اینجانب ...از کار افتاده جزیی به میزان 45 درصد با مستمری ماهیانه 16 هزارتومان! از آن مقام محترم تقاضا دارم...
نظیر این نامه توی کیسه این مرد خیلی پیدا می شود؛ از نماینده و فرماندار و امام جمعه خطاب به رییس کمیسیون اجتماعی مجلس و وزیر کار، رفاه و تامین اجتماعی و حتی شخص رییس جمهور. نه یکی نه دو تا که 29 تا ! نه فقط از نماینده خمینی شهر که از نماینده های اصفهان و فلاورجان و حتی دامغان. نه تنها سید جواد ابطحی که سید محمود و حتی علیرضایی، نه فقط دکتر کامران که شهرزاد و فولادگر. متن همه نامه ها هم یکی است: آقای رجب علی حاج باقری از کار افتاده جزیی به میزان 45 درصد است و مستمری وی ماهیانه مبلغ حدود 16 هزار تومان می باشد، لذا با توجه به اینکه افرادی نظیر این شخص از هر گونه مزایا، امکانات و تسهیلات زندگی محروم می باشند...
و البته بر سر صفحه بعضی از این نامه ها هم می خوانی:
امام صادق (ع): هر گاه مسلمانی حاجت مسلمان دیگری را برآورد خداوند پاک و والا او را چنین ندا دهد: پاداش تو بر عهده من است و من برای تو به کمتر از بهشت راضی نمی شوم.
اما گویا در طول این 9 سال از دست هیچ مسلمانی کاری ساخته نبوده است که حاجت این مسلمان را برآورد به خصوص که به قول خودش با دست راستی که سال 77 و در سن 26 سالگی اش از کار افتاد در حال حاضر نماینده تمام از کارافتادگان اصفهانی است که اصطلاحا به آن ها از کارافتادگان جزیی می گویند چرا که به زعم متخصصان! از کار افتادگی شان به 66 درصد نمی رسد تا از کار افتاده کلی به حساب بیایند و به تعبیری دیگر این عزیزان دردمند باید افسوس بخورند که چرا بیشتر از این آسیب ندیدند تا مجبور نباشند برای رساندن سقف مستمری شان به یک حد بخور و نمیر اینقدر آواره این اداره و آن اداره شوند و هر روز مستاصل و درمانده مقابل یک مسوول بنشینند تا بعضی از آن ها هم از سر رفع تکلیف مجبور نباشند کاغذی سیاه کنند و پایش اسمشان را بنویسند و امضا بزنند و بعضی هم البته از سر احساس وظیفه و وظیفه شناسی نامه هایی بنویسند و چاره ای بجویند. اما آیا این کاغذها در کش و قوس کاغذ بازی های اداری کی به مقصد برسد و اصلا آیا برسد یا نرسد...
و همین می شود که تا حالا علی رغم تغییرات مکرر مسوولان از رییس جمهور و وزرا و نمایندگان تا فرماندار و امام جمعه و غیره و علی رغم روی کارآمدن جریان های سیاسی مختلف، این مشکل همچنان پابرجاست و این کارگر خمینی شهری هم مانند عده ای دیگر از مردم از کار افتاده جزئی شد تا حدود یک دهه، چندین دولت و مجلس را طی کند و به دولت عدالت محور برسد اما در غوغای عدالت محوری و مهرورزی هم صدایش به هیچ کس نمی رسد...
کجایند آن مسوولانی که تا قبل از انتخاب شدن، همگی چاکر و ارادتمند مردمند و وقتی بالا آمدند یادشان می رود روی انگشتان چه کسانی ایستاده اند؟ کجایند مسوولانی که فرزندانشان در میان انبوه حقوق و مزایای پدر دارند آسوده سر می کنند تا برایشان بگوییم که فرزندان مردی که دیگر از دست راستش- که رکن بدنش به حساب می آید- کاری بر نمی آید باید با این 16 هزار تومان چه کنند؟ نان بخورند؟ لباس مدرسه بخرند؟ قبض آب و برقشان چه می شود؟ خیلی باید حواسشان باشد مریض نشوند وگرنه این پول که زورش به دارو و عکس و آزمایش نمی رسد.
مگر نه اینکه امیر مومنان علی (ع) فرمود: مومن کسی است که خودش به سختی و مردم از او در راحت باشند.
همشهریان و خوانندگان و آن هایی که دستتان به جایی می رسد! نظیر این عزیزانی که به دفتر فرصت مراجعه می کنند و دستانشان پر است از کاغذهایی که این مسوول خطاب به آن مسوول نوشته و آن رییس و این رییس امضا کرده و کاری از پیش نرفته فراوانند اما این یکی با دیگران یک تفاوت اساسی دارد، آن ها مشکل مشکل خودشان است ولی آقای رجب علی حاج باقری نماینده انبوهی از مردم است. گرهی اگر باز شود از کار یکی و دو تا نیست. البته از رییس فلان اداره در فلان شهر و حتی مدیر کل سازمان هم چندان کاری ساخته نیست، باید به سرچشمه برگشت؛ وزیر باید دست و آستین بالا بزند و نماینده به میدان بیاید و مجلس باید قدمی بردارد...
تمام مدارک این همشهری در دفتر نشریه فرصت موجود است، رییس اداره تامین اجتماعی شهرستان هم حرف هایش را تایید می کند. به امید روزی که گره از کارشان باز شود.
به قول علامه بزرگ شیخ بهایی:
به خدا که هیچ کس را ثمر آنقدر نباشد/ که به روی نا امیدی در بسته باز کردن
روزنامه فرصت از سال 13 کار خود را آغاز کرد و در حال حاضر خبر های خود را به صورت آنلاین نیز ارائه میکند