فیلمهای من نقد جامعهاند، نه نقد سیستم
مجله فرهنگی «هفت راه» نوشت: در هفته های اخیر نشست تخصصی فیلمنامه نویسی اصغر فرهادی که در حاشیه پنجاه و دومین جشنواره منطقه ای انجمن سینمای جوان در «اروند» برگزار شد به یکی از اخبار اصلی رسانه ها تبدیل شد.
اما فرهادی پیش از این و در روزهای انتهایی دی ماه 93 هم در چهارمین نشست باشگاه فیلمنامه Â کانون فیلمنامه نویسان خانه سینما در یک جلسه پرسش و پاسخ حضور پیدا کرد که به دلیل نزدیکیش به روزهای برگزاری جشنواره فیلم فجر در حاشیه های آن روزها گم شد و بازتابی در رسانه ها پیدا نکرد.
در آن جلسه اصغر فرهادی که تا به حال در هیچ جلسه جدی نقد آثارش حاضر نشده است و حاضر به مصاحبه با هیچ رسانه منتقدی نیز نشده است، برای اولین بار در جمع هوادارانش و به درخواست آنها به منتقدان خود پاسخ داد.
در این نشست یکی از حاضران از فرهادی درخواست می کند که: «آقای فرهادی می خواستیم به خاطر هوادارانتان که اینجا هستند، به این سوال منتقدان پاسخ بدهید که
می گویند در کارهای آقای فرهادی اندیشه لیبرال غرب نمود دارد. مثلا اینکه در «درباره الی» در سکانس اول دختر حلقه اش را درون صندوق صدقات می اندازد و با آن تمام اعتقادات و قید و بندهایی را که از بچگی با آنها بزرگ شده است را درون صندوق می اندازد و در آن مسافرت هم هیچکس هیچ اعتقاد خاصی ندارد. یا مثلا اینکه چرا در فیلم های آقای فرهادی همیشه قشر مرفه مانتوپوش هستند و قشر فقیر همیشه چادری. من می خواستم یکبار به طور رسمی به این سوال ها پاسخ دهید.»
اصغر فرهادی نیز در پاسخ به این پرسش پاسخ می دهد: «این پاسخ روشنی ندارد چون سوال روشنی نیست. آنها[منتقدان] فیلم ها را قضاوت نمی کنند، آنها رفتارهای فیلمساز را بیرون از فیلمش می بینند و بعد فکر می کنند که این[فرد] با این رفتار و این لباس و آنجا هم که رفته با آن خانم دست داده و ¦ پس ادم درستی نیست و باید فیلم را اینطوری ببینیم.
بعد در فیلم میگردند و اتفاقا مصداقهای حرفهاشان هم درست درمیاید. ولی اگر من با همین فیلمها، ادمی بودم که ظاهرم کمی متفاوت با این بود و بیرون از ایران هم رفتار دیگری داشتم، فیلم های من کاملا برعکس می توانست تعبیر شود. اما خارج از شوخی بهتان بگویم که اتفاقا آن فیلم ها، هیچکدامشان به سمت تائید یا محکومیت هیچ جمله، موضوع و مضمونی نرفته اند و گاهی همین باعث سردرگمی یک عدهای از تماشاگرانی می شود که همیشه دنبال این هستند که ببینند این فیلم را اگر خلاصه کنیم در یک جمله میخواهد چه بگوید. من همواره می بینیم کسانی را که در فیلم دنبال چیزهایی میگردند که بگویند این فیلم ضد ماست، ولی پیدا نمی کنند و از آن طرف هم می گویند که خب ما که نمی توانیم این را تائید کنیم. بنابراین سردرگماند.»Â
فرهادی ادامه می دهد: «این مثال هایی که می زنند مثال هایی سطحی است. معلوم است که من نمی توانم کسی را که مثلا به قول شما در طبقه مرفه است و با دوستانش دارد می رود شمال چادری نشان بدهم. بالاخره این فیلم ها، فیلم هایی رئالیستی است که بر اساس واقعیت روز جامعه ما ساخته شده است. این فیلم ها راجع به ادم ها هستند و نسبت بین آنها، من خیلی دنبال تائید یا محکومیت سیستم ها نیستم. در واقع این فیلم ها نقد سیستم نیستند نقد جامعه اند.»