلمش را در رشته انساني گرفت و سال 79 در رشته حقوق دانشگاه اصفهان قبول شد. با توجه به قدمت دانشگاه؛ دفتر خاص نابينايان با كتابهاي بريل و نوار كتابهاي درسی وجود داشت. این دفتر داراي امكانات استوديوي ضبط، كامپيوتر و بايگاني بود. بدين ترتیب او توانست چهار سال دوره كارشناسي را به اتمام برساند و ارشد را در دانشگاه شهيد بهشتي تهران ادامه دهد. در دانشگاه تهران دفتر خاص نابينايان وجود نداشت و سعيد با كمك دانشجويان كه كتابها را به صورت نوار برايش ميخواندند اين دوره را طي كرد. بعد از آن به فكر شركت در دوره دكتري افتاد كه دو سال است امتحان ميدهد و اينك منتظر جواب است.
از عابدي در مورد بهزيستي سوال كرديم. وي جواب داد قشر نابينا از بهزيستي زياد راضي نيست. مثلاً خودم از سال سوم فوقليسانس از مستمري ماهانه برخوردار نيستم يا اينكه حمايت از تشكلهاي معلولين بعضي وقتها زياد فعال نيست و خدمات توانبخشي به تناسب تكنولوژي روز ارتقاء پيدا نميكند مثلاً عصاهاي ما همان عصاهاي 30-40 سال قبل است و تغييري نكرده، اگر به جايي بخورد كج نميشود بلکه كاملاً ميشكند. اگر عصاهاي ما پيشرفته بود رفت و آمد در محيطهاي شلوغ راحتتر صورت ميگرفت.
او می گوید: يكي از مهمترين مسايل معلولين و بخصوص نابينايان مسأله رفت و آمد در شهر و اجرا نشدن قانون مناسبسازي محيط شهري است كه بهزيستي در اين مورد نقش نظارتي دارد و شهرداري عملكننده است مثلاً سنگفرش پيادهروي خيابان مدرس به صورت لوزي و مثلث كار شده كه ما را در جهتيابي دچار مشكل ميكند در صورتیکه سنگفرشها يا بايد به صورت عادي يا يك ماتريس منظم باشند. سعيد تاكنون فرصت را نديده و تمايل دارد برايش ايميل كنيم.
فرود كاظمي؛ همه فن حریف
آقاي كاظمي كه به همراه همسرش مهمان نشريه بود 58 سال سن دارد و به قول خودش بينايي را بياد نمی آورد چرا که در دو سه سالگي براثر ساچمه باروت بينايي خود را از دست داده است. سال 49 خط بريل را ياد ميگيرد و چون خانوادهاش باسواد بودند ظرف يك سال دوره ابتدايي را ميخواند و براي راهنمايي به مدرسه شبانه صارميه اصفهان ميرود و مدرك سوم را ميگيرد. براي متوسطه هم ثبت نام ميكند ولي ديگر نميتواند برود. بعد در بهزيستي شروع به كار ميكند و در بيمارستانهاي ساعي، اشرفي، استانداري اصفهان، شبكه بهداشت و بهزيستي كار ميكرده تا در سال 82 بازنشسته ميشود ولي دست از كار و تلاش برنميدارد و اكنون همزمان با اينكه در خانه برسهايي براي دستگاههاي ريسندگي و كاشي درست ميكند در امور خانه مثل ظرفشويي، خياطي، دوخت كيف با دست و... به همسرش كمك ميكند و البته در يك كارگاه تراشكاري ريختهگري در شهرك محمودآباد هم مشغول کار است. ماشيننويسي را در دو جلسه ياد گرفته و الان هم از آن استفاده ميكند. با چند تن از نابينايان خمينيشهر و اصفهان دوست هستند و رابطه خانوادگي دارند و بعضي وقتها دور هم جمع ميشوند و درددل ميكنند. كاظمي مهمترين مشكل نابينايان را بيكاري ميداند.
نادعلی کبیری؛ مرد زندگی
نادعلی کبیری متولد 1351 است. دبستان را در مدرسه عادی به خاطر اینکه دیدش در آن زمان بیشتر بوده طی کرده و راهنمایی را در مرکز ابابصیر (ویژه نابینایان) گذرانده است. پس از چند سال بیکاری از سال 1387 تاکنون محوطه کوچکی از خانهاش را به امر بقالی اختصاص داده است. خوب است یک بار هم که شده در خیابان طالقانی کوچه بیمه خدمات درمانی سری به مغازه کوچکش بزنید و ببینید با چه ظرافتی اجناس را از طبقهها برمی دارد و با مشتریانش که به قول خودش همسایههای قدیمی کوچه هستند صحبت می کند.
سال 1382 یک وام 500 هزار تومانی از بهزیستی گرفت و یک یخچال و یک تلویزیون برای مغازه خرید. با ورود به مغازه کوچکش اولین چیزی که توجهات را جلب می کند روزنامه ایرانسپید است که به خط بریل و مخصوص نابینایان منتشر می شود. آنرا روی ترازویش گذاشته و وقتی از او در مورد روزنامه می پرسی می گوید خبرهای گوناگون و نکاتی را برای نابینایان دارد که من مشترک هستم و برایم می آید.
او باچند تن از نابینایان شهرستان ارتباط خانوادگی دارد. هیچ گاه از عصا برای رفت و آمد استفاده نکرده و آهسته و با احتیاط رفت و آمد می کند. برای همین وقت زیادی را از دست می دهد. برای تهیه اجناس مغازه، هم خودش می رود و هم سفارش می دهد برایش می آورند. مهمترین مشکل آقای کبیری به غیر از امور مالی عدم امنیت شغلی است. به علت وضعیت خاصی که دارد بعضی اوقات اجناس مغازه مورد دستبرد رهگذران و اذیت بعضی از افراد قرار می گیرد. او تاکنون از وضعیت خود و کسب و کار ناشکری نکرده و توکلش به خداست با اینکه بقالی سود چندانی ندارد. کبیری پدر دو فرزند است.