اما اگر به میان مردم برویم و به اتاقک ها و آلونک هایشان سرکی بکشیم آن وقت شاید تعریف ما از کارآفرینی کمی پس و پیش بشود.
-کارآفرینی می تواند آموزش شیرینی پزی و کیک پزی به یک بیمار خاص باشد و بازاریابی و سفارش گرفتن برای او و دیدن برق شادی در چشم هایش وقتی کیک تولد سفارشی را تحویل می دهد و پولش را می گیرد.
-کارآفرینی می تواند آموزش قالی بافی به یک بیمار ام اسی و درگیر کردنش با طرح و رنگ و نقش باشد وقتی که از این دنیا برایش هیچ نمانده جز سیاهی ناامیدی. و همراهی کردن با او تا راه اندازی آموزشگاه و تدریس آنچه فراگرفته به آدم های چهارستون درست.
-کارآفرینی می تواند خریدن 70 دار قالی برای زنان سرپرست خانوار یا بی بضاعتی باشد که کمیته امداد و بهزیستی و فرمانداری و...معرفی می کنند و آموزش قالی بافی به آنها و زدن دار قالی در خانه زنی که شوهرش در زندان به سر می برد و پسرکش 3 روز است جز نان خالی چیزی نخورده.
-کارآفرینی می تواند گذاشتن یک میز گوشه آموزشگاه فرش و به معرض نمایش گذاشتن عروسک های دست باف (!) زنی باشد که باید برای تهیه جهیزیه دخترش پولی دست و پا کند و فروختن عروسک ها و تقدیم دودستی پول فروش به صاحب کارها بدون چشم داشت به حتی یک ریال از آن.
-کارآفرینی می تواند گذاشتن گیر و کلبیس های مویی که دختر همسایه با سلیقه درست کرده تا هزینه ثبت نام مدرسه اش را جور کند، باشد در کیف و فروختن آنها به مردم در اتوبوس و دانشگاه و مسجد و بازار.
-کارآفرینی می تواند پیش پرداخت حقوق ماهیانه قالیباف سرطانی باشد که بیماری اش اجازه نداده کار را به موقع تمام کند اما به پولش احتیاج دارد.
-کار آفرینی می تواند خریدن نخ های ضایعاتی فرش های بزرگ باشد و آموزش استفاده بهینه از آنها در قالیبافی به هنرجویان و بافنده ها.
-کار آفرینی می تواند ساختن دار قالی ویژه هنرجویان و بافنده های ویلچیر نشین باشد.
-کارآفرینی می تواند تبدیل کردن یک زن افسرده منزوی به یک هنرمند قالیباف معتبر باشد.
***
آنچه از تعریف کارآفرینی در سطور بالا خواندید همگی در یک آموزشگاه و نمایشگاه 18 متری فرش در گوشه ای از شهر ما اتفاق می افتد که هنرمند و کارآفرینی سخت کوش با نیت خیر دایر کرده است تا بیاموزد که هر کس با هر شرایط نان از حاصل دست رنج خود بخورد. الهام هدایت آموزشگاه بزرگش واقع در زیرزمین منزلش را به خاطر راحتی رفت و آمد هنرجویان بیمار خصوصا ویلچیر نشین ها به این پارکینگ 18 متری انتقال داده است.
هدایت، علی رغم اینکه در 27 رشته هنری دارای کارت مهارت است اما فضای محدودش اجازه آموزشی به جز قالیبافی به وی نمی دهد.
وی در نمایشگاه های مختلفی خصوصا در تهران شرکت کرده و می کند. سال 89 غرفه وی در نمایشگاه صنایع دستی کل کشور پرفروش ترین غرفه شناخته شده است. محصولاتش خصوصا تابلوفرش و گلیم و گبه مشتریانی در ایتالیا، انگلیس، اوکراین و دوبی دارد و خیلی از این سفارشات را به دست بافنده هایش می سپارد. هدایت می گوید: هیچوقت از هنرجویی که برای اولین بار می آید با قالی بافی آشنا بشود نمی خواهم که برود دار قالی و... بخرد بلکه بعد از آموزش از او می خواهم که 10 لایه از قالی ها یا تابلوهای آموزشی خودم را ببافد و اگر مطمئن شد که به این کار علاقه دارد آن وقت برای تهیه وسایل مورد نیازش هزینه کند.
این هنرمند از کودکی قلاب به دست بوده و خلاقانه هنر می جسته است.7 مهارت فرش را به طورکامل فراگرفته و درعین حال که می آموخته آموزش نیز می داده و اکنون در آستانه 40 سالگی دانشجوی رشته فرش است.
وی تا کنون هنرجویان بسیاری را آموزش داده و در حال حاضر بافنده های زیادی برایش کار می کنند اما چون فضای کافی ندارد مجبور است دارهای قالی را در خانه بافنده ها کار بگذارد و مرتب به کارشان نظارت داشته باشد.
این هنرمند کارآفرین از دست فرماندار لوح تقدیر دریافت کرده و نماینده مجلس در بازدید از کارگاهش به او قول مساعدی برای راه اندازی یک کارگاه مجهز و بزرگ داده است.
الهام هدایت رسیدنش به این مرحله را مدیون راهنمایی های پدر و همراهی های همیشگی همسرش است.